روزهایی که مینویسم!
تاملات نابهنگام
همه ما همواره در سفر زندگیمون با سوالات مختلفی مواجه میشیم. بسته به موقعیتی که با سوالها مواجه میشیم و ترسها و حوصلهمان در پاسخ به آن سوال به درون خودمون رجوع میکنیم و با تعریف بعضی مفاهیم، خودمون رو باز میآفرینیم و برای مسیر پیش رو آماده میکنیم. گاهی هم ناراحتیها و مشکلات ذهن مارو تسخیر میکنه و ما از تامل باز میایستیم و نیاز به یک تلنگر برای تغییر داریم.
تاملات پاییزی اتفاق نابهنگامی از جنس تلنگر بود که در پاییز امسال برای من رقم خورد و فرصتی بود تا به آنچه که بودم، هستم و خواهم بود بیشتر و از زوایای بهتری بپردازم.
در این متن قصد دارم با قصههای جدیدی که پیرامون موضوعات مختلف در تاملات شنیدم، 8 پاراگراف برای خودِ ده سال پیشم بنویسم!
در اولین قدم دنبال این باش که خودت رو بشناسی! زندگی تو چه روایتی از ارزشها، ویژگیها، عواطف، رویاها و باورهات داره؟ برای خودت این پایهها و حدود رو تعیین کن. چون ریشهی مسیرهایی که در زندگی با اون ها مواجه میشی، تصمیمهایی که میگیری و البته در مقابل تصمیمهایی که نمی گیری! همه این ها در تعریف تو از خودت نهفته است و دونستن این تعاریف کمک میکنه تا برای خودت یک چشم انداز روشن تعیین کنی تا کمتر از راستای حرکتت خارج بشی. راستی! به این مسئله هم توجه داشته باش که قرار نیست جواب قطعی برای این سوالها پیدا کنی اما بازبینی دورهایش میتونه کمک کنه تا آگاهانهتر زندگی کنی و احتمالا رنج کمتری رو تجربه کنی!
تجربه کن، سفرکن، ماجراجویی کن و جستجو کن! بگرد، یاد بگیر و بعد از هر مجاورتی، به صدای درونت گوش کن. جایی که غرقگی (تجربه عمیق لذت) رو تجربه کردی احتمالا به جرقه درونت رسیدی! در واقع ما وجودمون نجوا داریم و نبض در خصوص تجربههایی، تشدید بیشتری رو تجربه میکنه و این تشدید رو پیدا نمیکنی تا زمانی که تجربه کنی! ببین کجای زندگی ایستادی و به یک سری مسائل پایبند بودی. احتمالا بعد از گذر از این مسیر چشم اندازت نسبت به قبل دقیقتر و روشنتر میشه.
دنیای پیش رو دنیای تغییر، پس فقط به مفاهیمی که سالها قبل ایجاد شده تکیه نکن و سعی کن تا تعابیر خودت از هر موضوع رو به دست بیاری. از طرفی با توجه به ابهام و عدم قطعیت لازمه که مهارتهات رو گسترش بدی و به این نکته توجه داشته باشی؛ قدمهای کوچکی که در مسیرهای مختلف برمیداری در اخذ مجوز ورود به مسیرهای جدیدی که در این دنیای پلتفرمی پیش روی تو قرار میگیره موثره. در نتیجه هرچه بیشتر قدم برداری احتمالا فرصتهای متفاوتتری پیش روت قرار خواهد گرفت.
قدم در مسیر بگذار. برای شروع کار کردن منتظر موقعیت بهتر و شرایط مناسب تر نباش! کارکردن رو تجربه کن و گاهی از حدود ذهنی و البته دایرهی امنی که برای خودت ایجاد کردی خارج شو تا با جهان پیرامونت مواجه بشی. این مواجهه باعث میشه تا سریعتر در مسیر رشد گام برداری، از طرفی فاعل و منشا اثر بودن علاوه بر اینکه نقطه ارتباط و رشد خودت رو فراهم میکنه و کمک می کنه تا اون میل اصیل درونیت رو که قبل از این هم بهش اشاره کردم پیدا کنی، همچنین در این روزهای سخت پیش رو می تونه جوانه امیدی در دل آدمهای اطرافت باشه.
حالا که با ارزش ها و تعریفی از خودت آشناتر شدی، قرار قدم در راه بذاری و با سفر، خارج شدن از محدوده امن، کار و قدمهای کوچکت در مسیر واقعی قرار بگیری، احتمالا با ناملایماتی مواجه خواهی شد. آدم هایی که صرفا نگاه مادی به مسائل دارند! راهزنان امید! دشواریها و شرایط محیط پیرامون! عشق و رنج! اینجاست که باید برگردی و چشم انداز و جرقه درونت رو مرور کنی! چون معنای زندگی قرار لنگر تو در طوفانهای پیش روت باشه. از طرفی تاب آوردنت کمک میکنه تا از بحران بگذری و با خودکاوی فرصتی جهت رشد برای خودت ایجاد کنی.
همیشه قرار نیست موفقیتها برای تو باشه! پس خودت رو برای شکست آماده کن. در حقیقت ما گاهی با ترسهامون تصمیم میگیریم و گاهی در مقابله با ترسهامون! مراقب باش که ترس خصوصا ترس از شکست موجب انتخابت نباشه (البته لازمه ترس رو در ملاحظات زندگی لحاظ کنی چون ترسها هم بخشی از تصمیم گیری ماست اما نباید افسار زندگی رو دست ترس هات بدی!). حالا که در معرض شکست قرار داری ارزیابی اون رو یاد بگیر، اینکه لازمه بعد از سوگواری بلندشی و ببینی چه اشتباهی کردی و چه چیزی ازش یادگرفتی که دفعه بعد از اون آموخته استفاده کنی. از طرفی تجربه شکست باعث میشه تا تاب آوری ات هم بالاتر بره و در واقع مرز ترسهات جابه جا بشه.
حواست به زیاده خواهی و کمال طلبی باشه! در صورتی که این دو پرچم دار زندگیات باشند اغلب احساس میکنی که در حال از دست دادن فرصتها هستی. به جای دنبالکردن سودهای حداکثری، به نتایجی بسنده کن که «به اندازه ی کافی خوب» هستند. چرا؟! چون خبر خاصی هم در این دنیا نیست! اگر قرار که تمام سالهای زندگیات رو در کشمکش با رنج نداشتنها و نرسیدنها بگذرونی فرصت لذت بردن از داشتههای ارزشمندت رو از دست خواهی داد.
کودکی رو یادته! که چه بچه پرحرفی بودی؟ احتمالا در اون زمان بیشتر حرف زدی تا اینکه بشنوی! اما الان زمان شنیدنه هرچند که این مهارت رو کمتر بلدیم! پس شنوندهی خوبی باش. به قصه آدمها گوش کن و با قدمهای اونها و نگاهشون در مسیرهای مختلف، در خیال راه برو تا دید بهتری نسبت به مسئله خودت و زندگی کسب کنی. شاید گاهی اوقات لازم باشه تا نگاهت به مسئله رو عوض کنی و یا زاویه دیدت رو نسبت به اون اتفاق تغییر بدی. علاوه بر این همراه شدن با داستان زندگی آدمها گاها روابط و دوستیهای ارزشمندی رو پدید میاره چون دو نفر از لذتها و رنجهای هم دید پیدا میکنند و احساس نزدیکی بیشتری با هم دارند.
جلسات تاملات پاییزی که به همت آقای نجفی شکل گرفت به انتهای خط رسید.
در پایان با توجه به اینکه تاملات پاییزی دیگه توسط آقای نجفی برگزار نمیشه به متاملان این وظیفه محول شد تا هرکدام با یک یا چند نفر تاملات خودشون رو برگزار کنند.
جلسه هشتم: شکست
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا درآمد داشتن رو باید جدی بگیریم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
تاب آوری
مطلبی دیگر از این انتشارات
ستاره قطبی