مقام امیرالمومنینی - علی(ع) و تثبیت خط ولایت در امت

در سکوت غدیر، نوری طلوع می‌کند. همان نوری که درک راز ولایت علی(ع) است. کلام رسول خدا (ص)، چون شمعی در دل امت، مسیر حق را روشن می‌سازد که تنها علی(ع) (امیرالمؤمنین) است. این مدال و این حکم، نه فقط لقب، بلکه تجلی حاکمیت الهی بر جان‌ مسلمین یعنی شیعیان است. آیه (أُولِی الْأَمْرِ مِنكُمْ) در غدیر در قالب نوری از توحید و ولایت تحقق می‌یابد.

مراجعه به پیج اینستاگرام :   qadir.amiralmomenin@

علی(ع) و تثبیت خط ولایت در امت
علی(ع) و تثبیت خط ولایت در امت

این فراز، چون یک نقاشی بی‌بدیل و ژرف، حق و باطل را بر پرده‌ تاریخ معنا می‌بخشد. محبت علی(ع)، پیوندی میان عهد الهی و دل‌های مومنین و شعله‌ای در مسیر ایمان است. آیه (إِنَّ الصِّراطَ السَّوِيَّ) طنین محبت علی(ع) را در جان انسان‌ها آشکار می‌سازد.این عشق ولایی، نه احساس، بلکه عهدی است میان انسان و خالق.

چنان‌که پیامبر(ص) فرمود: راه نجات از دریچه محبت علی(ع) می‌گذرد. در سایه‌ آن، بهشت سلام گوید و رزق بی‌حساب در چشم مؤمنان خواهد درخشید. اما  در برابر دشمنان پذیرش ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب (ع)، گذرگاه جهنم را تجربه می‌کنند. حقیقتی هشدارآمیز در لحظه‌ (فوره)، عذاب سریع الهی محقق می‌شود که نمادی از عدل ربانی است.

لعن الهی، نشان قطع رحمت و طرد معنوی از مرکز هدایت است. حق و باطل در این متن، چون دو کوه بزرگ مقابل هم صف کشیده‌اند. علی(ع)، نجات‌بخش قیامت و (فاصل نجات) میان عذاب و رحمت است. محبت او کلید رضوان الهی بوده و دشمنی با او از رحمت خدا دور خواهد ماند.

علی(ع)، همچون نذیر و بشیر ادامه‌دهنده مسیر رسالت است و در غدیر، مرز نهایی میان نبوت و امامت را مشخص می‌کند. نصب الهی در نسل او، چون زنجیره‌ای منظم بوده و این نصب، نصی الهی است. پس این نصب بر خلاف خلافت شورایی، مستند به اراده ربانی است.

این مقاله با هدف تحلیل دقیق فراز هفتم خطابه‌ غدیر تنظیم می‌شود. در این بخش، واژه (امیرالمؤمنین) نه نشان تشریفاتی، بلکه اصطلاح عقیدتی - توحیدی است. پیامبر(ص) با تاویل (أُولِی الْأَمْرِ مِنكُمْ) ولایت انحصاری علی(ع) را تثبیت نمود. موضع مخالفان ولایت با تعبیرات قرآنی (السفهاء) و (الغاوین) نشان داده می‌شود. آیه‌ (إِنَّهُ لَيَغُوِي السَّفِيهَ مِنْهُمْ) دلالت بر مغضوبین هدایت دارد.

این خطبه، به‌مثابه بیانیه‌ای سیاسی - الهی، معیار حق و باطل را در امت مشخص می‌سازد. پیوند ولایت، محبت و ایمان، مثلث نجات امت در این خطابه معرفی می‌شود. آیه (قُل لَا أَسْأَلُكُمْ...) موید وجوب مودت تشریعی نسبت به ولی خداست. چرا که محبت به علی(ع)، نه عاطفه، بلکه شرط تحقق ایمان حقیقی و حجت الهی است.

پیامبر(ص) محبت به علی(ع) را معیار ایمان وجودی معرفی فرمودند. آیه (فَسَيَعْلَمُونَ...) تاییدی بر صراط مستقیم و نقش علی(ع) است. محبت ولایی، معيار تفاوت میان (الإيمان الباطنی) و نفاق قرآنی است. پس در ادامه، ولایت معرفتی و محبت، تنها راه نجات در این دین معرفی می‌شود.

علی(ع) در مقام نجات‌بخش قیامت، حائل میان عذاب و رحمت است. آیه (وَإِنَّ مِنكُمْ إلّا واردها) تنها با ولایت او عملی می‌شود. محبت به علی(ع) (أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ) محور رضوان و قرب الهی است. در مقابل، دشمنان وی مشمول (أُولَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مكان بعيد) هستند.

علی(ع) به‌عنوان بشیر و نذیر، تداوم حقیقی رسالت پس از پیامبر است. اعلان (هذا علی وصیی...) حکم شرعی -ولایی بر مبنای (الیوم اکملت...). چرا که نقش امامت و نص الهی بر خلاف خلافت شورایی مورد بررسی قرار گرفته‌است. نصب الهی در نسل او با (منهما الصادق...) نشان از استمرار ولایت الهی دارد. در نهایت با تحلیل دقیق مفاهیم ولایت، محبت، نصب و امامت، چارچوب روشنی را ترسیم می‌کند.

ولایت علی(ع) تنها معیار شناخت مؤمنان حقیقی در قرآن

در آغاز فراز هفتم خطابه‌ی غدیر، رسول اکرم(ص) حضرت علی‌ بن‌ ابی‌طالب(ع) را با صراحتی بی‌نظیر (امیرالمؤمنین) و تنها جاینشین بعد از خود معرفی می‌نمایند. این تعبیر، صرفا یک لقب تشریفاتی نیست، بلکه اصطلاحی عقیدتی در منظومه‌ی (توحید و ولایت) به‌شمار می‌رود. در مقام (امیرالمؤمنین)، علی(ع) به‌مثابه‌ حافظ ولایت و استمرار ساختار امامت پس از رسول‌الله(ص) معرفی می‌شود. مفهوم (امیرالمؤمنین) در این سیاق، تطبیق واقعی آیه‌ی (أُولِی الْأَمْرِ مِنكُمْ) - (نساء: ۵۹) تلقی می‌شود. پیامبر(ص) با تاویل این آیه در غدیر، مصداق انحصاری آن را در وجود علی(ع) مشخص می‌سازند. این تاویل، در چارچوب قرآنی، ناظر به تطبیق (نصّ تاویلی) بر مصداق خارجی ولایت است. در چنین چارچوبی، ولایت علی(ع) نه تنها استمرار رسالت، بلکه تجلی حاکمیت الهی در امت اسلامی است.

دشمنان ولایت علی(ع) - از سفاهت تا غوایت در منظر قرآن

در ادامه‌ی خطابه، پیامبر(ص) از مخالفان ولایت علی(ع) با الفاظی سنگین مانند (السفهاء) و (الغاوین) یاد می‌کنند. این تعبیرات، از منظر قرآنی، صرف توهین شخصی نیست، بلکه اشاره به وضعیت وجودی و معرفتی ایشان دارد. آیه‌ی (إِنَّهُ لَيَغُوِي السَّفِيهَ مِنْهُمْ) - (الأنعام: ۱۱۲) بر نقش شیطان در اغوای جاهلان دلالت دارد. بنابراین، دشمنان ولایت، نه‌فقط مخالفان سیاسی، بلکه در قرآن در زمره‌ مغضوبین مسیر هدایت قرار می‌گیرند. خطبه‌ی غدیر در این بخش، نوعی (بیانیه‌ی سیاسی الهی) محسوب می‌شود که در آن، علی(ع) معیار تمیز حق و باطل معرفی می‌شود. تقابل بین (الغاوین) و (امیرالمؤمنین) ناظر به گفتمان قرآنی (صراع الحق والباطل) است.

ولایت - محبت و ایمان در قرآن: اتحاد سه‌گانه‌ نجات

از دیگر مضامین ژرف در فراز هفتم، پیوند سه‌گانه‌ی (ولایت)، (محبت) و (ایمان) است که محور هویت مومنانه را تشکیل می‌دهد. محبت علی(ع) صرفا یک عاطفه‌ بشری نیست، بلکه شاخص ایمان الهی و مسیر نجات در امت اسلامی است. آیه‌ی (قُل لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى) - (شوری: ۲۳) دلالت بر وجوب مودت تشریعی دارد. در اصطلاح علوم قرآنی، این مودت از نوع (الولایة التشریعیة) است که خاستگاه آن در اراده‌ الهی مستقر است. از این منظر، محبت به علی(ع) نه‌فقط شرط ایمان، بلکه حجت الهی در بقاء هدایت امت محسوب می‌شود. ولایت در این سه‌گانه، جایگاه (المناط العقائدي) دارد که در آن، علی(ع) واسطه‌ی فیض تشریعی در امت است.

مومنان واقعی چه کسانی‌اند؟ نگاهی به معیار محبت به علی(ع)

پیامبر اکرم(ص) در این فراز با لحنی قاطع، محبت به علی(ع) را معیار تمایز ایمان و نفاق می‌دانند. این معنا، با دلالت آیه‌ی (فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ) - (طه: ۱۳۵) تایید می‌شود. در تفسیر شیعی، (الصراط السويّ) همان (صراط علی(ع)) است که مسیر هدایت وجودی انسان محسوب می‌شود. ایمان در این معنا، صرف تصدیق زبانی نیست، بلکه (ایمان وجودی) است که به محبت علی(ع) تحقق می‌یابد. بدین‌ترتیب، محبت علی(ع) نه‌تنها فضیلت شخصی، بلکه شرط تحقق (الإیمان الباطنی) و مصداق (القلب السلیم) در قرآن است. در نهایت، خطبه‌ی غدیر با تثبیت این معانی، ولایت علی(ع) را بستر یگانه‌ تداوم دین و هدایت معرفی می‌نماید.

منبع:

الشیخ الطوسی، الامالی، ج۱، ص۲۹۵؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۲۰۸؛ علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص۲۵۷؛ الطبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۴۶۰؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۹، ص۳۰۸؛ سید بن طاووس، الطرائف، ص۱۰۹؛ آلوسی، روح المعانی، ج۲۵، ص۱۴؛ فیض کاشانی، الصافی فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۵۲؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۶، ص۴؛ ابن‌مردویه، فضائل الصحابة، ج۲، ص۵۴۲؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۳۱۲؛ علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۹، ص۲۴۸.

محبت به علی(ع) - تنها راه نجات و شرط لازم ایمان کامل

در این فراز خطابه‌ی غدیر، بر محبت یقین و بی‌تردید به علی‌ بن‌ ابی‌طالب(ع) به‌عنوان یگانه راه نجات تاکید می‌نماید. این محبت، (حبّ ولایی) است که نه‌فقط احساس عاطفی، بلکه نمود ولایت تشریعی و تکوینی در منظومه‌ی امامت شیعه است. در نظام امامت، محبت ولایی، بنیاد شفاعت، هدایت و ورود به جنت تلقی می‌شود. در علوم قرآنی، این محبت، نوعی (میثاق هدایت) و شرط تحقق (الإیمان الکامل) محسوب می‌گردد. این نگرش، در تضاد کامل با نظریه خلافت شورایی است که در قرآن هیچ پشتوانه‌ی وحیانی ندارد. از منظر نص قرآنی، ولایت، با محبت ممزوج شده و راه انحصاری نجات معرفی شده است.

بهشت - پاداش ولایت و سلام بر أمیرالمومنین(ع)

در یخش بعدی خطبه، پیامبر(ص) رابطه‌ای مستقیم میان سلامت اخروی و ولایت علی(ع) را ترسیم می‌فرمایند. مفاهیمی چون (سلام)، (تسلیم) و (ورود به جنت)، در اصطلاحات قرآنی، ناظر به اطاعت از اولیای الهی است. آیه‌ی (سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيم) - (یس: ۲۳) اشاره به پاداش تسلیم‌شدگان در برابر ولایت الهی دارد. در این چارچوب، پذیرش ولایت، سبب دریافت سلام و کرامت در آخرت از جانب رب رحیم می‌گردد. ملائکه‌ مقرب، با صلوات و تحیت ویژه، به استقبال دوستان علی(ع) در بهشت می‌آیند. این کرامت، در دستگاه معرفتی قرآن، نوعی (اکرام آخروی) و نشان از رضایت الهی است. ولایت علی(ع) در این مقام، نه‌فقط ابزار هدایت، بلکه درگاه ورود به جنت شمرده می‌شود.

ولایت علی(ع) - راز رزق بی‌حساب در بهشت

پیامبر(ص) در این فراز، به حقیقتی ژرف اشاره می‌فرمایند که در آیه‌ی (وَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِساب) - (بقره: ۲۱۲) آمده است. این رزق، در علوم قرآنی، نوعی (رزق خاص) به‌شمار می‌رود که به اولیای الهی اختصاص دارد. رزق بی‌حساب، از جنس نعمت‌های دنیوی نیست، بلکه رزقی معرفتی و قرب وجودی است. در دستگاه معرفت‌شناسی قرآن، این رزق، در سایه‌ی استمرار محبت و معرفت به ولی خدا حاصل می‌شود. محبت علی(ع) در این مقام، به‌مثابه‌ی (عهد ولایی) و میثاقی ایمانی تعریف می‌شود. رزق خاص، پاداش (عقیده‌مندی ولایی) و نشانه‌ی عبور از سطح ظاهری ایمان به ایمان وجودی است.

جهنم - سرنوشت محتوم منکران ولایت علی(ع)

در بخش بعدی، پیامبر(ص) با تعابیری هشداردهنده، دشمنان ولایت علی(ع) را مخاطب عذاب شدید معرفی می‌نماید. اصطلاح (سَعير) که در آیه‌ی (إِنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا كَانُوا فِي عَذَابٍ سَعِير) - (انبیاء: ۹۷) آمده، ناظر به این عذاب است. سعیر، عذابی است که در قرآن برای دشمنان انبیاء و کفار لجوج مقرر می‌شود. در دستگاه تفسیر شیعی، این نشان از جایگاه علی(ع) چارچوبی از نجات و هدایت دارد. مخالفت با علی(ع)، به‌منزله‌ انکار ولایت الهیه و از مصادیق (کفر نعمت) به‌شمار می‌رود. این دشمنی، نه مخالفتی سیاسی، بلکه مقابله‌ای بنیادین با ساختار هدایت تشریعی و تکوینی است. از این‌رو، جهنم در این بیان، عقوبت الهی برای کسانی است که با ولی حق به ستیز برخاسته‌اند.

منبع:

شیخ صدوق، کمال‌الدین، ج۱، ص۲۹۰؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۳۷۸؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۵؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۲؛ تفسیر طبری، ج۷، ص۶۰؛ الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۴؛ تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۸۷؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب مناقب علی؛ کشف‌الغمه، ج۱، ص۱۴۰؛ الدر المنثور، ج۵، ص۲۲۱؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۱۰۵؛ مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۷۰

عذاب فوری دشمنان علی(ع) در قرآن - حقیقتی انکارناپذیر

در قسمت بعدی خطابه‌ی غدیر، پیامبر اکرم(ص) از اصطلاح قرآنی (فَوْرَةً) استفاده می‌نماید که در سوره‌ توبه به‌کار رفته است. (فوره)، در علوم قرآنی، به عذابی اطلاق می‌شود که بی‌درنگ و بدون تاخیر واقع می‌گردد؛ یا در دنیا و یا در برزخ. این عذاب، نتیجه‌ی دشمنی با ولی خدا، علی بن‌ ابی‌طالب(ع)، است که در قرآن با سنت (عقاب استعجالی) بیان شده است. در مقابل، برای اهل ولایت، وعده‌ی بهشت با تعبیر (أَجْرٌ عَظِيم) آمده است که بر پاداش عظیم اخروی دلالت دارد. پیامبر(ص) در این بخش، با زبان هشدار، بر ضرورت شناخت دشمنان علی(ع) به‌عنوان لازمه‌ی بصیرت قرآنی تاکید می‌ورزند. در نگاه تفسیری، شناخت ولایت و دشمنان آن، شرط تحقق ایمان راسخ و عبور از فتنه‌ی نفاق است.

لعن قرآنی - ابزار الهی در مقابله با دشمنان علی(ع)

در این بخش از خطبه، لحن پیامبر(ص) به اوج انذار می‌رسد و (لَعَنَهُمُ اللَّهُ لِمَا قَالُوا) را به‌کار می‌برد. این عبارت در سوره‌های مائده و بقره آمده و مصداق‌یابی آن در دشمنان ولایت علی(ع) صورت می‌پذیرد. لعن، در اصطلاح علوم قرآنی، قطع رحمت الهی و طرد از مقام قرب و هدایت ربانی است. در این فراز، لعن، عذابی دائمی و لایتناهی توصیف شده که تنها شامل کسانی می‌شود که ولایت را انکار کردند. این افراد، با نادیده‌گرفتن وصیت نبوی، خود را در معرض طرد همیشگی از ساحت قدس الهی قرار داده‌اند. از منظر کلام قرآنی، لعن نه نفرین عاطفی، بلکه مکانیزم عدل الهی در مقابله با تحریف‌گران ولایت است.

تفاوت حق و باطل در کلام الهی

در فراز یازدهم، پیامبر(ص) با بیانی استدلالی، تمایز حقیقت از باطل را بر پایه‌ موضع‌گیری نسبت به ولایت تبیین می‌فرمایند. اعتراف دشمنان به تحریف، نشانه‌ سقوط آنان در نظام معرفتی وحی و انحراف از صراط ولایت است. آیه‌ی (فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً) - (رعد: ۱۷)، در تفسیر موضوعی، ناظر به بی‌پایگی جریان باطل در برابر حقیقت ولایی است. همچنین آیه‌ی (وَجَاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ) - (اسراء: ۸۱) علی(ع) را به‌عنوان معیار حق معرفی می‌کند. از این رو، در منطق قرآنی، علی(ع) تجلی کامل حق است و دشمنان او، تجسم باطل، (زَبَد) و تحریف می‌باشند. این دوگانگه‌ معرفتی، قاعده‌ای بنیادین در نظام هدایت قرآنی و تعیین‌کننده‌ نجات یا هلاکت است.

علی(ع) - معیار مغفرت و اجر عظیم

قسمت دوازدهم خطبه، با تکیه بر دو محور (محبت) و (خوف)، به تبیین رابطه‌ علی(ع) با مغفرت و اجر عظیم می‌پردازد. آیه‌ (أُولَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ) - (فاطر: ۷)، در این فراز، مصداق‌یابی ویژه در پیروان ولایت دارد. در اصطلاح علوم قرآنی، این اجر، پاداش اختصاصی (اولیاءالله) و نه عام مومنان است. محبت به علی(ع)، همراه با خوف الهی، نوعی (سلوک ولایی) است که در چارچوب (الولایة لله) معنا می‌یابد. این محبت، نه صرف علاقه‌ قلبی، بلکه پیوندی تشریعی، معرفتی و اخلاقی با ولی مطلق الهی است. در این نظام، علی(ع) نه‌تنها معیار ایمان، بلکه مظهر رحمت و واسطه‌ی اجر عظیم الهی به‌شمار می‌آید.

منابع:

تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۲۵۵؛ فتح‌الباری، ابن‌حجر، ج۷، ص۳۴۶؛ تفسیر مجمع‌البیان، ج۵، ص۴۵؛ تفسیر الثعلبی، ج۳، ص۴۲۱؛ الغدیر، علامه امینی، ج۱۰، ص۶۴؛ تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۲، ص۳۸۷؛ نهج‌البلاغه، خطبه 3؛ تفسیر المیزان، ج13، ص13)؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج3، ص1؛ الکافی، ج1، ص42؛ الدر المنثور، ج5، ص361؛ المعجم الأوسط، طبرانی، ج7، ص3(1.

علی(ع) - نجات‌بخش قیامت و حائل بین عذاب و رحمت

در قسمت سیزدهم خطبه، تفاوت عذاب (سَعیر) و (أجر عظیم) در قیامت، نقش ویژه علی(ع) را در ساختار معاد ترسیم می‌کند. در این مقام، علی(ع) به‌عنوان (فاصل نجات) معرفی می‌شود؛ یعنی واسطه عبور از عذاب به رحمت، همانند صراطی که بر جهنم کشیده شده است. این نقش، با آیه‌ی (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) - (مریم: ۷۱) در تفسیر تطبیقی انطباق دارد. اما عبور از این ورود، تنها با ولایت علی ممکن است. در اصطلاح کلام قرآنی، این ولایت، همان امامت منجی است که در روز حساب، حائل بین (عدل قاهر) و (رحمت واسعه) الهی خواهد بود. به تعبیر دقیق تئولوژی اسلامی، نقش علی(ع) در نجات، مصداق عینی پیوند (امامت) و (معاد) در مختصات هدایت قرآنی است.

محبت علی(ع) - کلید رضوان و محور قرب الهی

فراز چهاردهم خطابه، محبت به علی(ع) را یگانه معیار (قرب الی‌الله) معرفی می‌کند. نه صرفا احساس، بلکه پیمانی ولایی در متن عبودیت. از منظر علم‌الاخلاق القرآنی، این محبت، مصداق کامل (أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ) - (بقره: ۱۶۵) است که در وجود علی(ع) تجلی یافته است. در برابر آن، دشمنان علی(ع) مشمول طرد و لعنت الهی‌اند که بر پایه‌ی آیه‌ (أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ) (فصلت: ۴۴) از رحمت دورند. این بعد از طرد، نه‌فقط مکانی، بلکه معرفتی و روحی است که آنان را از درک هدایت الهی محروم می‌سازد. در علم موالات و معادات، این فراز، تمایز محبوبان و مغضوبان را در محور ولایت علی(ع) بازشناسی می‌کند.

علی(ع) - نذیر، بشیر، و استمرار رسالت

در این فرازها، نقش علی(ع) فراتر از امامت، به‌عنوان استمرار حقیقی نبوت مطرح می‌شود. چنان‌که پیامبر(ص) فرمود: (هذا علی، وصیّی و خلیفتی...). این اعلام، صرف نظر شخصی نیست، بلکه ابلاغ الهی بر پایه‌ی قاعده‌ (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) - (مائده: ۳) است. از منظر اصول‌فقه قرآنی، این اعلان، (حکم شرعی – ولایی) دارد و تخلف از آن، خروج از اطاعت (أُولِي الْأَمْرِ) - (نساء: ۵۹) محسوب می‌شود. علی(ع)، به‌مثابه‌ (بشیر و نذیر)، همان دو شان پیامبر(ص) را در مسیر هدایت امت به‌دوش دارد. در ساختار هدایتی قرآن، ولایت علی(ع)، نه‌فقط تداوم نبوت، بلکه تامین امنیت معرفتی پس از ختم رسالت است.

ولایت علی(ع) - مرز نهایی بین نبوت و امت

در ادامه‌ی تحلیل، پیامبر اکرم(ص) با تاکید بر وصایت علی(ع)، مرز نهایی میان نبوت و امت را ترسیم می‌کند. این بخش، نه‌فقط پایان وحی تشریعی، بلکه آغاز ولایت تشریعی را اعلام می‌نماید که در اصطلاح (توالی‌الرسالة و الإمامة) معنا می‌یابد. آیه‌ی (إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...) - (مائده: ۵۵) به‌طور کامل بر ولایت علی(ع) تطبیق دارد. طبق اجماع مفسران شیعه و جمهور محدثان اهل سنت، شان نزول آیه، درباره‌ علی(ع) در حال رکوع است. این آیه، علی(ع) را در جایگاه (ولی مطلق) قرار داده است. همان ولایتی که از جنس ولایت تکوینی و تشریعی است. همانگونه که پیامبر(ص) جامع مقام نبی و رسول بود، علی(ع) نیز جامع صفات ولی، امام، وصی و خلیفه است. در مختصات هدایت، علی(ع) استمرار نهایی جریان نبوت در قالب امامت است. پیوستار هدایت، از وحی به ولایت منتقل شده است.

منابع:

بحارالأنوار، ج8، ص3؛ تفسیر نورالثقلین، ج3، ص4(8؛ السنن الکبری، بیهقی، ج7، ص34؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص56؛ تفسیر کشاف، زمخشری، ذیل آیه بقره 165؛ مسند احمد، ج3، ص483؛ الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص63؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابة، ح24(4؛ تفسیر صافی، ج2، ص36)؛ تفسیر طبری، ج6، ص288؛ الکافی، ج1، باب "أنّ الأئمة نور الله"، ص1)2؛ الدر المنثور، سیوطی، ج2، ص2)3.

استمرار امامت در نسل علی(ع) - منبع مشروعیت تاریخی و الهی

در قسمت نهایی فراز هفتم خطابه غدیر، پیامبر اکرم(ص) با عبارت روشنگر (مِنْهُما الصّادق و الکاظم و الرّضا...) به استمرار امامت در نسل علی (ع) و فاطمه(س) تصریح می‌فرماید. این تصریح، نه‌تنها بازتاب نظم و تدبیر الهی در نظام ولایت است، بلکه رد صریح نظریه‌ انتخاب عمومی در خلافت پس از پیامبر(ص) محسوب می‌شود. در فقه‌سیاسی اسلام، این اصل، تحت عنوان (نصب الهی در ولایت) شناخته می‌شود که مبنای نظریه‌ (الإمامة بالنصّ) در منظومه‌ اعتقادی امامیه است. امامت در نگاه شیعه، مقامی الهی است، نه قراردادی و به‌واسطه‌ نص نبوی و اراده‌ی ربانی به افراد معین واگذار شده است.
اصطلاح (سلسلةُ الأئمة علیهم‌السلام) در منابع امامیه، اشاره به زنجیره‌ی امامت دارد که از علی(ع) آغاز و با دوازدهمین امام (ع) پایان می‌یابد. آیه‌ی (وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا) - (انبیاء، ۷۳) تاکیدی است قرآنی بر نصب الهی که هدایت در آن، از سنخ ولایت تکوینی است. این هدایت، هدایتِ به‌امر، و در حقیقت ولایتی معرفتی است که در باطن نفوس معصومین(ع) تعبیه شده و در نسل علی(ع) استمرار یافته است.

نفی مشروعیت خلافت غاصبانه - یک قرائت الهیاتی از غدیر

تحلیل نهایی فراز هفتم، نفی آشکار مشروعیت خلافت دیگران پس از پیامبر(ص) را نشان می‌دهد. زیرا اعلان امامت علی(ع) در حضور جمع بیان شد. پیامبر(ص) در اجتماع قریب به صدهزار نفر، با فرمان (سلّموا على علی بإمرة المؤمنین)، ولایت پس از خود را به‌صورت ولایی و تشریعی ابلاغ کرد. این اعلان، حکمی الهی و نصی ولایی است که مخالفت با آن، خروج از ایمان و مصداق (کفر بعد الایمان) در منطق علوم قرآنی محسوب می‌شود. بر پایه‌ی قاعده‌ی (نقض بیعة‌الله)، عدول از این بیعت، نقض عهد با خداست که قرآن در آیه‌ی (وَمَن نَكَثَ فَإِنَّمَا یَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ) - (فتح: ۱۰) بیان کرده است.
در این تحلیل، خلافت خلفای سه‌گانه، از منظر فقه‌الولایة، نه‌تنها فاقد مشروعیت الهی است، بلکه نوعی (انحراف از نصب ربانی) محسوب می‌شود. در اصطلاحات کلامی امامیه، این نظریه با تعبیر (الإمامة نصّاً لا شورى) تبیین می‌شود. یعنی امامت با نص است، نه با شورا یا رای مردم. هر خلافتی که مبتنی بر شورا باشد، از اصل ولایی قرآن و نصوص نبوی منحرف است و نمی‌تواند مشروعیت دینی داشته باشد.

مراجعه به پیج اینستاگرام :   qadir.amiralmomenin@

نتیجه‌گیری

بر پایه‌ قسمت‌های انتهایی فراز هفتم خطابه‌ی غدیر، جای هیچ تردیدی در (نصب الهی)، (امامت ولایی) و (خلافت یگانه علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)) باقی نمی‌ماند. مفاهیم قرآنی مانند محبت، خوف، نذارت، بشارت، هدایت، وصایت، نصب و استمرار امامت، در این فرازها به‌صورت منظم و محوری تبیین شده‌اند. عدول از ولایت علی(ع)، به‌معنای خروج از مسیر هدایت قرآنی و نقض صریح اراده‌ تشریعی پیامبر(ص) در روز غدیر است. خلافت سه‌گانه، از منظر الهیاتی، مصداق بارز تحریف وصیت نبوی و غصب منصب ربانی است که آثار آن در تاریخ امت اسلام باقی مانده است. این غصب، موجب بحران هدایت، تفرقه‌ی مذهبی، و انحراف جامعه از (صراط مستقیم) ولایت شد که تا امروز نیز امتداد دارد.

منابع:

کمال‌الدین و تمام‌النعمة، شیخ صدوق، ج1، ص253؛ صحیح ترمذی، باب مناقب علی، ج5، ص645؛
تفسیر قمی، ج1، ص178؛ شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید، ج2، ص57؛ الغدیر، علامه امینی، ج1، ص3)8؛ تاریخ طبری، ج3، ص2(6.