آزمودم دل خود را به هزاران شیوه / هیچ چیزش بجز از وصل تو خشنود نکرد...خدایا ! خودت منو بپذیر.
چالش هفته : چالش 24
چالش هفته (چالش ۲۴ : کلمات شیرین کودکانه!)
خوب از اونجایی که آقای محسنی فرمودند در پست جداگانه بنویسید منم دست به کار شدم تا بنویسم.
برادرم حدود 11 سال از من کوچکتر هست و من تمام روزهای کودکیش رو یادمه ....?
از اونجایی که خیلی هیجان زده ام زودتر میرم سر اصل مطلب!
مادرم وقتی برای انجام کارهای روزمره یا خرید بیرون می رفت برادرم رو با خودش نمی برد و مراقبت از برادرم رو به من می سپرد .... برادرم همیشه نارگیل رو به صورت آماده و پوست کنده شده دیده و خورده بود ... بعد از چند سال یه روز که از کنار یه میوه فروشی رد می شدیم چشمش افتاد به نارگیل پوست نکنده .... حالا که فکر می کنم می بینم چه بچه خلاق و بامزه ای بود ..... نپرسید این چیه ؟ خودش یه اسم اختراع کرد .... اونم در لحظه ! .... به مامانم گفت : مامان برام "کله میمون " می خری ؟ ????
چند سالی از اون داستان می گذره ولی ما هنوز به نارگیل می گیم : "کله میمون"
مطلبی دیگر از این انتشارات
هایکو کتاب! +چالش
مطلبی دیگر از این انتشارات
ملاقات با منی دیگر
مطلبی دیگر از این انتشارات
اسم و رسم من