
شناسنامه ها و مدارک را جمع کرده اید ، مقداری پول نقد و کیفی که نامش را گذاشته ایم کیف نجات اضطراری ! بماند که هیچ وقت درک نکردم چند قوطی کنسرو ، رادیو و باتری و .. چگونه قرار است مرا نجات دهد ! ما قبل از اینکه به کیف نجات متوسل شویم ، مرده بودیم !
ما را از مرگ می ترسانند ، گویی که زنده ایم !
رفتم کتاب فروشی ، لیست کتاب هایم را خریدم ... فیلم هایی که از قبل دانلود کرده بودم را مرتب کردم
خبری اگر آنقدر مهم باشد ، به گوشم خواهد رسید ، فلذا سلام دنیای ایزوله ، سلام کتاب های نخوانده :)