کپی ! چرا؟

اولین باری که با کلمه کپی مواجه شدم زمانی بچه گیم بود مادرم دار قالی داشت و به من چوبی صاف می داد و می‌گفت اینجا بنشین و این کلاف را برایم کپی کن.

از این کار متنفر بودم چون به نظرم وقت گرانمایه ام که صرف بازی کردن میشد باید صرف کپی کردن کلاف نخ مادرم می گذشت بگذریم که به طور عجیبی زیر این کار در می رفتم.

در کودکیم زمان به مدرسه رفتن به خاطر اطلاعات هویتی و شناسنامه ای با مفهوم کپی دیگری مواجه شدم که بسیار هم نیاز میشد. و با واکاوی های دوران بچه گیم خیلی تفاوت داشت.

در دوران مدرسه با گذاشتن دفتر نقاشی و کشیدن نقشه های جغرافیایی کلمه کپی را به عینه تجربه کردم هرچند که در اون زمان من هم مانند ح.د اعتقادی به ذکر منبع نداشتم و با افتخار اسم خودم را پایین اثر ثبت می کردم و در صورت روبرویی با همکلاسی ها و معلمان باد به قبقب انداخته و با صورت شدن مهارت خودم رو به رخ کشیده و سرو ته قضیه رو ماست مالی می کردم.

در دوران دانشگاه هم کپی کار بودم .(انتشارات کار می کردم) ولی در این دوره دیگر نامی از خودم بر روی کارها درج نمی کردم. البته که چند درجه ای عاقل تر شده بودم.

ولی

در چندین حوزه فعالیت کردم و متاسفانه به عینه کپی کاری را مشاهده کردم در زمان کپی کاری دیگری از دیگری بسیار تاسف خوردم. (ناگفته نماند در بعضی مواقع اعتراضی هم نکردم چون می ترسیدم)?

اما در زمان کپی از کار خودم سوختم
سوختنی از چند ناحیه ?

برای بعضی از کارهایم که برایم خیلی با ارزش بود.اعتراض کردم اما واقعا جز اعصاب خوردی چیز دیگری برایم نداشت. در جای جای اعتراضم هربار با این جمله مواجه بودم. در ایران اصلا قوانین کپی رایت رعایت نمی شود راستش من اصلا از قوانین کپی رایت در خارج اطلاعی ندارم.

اما همین اواخر خبری مبنی براینکه قوانین جدید کپی رایت ویکی پدیا را هم با مشکل روبرو کرده را خواندم و فهمیدم که ویکی پدیا هم بله?

اما در هر صورت کپی کاری عند بی اخلاقی و بی وجدانی و بی... هست.


امروزه برای بعضی کپی کاری ها دست به خلاقیتهایی زده اند.

مثلا روی نوشته خود اسمشان را به صورت رمز

می نویسن یا آدرس صفحات خود را در لابلای آن

می گنجانند البته که بی تاثیر نیست.
اما کپی کارها خیلی زرنگ تر از این حرفها هستن و به اصطلاحی گنجشک رنگ می کنند و جای قناری...

البته ناگفته نماند که بعضی کپی کاری ها توسط افرادی خام و بی تجربه و به اصطلاح جویای نام شکل می گیرد و به زودی با این نتیجه که این کار راه به جایی نخواهد برد می رسند.

اما بعضی از کسانی که در این زمان دور نشانی دارند یا به اصطلاح خودش دستی بر آتش آدم را بیشتر می سوزانند ?
پس ای وجدان خفته کپی کارها بیدار شوید که این کار آخر عاقبت بس بدی دارد.

و ای کپی شوندگان روزانه برای تمدد اعصاب و جوان نگه داشتن پوست خود با خود جمله (چیزی از ارزش‌های من کم نشده) را تکرار کنید.
و در آخر اگر توانستید دهنشان را آسفالت کنید تا در آینده ای نه چندان دور انقراضشان را به چشمهای زیبایمان ببینیم.?

البته هنگام آسفالت دهانشان لبخند فراموش نشود?
تا مبادا به اعصاب و روحیه لطیف هنرمندانه تان خدشه وارد شود.