ویرگول
ورودثبت نام
1roman.ir
1roman.ir
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

دانلود رمان سیانور غرو

 دانلود رمان  سیانور غرو
دانلود رمان سیانور غرو

دانلود رمان سیانور غرور گندم دختریست از صبر و استقامت و سرشار از عشق و ایمان به خدا… دختری که سه سال، با ذهن آشوبی که هیچ چیزی رو به یاد نمیاره می‌جنگه؛ زندگیشو با کسی شریک میشه که حس خاصی بهش نداره و با دیدن عشقی که شریک زندگیش

دیشب کلی فکر کردم، چیزی به ذهنم نرسید، تا اینکه خوابم برد…

و توی خواب صحنه هایی از تصادفم رو دیدم

انگار اونی که دوستش داشتم هم باهام بود…

داشتیم با هم بحث میکردیم، انگار من ازش میخواستم

از زندگیم بره دلیلش رو هم نمیدونم، اما اون این رو نمیخواست؛

استاد سرخوش گفت:

-خیلی خوب پیش رفتین خانوم باهوش!

گفتم که به تدریج همه‌ چیز، خوب می‌شه، البته اگه خودتون بخواین؛

کمی خوشحال شدم و گفتم:

-همهٔ تلاشم رو میکنم

-فکر نمی‌کنین این خواب براتون عین واقعیت بوده و قبلا، اتفاق افتاده!؟

-تقریبا این صحنه رو به یاد آوردم!

ابرویی بالا انداخت، دستی به ته ریشش کشید و‌ ادامه داد:

دانلود رمان سیانور غرور

-خیلی خوبه، در ضمن حتما بحثتون خیلی مهم بوده که موجب حواس‌پرتی شما

و در نتیجه تصادف شده و اگه فقط، این صحنه رو واضح‌تر به‌یاد بیارین،

کمک بزرگی در بدست آوردن حافظتون میکنه؛

سعی کنین علت اختلافتون رو پیدا کنین، هر چقدر هم که طول بکشه، مهم نیست..

.شما هیچقت ناامید نشین، چون حالا که تا اینجا پیش رفتین، می‌تونین تا آخرش رو برین؛

لبخندی زدم و با ذهنی پر از خیالات مختلف گفتم:

-امیدوارم…سعیم رو میکنم؛

-نگران نباشین؛

خُب… بیشتر از این وقتتون رو نمی‌گیرم، می‌تونین برین؛

-ممنونم استاد

دانلود رمان سیانور غرو

دانلود رمانرماندانلود رمان جدیددانلود رمان عاشقانهسایت رمان
https://www.1roman.ir/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید