یک عدد مهندس برق با گرایش الکترونیک که یک مدت توسعه دهنده وب و استراتژیست موتورهای جستجو بودم.الان تماماً در فیلد الکترونیک ، اتوماسیون صنعتی و خونه های هوشمند فعالیت میکنم.گاهی هم مطلبی مینویسم.
فرآیند پذیرش من برای تدریس در هنرستان غیر انتفاعی کمال
تقریبا اواخر زمستون بود که برای اینکه در هنرستان کمال درس بدم به سراغ آموزشگاه زبان کمال رفتم از اونجا که خودم مهندسی برق خوندم فکر کردم که این امکان هست که در هنرستان درس بدم به همین دلیل تصمیم گرفتم با مدیر مدرسه کمال صحبت کنم . بعد از اینکه وضعیت تحصیلی خودم رو گفتم به من پاسخ داد که متاسفانه برق دو ساله نمیگیریم به علت اینکه همه از پاس کردن درس ها در هنرستان عاجر هستن . از آنجا که در کامپیوتر هم دستی بر آتش دارم به ایشون پیشنهاد دادم کامپیوتر هم باشه مشکلی نیست و به من پاسخی دادن مبنی بر اینکه ببینم چه کار میتونم برات کنم. در همان ابتدا چند سوال از من پرسید که میتوان آن را گزینش اولیه محسوب کرد . خلاصه از این ماجرا گذشت تا 5 مهر 97 به من گفتن که برای شنبه ساعت 7.30 بیان هنرستان .
امروز شنبه 7 مهر 97 هست و به من برگه ای دادن که شامل اطلاعات فردی است . بعد از تکمیل و پرسیدن روزهایی که میتونم کار کنم به من درس امنیت رو دادن . با خودم گفتم عجیبه که بچه سال دوم هنرستانی امنیت بخونه ، از اونجا که هیچ رفرنسی دستم نبود مجبور شدم اول کلاسشون رو ارزیابی کنم . با ارزیابی اولیه فهمیدم این ها حتی توی مفاهیم پایه هم مشکل دارن بنابراین شروع کردم به مفاهیم پایه درس دادن در کنار تمام خوشمزه گری هایی که هنرجو ها میکردن من همچنان مشغول به درس دادن بودم ساعت دوم کمی باهاشون راه اومدم و باز خوشمزه گری یه سری باعث شد وقفه ایجاد کنم در نهایت تا ساعت 11 ادامه دادم و کلاس امنیت تمام شد. کلاس بعدی که به من دادن درس وب بود. برای خودم جالب بود که سیستم آموزش پرورش کمی به روز شده ! چرا که عناوینی بود که من فکر نمیکردم اینا رو بیان جزو سرفصل کتاب های درسی کنند.
اسم کتاب طراحی وب و پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی بود فصل اولش رو اومدم درس بدم دیدم بدون کامپیوتر نمیشه بنابراین شروع کردم فصل دوم رو درس دادن که مختصری راجع به اینترنت بود رو درس دادم تا ساعت 1.10 و ادامه رفت تا سه شنبه .
امروز سه شنبه 10 مهر 97 است ساعت 9.30 من رسیدم مدرسه و قرار بود ادامه وب رو تدریس کنم اما به من گفتن برنامه عوض شده از من این درس رو گرفتن و به فرد دیگری دادن در حالی که اون فرد به اندازه من کار نکرده بود و درس هایی که داشت ریاضی ، فیزیک ، و شیمی بود ولی این که به یکباره یکی از اعضای هیات مدیره این مدرسه تصمیم میگیرن این درس رو به ایشون بدن برای من جالب بود . خلاصه دوباره از من اصلاعات فردی و مدرک تحصیلی رو پرسیدن و در نهایت به من درس رایانه کار پیشرفته رو دادن . رفتم که برم سر کلاس دیدم باز به همون نفری دادن که درس وب رو از من گرفتن و به اون دادن بنابراین ماجرا رو به مدیر مدرسه گفتم اونم کار و دانش و فنی حرفه ای رو از هم جدا کرد.
کار دانش رو به من دادن و گفتن این کلاس کارگاه هست . بد نیست در مورد کارگاه صحبت کنم . یک فضایی با ابعاد 1 متر در 2 متر تماما شیشه و مقابل نور مستقیم آفتاب بدون هیچ تهویه و پرده و یک میز که شامل 4 تا کامپیوتر داغون بود (داغون به معنای واقعی کلمه هر 4 تا کیس رو روی هم میذاشتی باز یک کیس کامل نمیشد). وقتی بهشون گفتم اینجا مناسب نیست گفتن جای دیگری رو نداریم خلاصه ساعت اول رو با این شرایط نشد که تشکیل بدم اما ساعت دوم به من گفتن آماری از وضعیت سیستم ها بنویس منم به یکی از هنرجو ها گفتم و اینجا بود که نوشتنش منو شگفت زده کرد . هیچ درکی از سخت افزار نداشت بنابراین ناچارا شروع کردم سخت افزار به صورت پایه درس دادن و مقدمه ای از کامپیوتر ها گفتن این جلسه هم به پایان رسید.
اما امروز شنبه است و قرار است قرداد بسته شود امروز مورخ 14/7/97 است و من رفتم برای اینکه باقی درس رو ادامه بدم ناظم مدرسه به من گفت امروز درس نداری منم متعجب شدم نه مدیر اومده بود و نه عضو هیات مدیره موندم تا یکی بیاد بعد به من گفتن که برنامه تغییر کرده و ما خبر میدیم منم باز تاکید کردم باشه و من شنبه و سه شنبه رو می تونم و اومدم بعد به گوشم رسید که مدیر مدرسه گفته توانایی نگه داشتن کلاس رو نداره . حال من می پرسم وقتی دستت بسته هست وقتی سر کلاس لاتی باهات صحبت میکنه حق نداری پرتش کنی بیرون . وقتی با کمال پرویی میگه من 4 میلیون پول دادم حق نداری این کار کنی . وقتی دست و پات بسته هست و از عمد نخاله ترین کلاس رو بهت میدن چه کار میشه کرد.
خواستم تا بلاهایی که سر من آوردن رو به بنویسم و بگم اگر کسی تو همچنین شرایطی هست اصلا وقتشو تلف نکنه . زمانی که هنوز بلد نیستن با نیروی کار خودشون برخورد کنن یا زمانی که به عنوان همکار هیچ توجه ای بهت نمی کنن لیاقت اون سازمان هست که توی اون جا کار نکنی و این خودش باعث نارضایتی و پایین آمدن عملکرد سیستم میشود که متاسفانه در کل اداره ها و مراکز استخدام مد شده انگار شیوه برده داری به صورت مدرن به وجود آمده و کارفرما هر چیزی که دوست داره و عقده داره باید عملی کنه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خطاهای رایج وردپرس و نحوه رفع آنها
مطلبی دیگر از این انتشارات
تغییر دایرکتوری public_html در دایرکت ادمین
مطلبی دیگر از این انتشارات
مشکل قفل شدن ناحیه مدیریت وردپرس