بوباست یا کیکی؟ دسته بندی روان‌شناختی

یکی از شکل های پایین بوباست و اون یکی کیکی، اما کدوم؟ ازتون میخوام خوب به دو شکل پایین نگاه کنید و بدون تحلیل زیاد، در سریع ترین فرصت از بین دو واژه بوبا و کیکی (bouba , kiki) به هر کدومشون یه اسم بدید، بوبا و کیکی دو واژه کاملا بی معنی هستن و قرار نیست از روی معنیشون به اونا اسم بدیم، پس نیاز نیست دنبال معنی یا مفهوم این دو واژه بگردید، هر جور که ذهنتون تشخیص میده پیش برید.


bouba/kiki
bouba/kiki

اگه شما هم اسم بوبا رو روی شکل سمت راست (منحنی) گذاشتید، باید بگم که شما هم جزو اکثریت مردم هستید. بیش از ۸۵ درصد مردم با شما موافقن که شکل سمت راست یعنی شکل انحنا دار اسمش بوباست و شکل سمت چپ یعنی شکل بدون انحنا یا بهتره بگم تیز، اسمش کیکیه، اما چرا؟

اثر بوبا / کیکی چیست؟

اثر بوبا/کیکی (Bouba/Kiki) یک اثر روانشناختیه، این اثر خودش رو به این شکل توضیح میده که ما عموما واژه ها، اشکال و هر چیزی رو که توی دایره حس های ما قرار میگیره رو توی دسته بندی های مشخصی قرار میدیم حتی اگه اونا به هم بی ربط باشن، به صورت نا خود‌آگاه به همدیگه وصل میکنیم، ارتباط میدیم و در نهایت یک دسته بندی ایجاد میکنیم. این حس ها عموما و کاملا دو حس متفاوت هستند و ارتباط خاصی باهم ندارند، برای مثال بیاییم برگردیم به واژه کیکی، واژه کیکی مسلما هیچ شکلی نداره اما ذهن عموم مردم (۸۵ درصد) اونو رو به شکل تیز وصل میکنه و تنها ۱۵ درصد از مردم خلاف این نظر رو دارن و اونو به شکل انحنا دار وصل میکنن. این اثر برای اولین بار در سال ۱۹۲۹ توسط فیزیکدان آلمانی، ولفگانگ کوهلر (Wolfgang Köhler) مطرح شد و مورد بررسی قرار گرفت.

مغز ما عادت داره به طور ناخوداگاه کلمات، صدا ها و تقریبا تمام حس هایی که حتی ربطی به هم ندارن رو به شکل های مشخصی دسته بندی و بهم وصل کنه. طبق نتایج آزمایش بوبا/کیکی که بالاتر راجبش نوشتم، تصمیم گرفتم که این تست و آزمایش رو خودم هم روی یه جامعه آماری کوچیک تر انجام بدم. در نتیجه از بیست نفر به صورت کاملا تصادفی خواستم که دو شکل بالا رو به دو واژه بی معنی بوبا و کیکی وصل کنن. نتیجه این آزمایش کاملا با داده ی بالا هماهنگ بود. از بین ۲۰ نفر ۱۸ نفر شکل سمت راست (محنی) رو به واژه بوبا وصل کردن و تنها دو نفر واژه بوبا رو به شکل سمت چپ (تیز) وصل کردن. با تفاوت ۵ درصدی، میشه گفت نتیجه تست کاملا با آزمایش بالا که عدد ۸۵ درصد رو نشون میداد همخونی داره.

تا اینجای کار به نظر همه چیز مشخص میاد، اما اینطور نیست. اگه شما جزو ۸۵ درصد اول نبودید و شکل هارو خلاف عموم مردم دسته بندی کردید، احتمالا با خودتون به این فکر میکنید که با عموم مردم متفاوتید. اما باید بگم ادامه این آزمایش ثابت میکنه که انسان ها چه در ۸۵ درصد اول و چه در ۱۵ درصد دوم باشن، کاملا از الگوریتم قابل پیش بینی برای دسته بندی استفاده میکنن. اینجا سوال پیش میاد که چرا و چطور ؟

فیزیک‌دان و استاد دانشگاه آکسفورد پروفسور چارلز اسپنس (Charles Spence) این پدیده را در موارد دیگه هم مورد بررسی قرار داد و از افراد آزمایش شونده خود خواست که این دسته بندی رو روی حس های دیگه هم انجام بدن، من سعی کردم چند حس دیگه رو هم به لیست حس های که پروفسور چارلز اسپنس نوشته بود اضافه کنم و از افراد آزمایش شونده خودم بخوام که اونارو دسته بندی کنن و از بین دو اسم بوبا و کیکی یه اسم بدن. از شما هم میخوام که برای خودتون واژه های زیر رو بین دو واژه بوبا و کیکی دسته بندی کنید. بعد از دسته بندی بهتون میگم که چرا چه در بخش ۸۵ درصدی باشید چه در بخش ۱۵ درصدی، الگوریتم های دسته بندی ما قابل پیشنی هستن.

  • کاکائو شیری / کاکائو تلخ
  • آب معمولی / آب گاز دار
  • دایره / مربع

نتیجه های این مرحله رو با نتیجه های مرحله اول (دو شکل اولیه) مقایسه کردم، خروجی این آزمایش خیلی جالب توجه بود. از بین ۲۰ آزمایش شونده نتایج تقریبا مثل قبل تکرار شد و از ۱۸ نفری که بوبا رو شکل سمت راست میدونستن ۱۷ نفر اسم بوبا رو به موارد اول (سمت راست) دادن و موارد دوم (سمت چپ) رو کیکی میدونستن و سه نفر باقی مانده هم برعکس.

اما میرسیم به بخش قابل پیش بینی بودن الگوریتم، ذهن ما از ابتدای مسیر این آزمایش واژه بوبا را به صورت یک جسم نرم دسته بندی کرد (۸۵ درصدی ها) و در ادامه ی مسیر تمامی حس های دیگر را با همین شکل به دسته ی بوبا ها اضافه میکرد. اما حتی اگر جزو افرادی بودید که واژه کیکی را به جسم نرم وصل کردید (۱۵ درصدی ها) در ادامه مسیر هم باز با همین الگوریتم پیش رفتید. بذارید خروجی کامل این آزمایش رو براتون شرح بدم تا منظورم از الگوریتم مشابه و قابل پیش بینی رو بیشتر توضیح بدم، فرقی نمیکنه که شما واژه کیکی یا واژه بوبا رو به شکل نرم دادید یا به شکل سخت، شما در هر صورت تمام حس های زیر را در یک دسته قرار دادید، چه اسمشون کیکی باشه چه بوبا، بخش قابل پیش بینی الگوریتم دسته بندی ذهنی ما دقیقا همینجاست.

کاکائو شیری / آب معمولی / دایره

جمع بندی

ذهن ما عادت به دسته بندی تمامی حس ها داره و عموما هم سعی بر این داره که این دسته بندی هارو محدود نگه داره، به همین دلیل همیشه در تلاشه که حس های جدید رو در دسته بندی های شناخته شده قبلی خودش قرار بده. دلیل این موضوع که ما عموما شکل ابر ها و سنگ ها و چیز های جدید دیگه رو شبیه به اشکال شناخته شده ذهنمون میبینیم هم از همین موضوع گرفته میشه، البته که سعی میکنم این شبیه سازی ابر ها و سنگ ها به تصاویر ذهنی رو مفصل تو یه پست دیگه توضیح بدم. منبع اصلی این آزمایش روی زبان انگلیسیه و حتی ممکنه که املای کلمات تاثیر زیادی روی نتیجه آزمایش داشته باشن. اگه واژه فارسی که بتونه موضوع مورد بحثمون رو بیان کنه به ذهنتون رسید، خوشحال میشم برام بنویسید.

در انتها، حتما میشه که شما جزوی از این دسته نباشید و این آزمایش صرفا یه عمومیت کلیه و قطعا افرادی وجود دارن که این کلمه ها و حس ها رو در یک دسته بندی و گروه قرار ندن، اگه شما یکی از اون افراد هستین، تبریک میگم، ذهن غیر قابل پیش بینی دارید. (هر چند که به نظرم خیلی چیز خوبی نیست )

الگوریتم شما هم قابل پیش‌بینی بود؟ پیشنهاد میکنم این آزمایش رو با افراد نزدیک خودتون انجام بدید؟

در آخر هم به نظرتون کدوم یکی از واژه های زیر بوبا و کدوم یکی کیکی هستن؟

  • فیس بوک
  • اینستاگرام
  • واتس آپ
  • تلگرام
  • ویرگول
  • موز
  • نارگیل

منابع:‌