این من نیز/ منکر میشود مرا/ من کو؟/ مرا خبر نیست/ اگر مرا بینی/ سلام برسان...
من کیستم...
یک: تکنولوژی جدیدی وارد بازار میشود که قادر است خوابهای شما را ضبط و هر زمان که خواستید پخش کند. آیا از این تکنولوژی استفاده میکنید؟ چرا؟
قطعا. رویاهای من یه جورایی منبع الهام من هستن. مطمئنا همه حداقل یه بار این حالت رو تجربه کردن. علم میگه دژاوو ولی مسلمان ها یه اعتقادی دارن که همه ی ادم ها قبل از اینکه به دنیا بیان توی عالم ذر، یه دور داستان زندگیشون رو دیدن و توی این دنیا بخشی از اون رو، مثلا توی خواب هاشون به یاد میارن. هرچقدر روح پاک تر باشه این احتمال بیشتره. برای من تا همین اواخر زیاد اتفاق میفتاد. بخشی از کلمه ی پیشگو توی اسمم هم اشاره به همین موضوع داره. چون مثلا بین یه عالمه اتفاقات مسخره و غیر عقلانی که توی خوابم رخ میده، یه هفته بعد یکیشون به واقعیت می پیونده! به همین دلیل قطعا بازبینی خواب هام میتونه مفید باشه. به غیر از این، به ندرت، توی خواب یه لحظات شیرینی رو تجربه میکنم که هرگز در واقعیت رخ نمیده. مثلا خودم و مادربزرگم رو میبینم که داریم با هم وقت میگذرونیم یا شخصیت های خیالی که خیلی تحت تاثیرشون قرار گرفتم رو توی خواب میبینم. طبیعیه که بخوام ثبتش کنم و با نگاه کردن بهش بارها طعم اون حس خوب رو بچشم. خواب های من اصلا صادقه نیستن و انقدر بی معنی و چرت و پرتن که هروقت از خواب بیدار میشم سر درد دارم مخصوصا که رگباری هم پخش میشن ولی بازم چون باحال و خنده دارن دلم میخواد اونها رو به بقیه نشون بدم. در آخر گاهی یه صحنه هایی توی خواب پخش میشه که وقتی بیدار میشی انگار یکی مخصوصا از ذهنت پاکش کرده؛ تو از حس کردنش حس فوق العاده ای داری اما کم کم این حس جاش رو میده به حس خلاء و سردرگمی ناشی از فراموشی. اون وقته که اگه خوابت رو ضبط کرده باشی لازم نیست جون بکنی تا اون صحنه یادت بیاد!
دو: شما از طرفداران اهدای عضو هستید و کارت اهدای عضو نیز گرفتهاید. اگر قرار باشد در دو خط کسی که مخالف اهدای عضو است را به اینکار ترغیب کنید، برای او چه مینویسید؟
این اعضا بود و نبودشون برای مرده فرقی نداره ولی در عین حال و در کمال سودمندی، واسه یکی دیگه نجات بخش زندگی میشه. چطور میتونی همچین تاثیر بزرگی رو که به زندگی یکی رنگ و به مرگ دیگری معنا می بخشه نادیده بگیری؟ (بیشتر از دوتا جمله شد بخاطر همین تو دلم بهش میگم ای ابلهِ خودخواهِ کوته فکر!)
سه: زمان مدرسه وقتی میخواهند دانشآموزان را به اردو ببرند، از والدین آنها رضایتنامه میگیرند. آیا تاکنون برای خودتان رضایتنامه صادر کردهاید؟ یعنی موقعی که دلتان شما را به کاری وامیداشته و عقلتان شما را از انجام آن کار میترسانده، برای کدامیک رضایتنامه صادر کردهاید؟
به نام خدا اینجانب برای تمام خبط هایی که در زندگی خوردم شخصا رضایت نامه صادر کردم. فکرنکنم به غیر از این هم باشه یعنی کار مثبتی نبوده که در جهتش این موضوع صورت بگیره.(از شرح دادن خبط های زندگیم معذورم😔)
چهار: دیگران چه توانایی و یا استعدادی را در شما میبینند که شما نسبت به داشتن آن توانایی و یا استعداد در خودتان تردید دارید؟
توانایی موفقیت در کنکور و درس و مدرسه. همین... جدیدا انقدر گند زدم که فکر نکنم کسی باور خاصی بهم داشته باشه. البته همین امروز صبح، دم مسابقه ی احکام، دوست هام معتقد بودن میتونم توی ۲۰ دقیقه واسه مسابقه انشای نماز، انشا بنویسم و توی این مسابقه هم شرکت کنم ولی چون خودم میدونم که برای نوشتن هر متنی نیاز به وقت و تمرکز زیاد دارم برخلاف اصرار و تلاش های زیادشون قبول نکردم
پنج: آیا شده است که دربارهی یک مسئله یا موضوعی، پافشاری و تعصب بیهوده به خرج داده باشید و بعدها متوجه شده باشید که سخت اشتباه میکردهاید و حق با بقیه بوده است؟ اگر ممکن است بنویسید آن مسئله یا موضوع چه بوده است؟
خیلی زیاد! البته بیشترش جزئی بودن. مثلا سر تاریخ یه امتحان یا اسم یه خواننده، یه نکته ای که از زبون یه نفر بیرون اومده ولی اطمینان کافی ازش وجود نداشته، همینجوری یه حرفی زدم بین دوستام و برای اینکه ضایع نشم الکی پافشاری کردم و خب تهش ضایع شدم. آها موضوعات جدی تری هم داره یادم میاد. مثلا یه بار داشتم با یه نفر سر موضوع چند همسری بحث میکردم. موضع من این بود که با دفاع از شرایط مثلا سختگیرانه ی چندهمسری میخواستم جلوه ی زشت چندهمسری رو در نگاه اون فرد کم کنم. پافشاری اصلیم هم روی این بود که در اسلام تا زن اول راضی نباشه، مرد نمیتونه زن دوم بگیره. خب تعصب بیخود به خرج داده بودم و طرف بهم گفت اصلا همچین حکمی(بدون تبصره) در اسلام وجود نداره! اینو محمدرضا شاه تصویب کرد! منم که احتمالا سخت اشتباه کرده بودم فقط سکوت کردم
شش: آیا توانایی این که در هیچ جایی استخدام نشوید و خودتان بتوانید یک شغل مستقل راه بیندازید را در خودتان میبینید؟ آن شغل چیست؟
نه تواناییش رو ندارم. بخاطر همین فکر میکنم درس خوندن راحت ترین راه برای شغل پیدا کردنه. البته برای افرادی مثل من و اگه بتونی رشته هایی که از لحاظ شغلی تضمین شدن رو قبول بشی مثلا معلمی.
هفت: از برخی از میوهها به عنوان میوههای بهشتی یاد شده است. اگر قرار بود از یک "ساز" به عنوان سازِ بهشتی یاد بشود، آن ساز به نظر شما کدام ساز است؟ میتوانید یک آهنگ زیبا با آن "ساز" را معرفی کنید؟
پیانو: another love - ویولنسل
هشت: همین الان غول چراغ جادو در کنار شما ظاهر میشود و به شما میگوید که میتوانید سه آرزو کنید تا برآوردهاش کند، میتوانید آن سه آرزو را بنویسید؟
تمام شرایط برای موفقیتم در کنکور فراهم بشه تا رشته ی دلخواهم رو قبول بشم یا بهم اراده و پشتکار بی حد و اندازه ببخشه- سکوت... سکوت... فکر نکنم فعلا آرزوی دیگه ای داشته باشم. شاید آرزو کنم انقدر والدینم سالم بشن که به عمرشون یه عالمه اضافه بشه یا مثلا تمام افرادی که برام عزیزن/در آینده عزیز میشن، عمر خیلی طولانی داشته باشن- شایدم آرزو کنم که یه نویسنده یا یه فرد تاثیر گذار خیلی معروف و محبوب بشم- ساده ترین آرزویی که میتونم بکنم اینه که یه نسخه از تمام کتاب های عالم داشته باشم (توجه داشته باشید که حروف خیلی مهمن؛ و، تا، که، یا. اگه از و استفاده کنید میشه دوتا آرزو ولی اگه از که، تا استفاده کنید یه ارزو محسوب میشه. توی اینطور مواقع باید زیرکانه رفتار کرد😂😈)
نه: اگر قرار بود به طریقی در روز اول سال، یعنی روز عید نوروز، تمام اعمال و رفتار پنهانی مردم ایران (در هر سن و سال و با هر پُست و مقامی) برای همگان علنی و آشکار شود. به نظر شما مردم ایران باز هم این روز را جشن میگرفتند؟
ممکنه اولش مثل من جوابتون بله باشه به هرحال اینجوری تموم دزدها، اختلاسگرها، جاسوس ها، مسئول ها، ریاکارها و ... دستشون (بیشتر) رو میشه و میتونیم چهره ی واقعیه بقیه رو ببینیم ولی خب چرا یادمون بره که خودمون هم جزوی از همین بقیه هستیم؟ البته بستگی به تعداد و میزان بدی کارهای پنهانی که انجام میدی هم داره. ممکنه یه نفر که نهایت کار پنهانیش خیس کردن دمپایی دستشویی باشه براش فرق نداشته باشه و جشن بگیره ولی بازم همینطور که گفتم ممکنه اون یه نفر هم روزی یه کار پنهانی خیلی بدتر انجام بده. اون موقع است که میفهمه با بقیه فرقی نداره و اونم دیگه جشن نمیگیره پس معلومه که نه!
ده: علم پزشکی پیشرفت میکند و هر کس میتواند، هر تعدادی که بخواهد از خودش تکثیر کند. آیا شما خودتان را تکثیر میکنید؟ چند نسخه؟ چرا؟ اگر به جز خودتان، بتوانید فقط یک نفر دیگر را تکثیر کنید چه کسی را تکثیر میکنید؟
آره. هر چندتا که نیاز باشه. شاید چهارتا که با خودم بشیم پنج تا. چون اکثر اکیپ ها توی داستانا پنج تان. اگه اینجوری باشه که هر چیزی که اونا کسب میکنن، مثل دانش، اخلاق، مهارت و... برای منم اعمال بشه خیلی خوب میشه. اگه چندتا نسخه از خودت داشته باشی بهتر میتونی به کارهات و برنامت برسی. مثلا خودم که نسخه ی اصلی باشم میتونم فقط استراحت و تفریح کنم. یکی از نسخه هام رو بفرستم مدرسه و برای کنکور آمادش کنم. یکی دیگه رو موظف کنم که زبان های مختلف یاد بگیره. اوم الان که فکرش رو میکنم به نسخه های زیادی نیاز ندارم. شاید یکیشون رو گذاشتم توی کارهای خونه به مامانم کمک کنه. آخری هم میتونه بشینه باهام کتاب بخونه و فیلم ببینه البته بعدا میتونم بفرستمش سرکار. خلاصه که آره اگه چندتا نسخه از خودت داشته باشی میتونی ازشون بیگاری بکشی.😈 کسی رو تکثیر نمیکنم. این راز باید بین خودمو نسخه هام به گور برده بشه!⚰️
یازده: سال ۱۵۰۰ است. شما تلویزیون را روشن میکنید و شبکهی خبر را انتخاب میکنید. چند خبر که تصوّر میکنید در آن سال قرار است دربارهی ایران و یا جهان بشنوید را بنویسید.
نمیدونم نه چیز زیادی در مورد اخبار میدونم نه علاقه ای دارم. شاید بشنوم که ایران هنوز داره توی درگیری خیالیش مشت محکمی به دهن آمریکا میزنه...
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش یازده-یک
مطلبی دیگر از این انتشارات
یازده- پنج
مطلبی دیگر از این انتشارات
یازده - سه (من شناسی :)