برای مدت زمان طولانی شما شریکتان را بیشتر از خانواده و عزیزان خود خواهید دید، احتمالا روزانه ده ساعت، اگر تصمیم دارید که خالق صاحب کسب و کار خود باشید، دقایقی با این نوشتار در خصوص نتایج تجربه کاری من برای شناخت بهتر شریک و شراکت همراه باشید.
برای واقعیتی انکار ناپذیری به نام محدودیتهای انسانی و چاره ای به اسم شراکت وجود دارد، مثل روز روشن است که آدمها ناگزیرند برای سریعتر رسیدن به اهدافشان با هم به همکاری و تشریک مساعی برسند که نقطه اوج یک همکاری شراکت هست، یک مثال معروف میگه شراکت مثل ازدواج است، این واقعیتها به ما میگن، مجبوری عمل شراکت رو انجام بدی برای رشد بیشتر و سریعتر. در کفه دیگر ترازو با قبول شراکت، میزان
اختیارات هر فرد به صورت انفرادی، در تصمیم گیریها کاهش می یابد. به قول معروف از یکه تازی خبری نخواهد بود.
اگر قبول ندارید راهی جز شراکت وجود دارد برای موفقیت یک کسب و کار، ادامه این مطلب را نخوانید.
اگر فکر میکنید همه کارهای یک کسب و کار را میتوانید به تنهایی و با توانمندی خودتون برنامه ریزی و اجرایی کنید. اینجا باید از هم جدا شویم.
برای شروع با یک سئوال از شما آغاز میکنم، از خود بپرسید شراکت به چه کاری گفته میشود و شریک ایدهال شما چه ویژگیهایی دارد؟ جوابتان را حتما روی کاغذ مکتوب کنید در آخر این نوشتار به آن بر میگردیم.
جواب من این است که شراکت کردن یعنی اینکه دو انسان و یا دو هویت مستقل برای رسیدن به یک مقصد مشترک وارد یک سری از تعهدات عملی بشوند. راستی ممنونم از اینکه همراه من تا انتهای این تجربه ماندید.
اولین مطلب که در مورد شرکت مطرح میشود آورده است، آوردهها آن چیزهایی هستند که ما از آنها به عنوان سرمایه گذاری یاد میکنیم. آورده ها از جنس قدرت و استعداد به این معنی که قدرت شامل فراهم آوردن ابزار مادی و معنوی بیرونی است و استعداد شامل توانمندیهای درونی شماست که در هر فرد با دیگری متفاوت است.
از خودتان بپرسید نقطه قوت شما چیست؟ چه نکته ای از شما به عنوان نقطه غیر قابل جایگزینی یاد میشود؟ دلیل اینکه دوستان دور و نزدیک شما به یاد شما می افتند، چیست؟ سر نخ این پاسخها شما را به جوابی در مورد آورده ها میرساند.
در گام دوم به بررسی عنصر بلوغ می پردازم، سئوال متناسب این است آیا بلوغ شراکت در شما وجود دارد؟ توجه شما را به چند یادآوری مهم جلب میکنم :
- اگر فکر میکنید کارهای بسیار شگفت انگیزی انجام دادهاید، که انجام دادید و به هر دلیلی قدر شما را آنقدر که توقع دارید نمی دانند.
- اگر همیشه از جایی که هستید ناراضی بودید.
- اگر آدمی هستید که حس می کنی دنیا با شما عادلانه رفتار نکرده اگر آدمی هستید که حس می کنید جایی که ایستاده و شما نیست
- اگر حس میکنید در حق شما اجحاف بسیار زیادی شده
- اگر که فکر می کنید که در یک فعالیت مشخص بیشتر از بقیه زحمت میکشید و بیشتر از بقیه تلاش می کنیم
- در نهایت همیشه محور آسیاب و محور حق شما هستید
اگر مثالهای فوق یا هر گونه حس مشابه دارید، بدانید این موارد ناقض هر گونه موقعیت خلق شراکت پایدار است، با توجه به تجربیاتم، از شما خواهش می کنم که خودتان را در موقعیت ایجاد شراکت قرار ندهید. موقعیتی که در آن هستید، نتیجه انتخابهای شخص شماست، اگر این نقطه قابل تحمل نیست، هیچکس بیش از شما مقصر نیست، برای رسیدن به بلوغ شراکت گاهی لازم است، زیر فشار کار و دور شدن از موفقیت به این درک برسید که برای حل مشکلات میبایست به صورت مستقیم و بدون هیچ پیچش کلامی درخواست کمک میکند.
اصل اول من در مورد شراکت این هست که شریک خوب و متناسب با توانایی شما از قبل وجود نداشته و حتما به دست شما و تعامل ساختنی است.
اصل دوم، شریک شما یک جنگنده است نه یک تایید کننده ، او در نهایت یاور و همراه شماست و البته مهمترین سرمایه شماست. دقت کنید او کارمند یا مشاور شما نیست، هر تصمیم شما روی منافع او تاثیر میگذارد پس بپذیرید سخت بودن و برخوردهای قاطعش را بفهمید، دو سال اول شراکت سختترین سالهاست که اعتماد حاصل شود. در مورد اعتماد بازهم خواهم گفت.
شریکی که همیشه با شما موافق است، حذف شدنی است.
اصل سوم جهنم با نیات خیر سنگفرش شده است و نیت خیر به تنهایی هیچ اثری ندارد، مگر اینکه در عمل و تعامل دیده شود.
با چه کسی شراکت کنیم؟
- با کسی که رویای مشترک دارید و طرفین از تراکنش و ساختن با هم لذت میبرند.
- از نظر من با کسی که به درجه از بلوغ رسیده که کار را از مسائل شخصی جدا کرده باشد.
- امکان برنامه ریزی مستقل از خانواده و دوستان را داشته باشد و مسیر گوش دادنش باز باشد.
- توانایی مالی برای پیشبرد و صبر تا رسیدن به اهداف را داشته باشد.
- در کنار ثبات احساسی و مالی، دوری از هرگونه پنهانکاری در همه حوزه های کاری و تا منطقی زندگی شخصی از اصول بسیار مهم من برای تلقی میشود.
نکته : شراکت یک بازی بلند مدت با میزان اعتماد بالا ولی در عین حال با عمق قابل افزایش یا کاهش است.
اگر کسی بتواند به طور مشخص و قابل ارزیابی به یکی از سه لایه اهداف (شامل اهداف کوتاه مدت، میانمدت و بلند مدت) کمک کند، احتمالا این فرد قابلیت شروع پروسه شراکت است.
به این واژه دقت کنید، آغاز پروسه شراکت. شراکت را یک پروسه ببینید نه یک حرکت سریع. در این پروسه به عناصر تصمیم گذار روی شریک یه خوبی دقت کنید. عادات مشابه و توانایی های مکمل یکی از نکات خوب در انتخاب است. سرمایه گذار مالی در مراحل بعدی اول سعی کنید بوت استراپ کار کنید که معنی سنتی آن توسعه کسب وکار از محل درآمدها و کاهش هزینه هاست.
خودتان را برای بحثهای طولانی آماده کنید، قسمت مهم شرکت مذاکره است زیرا شریک یک فرد دارای اختیارات و حوزه عمل و تصمیم گیر است و این فرد باید حاضر باشد به ازا اختیاراتش تضمین متناسب بدهد. من برای انتخاب شرکای تجاری، از شعار فاصله میگیرم و مکانیسم مطالبه گری را جایگزین پرورش میکنم، سپس هدف از شراکت را بسیار ملموس دارای زمانبندی و مکانیسم پاسخگویی مشخص میکنم. از آنجا که شراکت در ذات خود فعال کننده یک مکانیسم عاطفی است، من یا رک بودن و بدون ملاحظه بودن در هنگام کار به طور آگاهانه از ورود احساسات دوری کرد و شفافیت را سرلوحه کارها قرار داد.
بر اساس تجربیات من، برای گرفتن نتیجه بهتر در حوزه شراکت میبایست ارتباط سهام داری با حالت کارمندی به حداقل رسیده و جلسات بررسی و تصمیم گیری در حالت سهامداری و هیئت مدیره در زمره بیرحمانهترین جلسات با شاخص اهداف باشد، به طوری که من آن را مشابه جلسات اخراج میبینم. در نهایت برای ارزشگذاری دقیق برای خروجی هر جلسه را جایگزین هر گونه متر و معیار دیگر خواهم کرد.
در تعامل با شریک به یاد داشته باشید، انتقاد یا پیشنهاد از کار، تصمیمات و... باشد، نه انتقاد از شخصيت طرف مقابل و شرکا باید برای هر کارتان جواب و منطق داشته باشند و تصور اینکه هر انتقاد توهین است، بچه گانه و مرگ آور است.
در پایان در هنگامی که شرکت شما کوچک است، به صورت هفتگی و دوره های منظم و برای عدم برگذاری هر جلسه جریمه سنگین در نظر داشته باشید.
حالا دوباره به این سئوال جواب دهید، شراکت به چه کاری گفته میشود و شریک ایدهال شما چه ویژگیهایی دارد؟
به مرور زمان و تجربیات متعدد من یاد گرفتم شراکت یک فرایند هست نه یک اتفاق، برایش باید برنامه ریزی کرد و ساختش، روز به روز و ماه به ماه نیاز به ممارست و پشتکار و البته تقویت مهارتها دارد