بِنو کامیونیتی، پلتفرمی است برای به اشتراکگذاری تجربهها و دسترسی به شبکههای حمایتی برای مواجههی بهتر با چالشهای جهانی که سرشار از نوسان و افت و خیز مداوم، عدم قطعیت، پیچیدگی و ابهام است.
چرا درآمد داشتن رو باید جدی بگیریم؟
بیستتاسی سالگی زمان ایجاد زیرساخت برای سالهای پیشروی ماست. به همین جهت خوبه که زندگی زیستهی افراد مختلف رو بشنویم و از داستانهای اونها تعاریف و تعابیری به زندگی خودمون اضافه کنیم.
در جلسه اول کافه بیستتاسی در خصوص داشتن معنا در زندگی و در جلسه دوم درمورد زیستنِ پلتفرمی صحبت کردیم (در مورد زیستنِ پلتفرمی و تجربه خودم از این نوع زیستن قبلا اینجا نوشتم). در جلسه سوم با حضور آیت حسینی به عنوان مهمان، در خصوص اهمیت درآمد داشتن گفتوگو کردیم. در ادامه به برداشتهای خودم از این رویداد مجازی میپردازم.
فایل صوتی کامل این جلسه هم با عنوان پادکست کافه بیستتاسی، اپیزود سوم، در تمام پادگیرها در دسترس شماست.
اولین مواجهی ما برای استقلال و مسئولیتپذیری آن زمانی است که فراتر از چیزی که والدینمون بهمون دادند، طلب میکنیم. ما همان قدر که آزادی میخوایم، در همان حد باید مسئولیت بپذیریم. در همین راستا تصمیم میگیریم تا کارکردن رو شروع کنیم. در نتیجه با توجه به سن و شرایط پیرامونی که هریک از ما در آن قرار داریم شغلی را انتخاب میکنیم.
بعضی از ما در سالهای ابتدایی سراغ شاگردی و یا کار داوطلبانه میریم. کارهایی که در شروع راه کمک میکنه تا ما راه و رسم کار کردن رو یاد بگیریم و آزمون و خطا داشته باشیم. اما مهمه که به مرور به فکر درآمد داشتن از کاری که انجام میدیم باشیم. به دلیل اینکه، درآمد داشتن در این بازه سنی، به واسطه اینکه اولین موقعیتی است که مسئولیت پذیرفته و به چالش کشیده شدیم، به ما احساس خودباوری میده. همچنین با خروجی مالی داشتن، اولین چالش واقعی رو حل کردیم!
اگر شما بتونی ماهی ۲ میلیون تومن درآمد داشته باشی میتونی به ۵ میلیون هم فکر کنی.
خانم حسینی از تجربهی خودشون هم صحبت کردند. اینکه در سالهای ابتدایی دبیرستان که قرار بود انتخاب رشته کنند سودای فیزیکدان بودن داشتند و ترجیح میدادند که عالمی باشند که تولید علم میکنه. پس از آن که وارد بازار کار شدند، تصمیم گرفتند در کنار رویای فیزیکدان شدن از شغل دیگری درآمد کسب کنند. در واقع در اون سالها دو مسیر جدا رو در کنار هم انتخاب کردند.
ما باید درآمد داشتن رو جدی بگیریم.
خیلی از ما برای اینکه بتونیم کار مورد علاقهمون رو دنبال کنیم ابتدا با کارهای دیگری هرچند بی ارتباط به کار هدفمون شروع میکنیم. برای مثال شما قصد دارید که موسیقیدان بشید ولی برای آموزش موسیقی و خرید ساز نیاز دارید تا پول تهیه کنید و ممکن به همین دلیل سراغ تدریس دروس به دانشآموزان، ترجمهی مقالات برای دیگران و یا هرکار دیگری جهت کسب درآمد مقطعی بروید. نکته اینجاست که باید حواستون باشه تا این کسب درآمد باعث نشه تا تصمیم بگیرید دوکار رو در کنار هم پیش ببرید.
البته خوبه که مهارتهای متفاوتی داشته باشیم و منابع درآمدی مختلف، که در شرایطی مثل کرونا و یا پیشرفت تکنولوژی و هردلیل دیگری، که شغلمون تحت تاثیر قرار گرفت و یا از بین رفت بتونیم اولویتهای بعدی را جایگزین کنیم. ولی باید به این نکته توجه داشته باشیم که نمیتونیم چند کار رو با یک وزن (تمرکز، انرژی و …) پیش ببریم. پس خوبه که نقشهای خودمون در زندگی رو تفکیک کنیم و بین اونها اولویتبندی کنیم. پس از اون اگر جایگاهی را به عنوان نقش اجتماعی و اقتصادی خودمون در نظر گرفتیم باید ازش کسب درآمد کنیم.
اگر هر کدوم از شما به اولین تجربه کارکردن که داشتید نگاه کنید، یا به مهارتهایی که اگر فردا تصمیم بگیرید اولین تجربه خودتون رو شروع کنید با اون مهارتها شروع خواهید کرد، میبینید که همه ما مهارتی داریم که بتونیم اون رو تجاری سازی کنیم و ازش پول در بیاریم. تجاری کردن تواناییها، غیر از اثرات روانی که ایجاد میکند، دو خاصیت مهم دیگر هم داره.
یک اینکه ما را در بازار کار نسبت به رقبا پیش میاندازه. دوم اینکه حتی اگر روی علایقمون هم بخواهیم سرمایهگذاری انجام بدیم، زودتر از بقیه شروع کردیم در نتیجه تجربهی بیشتری کسب میکنیم. این تجربه در ایجاد کسب و کار، حل مسئله، پول درآوردن و چالشپذیر بودنه. این تجربه کردن مارو زودتر بزرگ میکنه و مدل ذهنی مارو زودتر شکل میده. علاوه بر این، تجربه کردن کمک میکنه تا بفهمیم چی نمیخوایم. در نتیجه با حذف چیزهایی که نمیخوایم باشیم، ض مسیر رو راحتتر پیدا میکنیم.
تنظیم و بازنویسی توسط سارا یحیایی
مطلبی دیگر از این انتشارات
درسهایی که از جوامع محلی یاد گرفتهام
مطلبی دیگر از این انتشارات
دربارهی کار
مطلبی دیگر از این انتشارات
هشت کاری که روزهای ما رو معنادارتر میکنه!