ayE·۳ روز پیشآهویسیاه؛ دست های حیف شدهشاید در جهانی دیگر محبوبترین فرزندت باشم، نه اولین قربانیات..
MSD·۳ روز پیشمرگ (پارت دوم)(هنری)عکس هایی که از صحنه جرم برداشته بودم را به ترتیب های مختلف روی میز میچیدم تا شاید چیز جدیدی دستگیرم شود. چیزی که قبلا ندیده باشم و…
Radman Parastash·۳ روز پیشرمان یک دل بودنفصل اول: «روزهای بیصدا»باران از شب قبل بیوقفه میبارید. در خیابانهای شهر، مردم با چترهای رنگی از کنار هم میگذشتند، بیآنکه نگاهشان به…
Radman Parastash·۴ روز پیشرمان کوتاه صدای شکستنفصل اول: آستانه فروپاشی کیان پشت میز چوبی سرد دفتر کارش نشسته بود. نور فلورسنت سقف، سایه هایی ترسناک بر صورتش میانداخت. هر کلمه تایپ شده، ی…
MSD·۴ روز پیشمرگ (پارت یک)(ایزابل)مقابل جمع همکارهایم ایستادم و منتظر شدم تا سرهنگ معرفیام کند. «ایشون سرگرد ایزابل رایت از بخش ویژه هستن و قراره روی پرونده شما نظا…
علی امیریفر·۶ روز پیشتصویر پیچیدهی زنان در رمان 1984تصویری از جولیا در فیلم 1984، محصول سال 1984 ار مایکل رادفوردجورج اورول در رمان 1984 تصویری به مراتب پیچیدهتر و متناقضتر از زنان ارائه می…
Asal Razani·۶ روز پیشپایان یک سکوت طولانیخلاصه: در مورد یه دختر لال هست که زندگیش پر از پستی و بلندی هاست بیاید باهم این فراز و نشیب ها رو پشت سر
MSD·۸ روز پیشنبرد با اژدها《تُف بهش》به معنای واقعی کلمه خونی که درون دهنم جمع شده بود را تف کردم. این یازدهمین بار بود. در عجب بودم کجای داخلی زخمی شده که همچین مقد…