نامه ای به انشرلی

نامه های کوتاه آبی
نامه های کوتاه آبی

زندگی پست و بیرحم است

در انتظار لحظه ای که مارا هیچ فرض کند

انشرلی‚کاش زندگی به اندازه وصف دوران کودکی و شوق چشمانت مهربان بود

کجایی تا به تو نشان دهم دریاچه اب های نقره ای هم میتواند به اندازه یک دریا متلاطم و خروشان باشد؟

انه چشمانم مثل تو از خاکستر نیست

اما خاک درون ان از خاک روی قبر جسد بدتر است

میتوانم از دردی که میکشیدی بگریم

اما اشک هایم تمام شده

همه ان ها را مصرف کردم

لباس زردت میان قاصدک ها از هزاران جواهر چشم نواز ترند

چون نور جواهرت از ستارگان می اید

اما تو خود همچو خورشید پرنوری هستی که زندگی ام را روشن کرد

انه لبخندت هزاران شکوفه را باز و اشک هایت مرواریدهای گرانبها هستند

این را مینویسم تا بدانی ارزش ان اتش پاییزی روی سرت

از جواهرات سرخ ملکه کوردلیا بیشتر است

خودت را همانگونه که هستی دوست بدار


دوستدار تو:نویسنده نامه های ابی

--------------------------------------------------

امیدوارم از چرتی که نوشتم لذت برده باشید

پ.ن:میدونستین انه توی دوبله اصلی گفته که از اسم انه متنفره و باید "آن" صداش کنن درحال که تو دوبله فارسی بخواطر نخوردن آن به جمله ها جای آنو با آنه عوض کردن؟

پ.ن²:اگه موهای انشرلی قرمزه چرا بهش میگفن هویج؟(دارک فکت)