مانا·۶ ساعت پیشداستان کوتاه"نامه اش را گرفت و رفت"همه چیز از آن شب شروع شد.نامه اش را گرفت و رفت...هیچوقت پیش خودش فکر نمیکرد همه چیز اینگونه تمام شود.یادش افتاد مادرش قبل مرگش میگفت به هی…
Arezoo Gholizade·۲ روز پیشدربارهی قول؛ فاتحهای بر یک رمان پلیسی اثر فریدریش دورنماتسلفپرترهی دورنمات، 1982این ریویو داستان را لو میدهد.چندسالی (کمتر از تعداد انگشتان یک دست) میشود که من هم به جرگهی طرفداران ژانر جنای…
کالیستو·۲ روز پیش۱۹۸۴بعد از کلی مطالب تخصصی خواندن و یک ماه دنبال رمان گشتن، به پیشنهاد مادرم این کتاب را از کتابخانه دانشگاه امانت گرفتم.
msjahanpanahدرnoveland·۹ روز پیشفصل ۴: بیدار شدن در دنیای رمان خودم! بخش سومترجمه رمان اینترنتی از نگاه نویسنده. فصل چهارم
قاسم کابلی·۱۰ روز پیشبریدههایی از کتاب "ما تمامش می کنیم"هر انسانی سزاوار آن است که به او فرصت دوبارهای داده شود؛ به خصوص کسانی که برایمان از هر شخص دیگری عزیزتر هستند.