یلدا
یلدا کلید و نور خورشیدی آورد
شاید زمستان با خود پیروزی آورد
برف میبارد به سر، بشوید درد و زخم ما
بخوان سرود آزادی، تا داد آید از خدا
با خود مهر و محبت ارمغان دهد
یاد رفتگان ما، نشان دهد
روز بلند سال، سرمای دی به ارمغان
ولی دلبستگی و گرمیاش، برد از دلها خزان
چون فرشتهای به مهر، شب یلدا میرسد
نوید روشنی و عشق، به هر جا میرسد
اژدها ز ترس میمیرد، عدالت پا نهد
همبستگی ما ملت، امید را بر سر نهد
این وعدهی موعود، جلاد را از پا کشد
بخوان سرود آزادی، عدل را دوباره آورد
شاید که خون سرخ، عشق را به بار دهد
زمستان میرود، بهار را به دار دهد

مطلبی دیگر از این انتشارات
بیداری در دود و غبار
مطلبی دیگر از این انتشارات
وادی سراب
مطلبی دیگر از این انتشارات
روز عاشقی