روزهایی که مینویسم!
فومو (FOMO)
احتمالا برای شما هم پیش اومده که وقتی عکسی از طبیعت یا بناهای تاریخی شهری دیدید به این فکر کرده باشید که کاش زودتر برم ایران و جهان رو بگردم! یا وقتی دارید تو سایتهای آموزشی ایرانی و یا غیر ایرانی میگردید و دورههای مختلفی از موضوعات مختلف رو میبینید، دوست داشته باشید که خیلی از اونها رو بگذرونید! یا فیلم، سریال، کتاب، موسیقی و ... مختلفی هستند که ندیدید، نخوندید، نشنیدید و ...!
اگر نگرانید که پس کی وقت میکنم این کارها رو انجام بدم؟! و یه جور دلهرهی جا ماندن دارید، شما هم درگیر فومو (Fear Of Missing Out) یا ترس از دست دادن هستید!
برای آمادگی جهت شرکت در جلسه دوم تاملات پاییزی که در چرا بیست تا سی سالگی مهم است بهش اشاره کردم، درخصوص موضوع فومو (ترس از دست دادن) مطالعه کردم. سعی دارم در این متن به جمع بندی (از آنچه آموختم) از خواندهها و گفتوگوهای متاملان بپردازم.
ترس از دست دادن یک حس و یا اتفاق جدید نیست، در قدیم هم خبر قبولی دانشگاه، خرید خانه و یا شاید در قرنها پیش، پیدا کردن غذا توسط یک فرد دیگر حس حسادت و یا ترس عقب ماندن از غافله را ایجاد میکرد و ظهور شبکههای اجتماعی، پیشرفت تکنولوژی و گسترش اطلاعات باعث تسریع و تشدید پدیده فومو شده است. احساس از دست دادن تجربهای مهیجتر و جالبتر که در جایی دیگر در جریان است موجب پریشانی ما میشود.
مطالعات نشان داده بخش عمدهی پشیمانیهای ما در پایان زندگی، مربوط به چیزهایی است که انجام ندادیم و نه چیزهایی که انجام دادیم. مشاهدهی مداوم کارهایی که دیگران انجام میدهند و ما انجام نمیدهیم، آیندهای را برایمان رقم خواهد زد که در آن مرتب گذشته را به یاد میآوریم و غصه میخوریم.
منابع محدود مانند: زمان، انرژی، سرمایه و ... که هر کدام از ما جهت تجربه، یادگیری و ... در اختیار داریم و افزایش تصاعدی محتوا در مقابل محدودیت ظرفیت ما در مصرف محتوا (بمباران حجم زیادی اطلاعات به صورت روزانه) دائما ما را در یک موقعیت انتخاب از بین چند گزینه قرار میده. وجود این خیل عظیم از انتخابهای متعدد باعث میشه تا دائما در مورد سایر انتخابها هم فکر کنیم و احتمال میدیم شاید میتونستیم انتخاب بهتری داشته باشیم.
وقتی سر درگم هستیم، اهدافمون مشخص نیست، ترس از دست دادن باعث میشه تا ما وارد گروههای مختلف بشیم، شروع به یادگیری مطالب مختلف کنیم و دچار مشکلات متعددی از نظر تمرکز بشیم . داشتن اهداف و بیانیه یادگیری میتونه راهی برای حذف و مقابله با ترس از دست دادن باشه، یعنی اگر هدفی برای یادگیری مسئلهای و یا تجربهی اتفاقی را نداریم دیگر حسرت یادنگرفتنش را نمیخوریم.
تعداد دفعاتی كه وارد يك شبكه اجتماعی مانند اینستاگرام میشیم، مدت زمانی كه شبكههای اجتماعیمون رو چک می كنيم، همه این ها میتونه نشون دهنده نوعی اعتیاد به این فضا باشه. اعتیادی که دوپامین لازم رو از لایک، کامنت و دیده شدن توسط سایرین دریافت میکنه!
سرعت جهان و انسانهای پیرامون ما یکی دیگه از دلایلی هست که میتونه باعث احساس جاماندن و ترس برای ما بشه. تجربه شخصی خودم در روزهای ابتدایی کرونا که قرنطینه، کاهش ساعات کاری، سکون و کاهش سرعت جهان اطراف رو به همراه داشت، باعث شد تا احساس کنم فرصت طلایی جهت جبران عقب ماندگیهام ایجاد شده.
زیاده خواهیهای ما یکی دیگر از جمله مواردی است که میتونه موجب تشدید این ترس در ما بشه. زیاده خواهی در دو قالب: میل به جمع کردن(داشتن چیزهای مختلف) و کمال طلبی(بهترین). در مورد بخش اول (میل به جمع کردن و داشتن چیزهای مختلف و البته دل نکندن از آن ها) قبلا در فیل سفید صحبت کردیم. اینکه چطور طبق توضیحات گراهام هیل میتونه کمتر با بیشتر برابر بشه <=>.
و اما کمال طلبی، برای مقابله با کمال طلبی در مقالهای که در ترجمان با عنوان چرا اغلب احساس می کنیم در حال 《 از دست دادن 》فرصتها هستیم؟ خواندم، با اصطلاحی به نام ارضایبسنده که در واقع ترکیبی است از دو واژهی رضایت و بسندگی آشنا شدم.
اینکه به جای دنبالکردن سودهای حداکثری، صرفاً به نتایجی بسنده کنیم که «به اندازهی کافی خوب» اند. با توجه به اینکه بهترین بودن و یا انتخاب بهترین گزینه پیچیده بوده و همچنین مستلزم زمان است، پیشنهاد شده بود که بهترین اقدام، ارضایبسنده است: انتخاب اولین گزینهی موجودی که مطابق معیارهای ازپیش تعیین شدهمان باشد، یعنی «به اندازه کافی خوب» باشد.
در ضربآهنگ پرجنبوجوش زندگیمان، گاهی محکوم به از دست دادن هستیم. با این شیوه شاید انتخابهایمان نتایج بهتری را بهدنبال داشته باشند.
پیشنهادات متاملان جهت کاهش ترس از دست دادن:
برای کاهش فومو و مقابله با اون پیشنهاد میکنم چندتا از موارد عنوان شده در بالا رو امتحان کنید.
در پایان فکر میکنم علاوه بر پیادهسازی کارهایی جهت تلاش برای مقابله و کاهش بخشی از این ترسها که بخش زیادی از اون حاصل فضای دیجیتال و جهانی شدن هست. همه ما باید بپذیریم که وقتی انتخابی میکنیم در واقع انتخابهای دیگری را هم کنار گذاشتهایم. در نتیجه همواره همه ما در طول زندگی از دست دادنها رو پشت سر میگذاریم. شاید پذیرش محدودیتهامون رنج حاصل این از دست دادن ها رو برامون کمتر کنه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سه درس از ۷۵سالگی به ۲٠ سالگی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
گزارش کوتاهی از سخنرانیهای اولین رویداد روبهراه
مطلبی دیگر از این انتشارات
ایدههایی برای شروع سال جدید