فصلنامه سیاسی مذهبی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی تبریز
سوگند به سپیده دم (سرمقاله)
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَالضُّحَىٰ ﴿١﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَىٰ ﴿٢﴾
سوگند به روز در آن هنگام که آفتاب برآید (و همه جا را فراگیرد) و سوگند به شب آن گاه که آرام گیرد ...
ضحی حرف تازه ای نیست، نگرش نویی ندارد، ادعا ندارد مدرن است و هیچ گاه به کهنه انگاشتن ۱۴۰۰ساله باور هایش مغموم نیست. بیم آن نداریم که تا سخن از توصیف عصر نوین و اعجاز تکنولوژی می آید، شیفته ی جلواتش شویم و آب از لب و لوچه مان بریزد.... ما حرف بیش از چهارده قرن پیش را باز می گوییم که نه تنها از پوسیدگی ارثی نبرده ، اتفاقا به سر بسیاری از مغز های کوچک زنگ زده مملکتمان، زیادی است....
اکنون، در آخرین نفس های رو به موت قرن چهاردهم شمسی (که این اواخر به زور ماسک و اکسیژن جان سالم به در برده است)، امت ایران مالامال درد و رنج های اقتصادی، روانی، سیاسی و فرهنگی است و چندین برابر مشکلات ، نحله ها و سبک های گوناگون فکری و فلسفی دامانش را فرا گرفته.
هدف _در این وانفسای تضارب آرا و به پاخاستن فتنه ی گردن به جرس ها_ کنار زدن حجاب های ماتریالیستی زمانه نو و جستجویی است آگاهانه پیرامون نقاط تلاقی مضامین اسلام با هرآنچه اکنون در جهان معاصر رخ می دهد. از هنر و ادبیات و فلسفه گرفته تا سیاست و اجتماع و فرهنگ. همه و همه فقط از یک رهگذر خواهند گذشت که اسلام نام دارد....
اما مگر سرمان درد می کند که برخلاف جهت جریان دریای نشریات دانشجویی شنا کنیم و سخنانی بگوییم که به مذاق خیلی ها خوش نیاید؟
و آیا صلاح بر آنست در جامعه ای که سرتاپای آن را تفکر ماکیاولیستی فرا گرفته و شیفتگان آن، در کوچه پس کوچه های «باستی هیلز» جولان می دهند، قلم به دست بگیریم و بنویسیم هرآنچه را که بی گمان، چنان تیری، آسودگی مارا هدف قرار خواهد داد و بگوییم هر سخنی را که دلها، از شدت کینه، زبان به تحقیر و تمسخرش خواهند گشود؟
پاسخ روشن است. ما آموختهایم که در تمامی مسائل مستحدثه، همواره دین و احکام آن را به مثابه مطلقِ حق بگیریم و شرایط جدید و مقتضیات زمان را حول این محور لایتبدل معنا کنیم و بنابراین، هرگز در برابر این سوال که «چرا اخلاق را از بحثهای ماهوی مربوط به هنر و فلسفه و سیاست جدا نمیکنید؟» دچار تردید نمیشویم.
ما ژورنالیسم حرفه ای را نیز، بتی نمیدانیم که در پرستشگاه هایی با نام نشریات مدرن، اصول و ارزش هایش به عبادت گرفته شود. معیار در نگارشِ هر آنچه بر روی کاغذ، نقش می بندد، سخن حق است . نه از بهر ذوق عامه و نه بخاطر تز روشنفکری، کلمه ای نگاشته نخواهد شد....
حال، پس از گذشت چهار دهه از آفرینش فجر _اولین بارقه های نور امید و آزادی_ بر بلندای قلل اندیشه ایستاده ایم تا منتها الیه پرتو های نوری را به نظاره بنشینیم که بسیاری سعی در بی سو کردنش دارند و اینگونه ضحی را رقم بزنیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تاوان جمهوریت
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرثیه ای برای یک رویا
بر اساس علایق شما
بدون محتوا | از همه چیز