تاریخ نگارش ۱۴۰۴/۰۶/۰۸

در بازار کار امروز ایران هم کارگر و هم کارفرما مینالد و اگر به دقت نگاه کنیم درمییابیم که هر کدام دغدغه های بجا و منطقی دارند لاجرم راهکار تنها در عقلانیت سیاستگذاری در بازار کار است که بتواند عدالت را برقرار و حق را به حق دار برساند و از سوءاستفادههای احتمالی هر یک از طرفین جلوگیری کند.
برای این امر ایده ی حقیر که مجموعهای است از:
۱- دستمزد پایه ی ساعتی مشخص مثلا ساعتی ۱۰ سوت طلای ۲۴عیار که به نرخ روز مشخص میشود (نرخ روز هر یک گرم طلای ۲۴ تقسیم بر صد که این نرخ توسط سازمان مربوطه سالانه و یا فصلی و در شرایط خاص ماهانه به نرخ روز اعلام و مبنای کار میشود)
۲- افزایش دستمزد در مشاغل سخت نسبت به دستمزد پایه یک ساعتی مثلا ۲۰درصد
۳- الزام به سیستم حضور و غیاب اثر انگشتی
۴ـ حذف دستمزد در ساعات بیکاری روزهای تعطیل
۵ ـساعات کاری بیشتر تا سقف ۱۲ ساعت برای نیروی کاری که تمایل به کار بیشتر دارد
۶- قراردادهای کتبی و آموزشهای فنی الزامی برای نیروی کار و کارفرما که جزو حقوق نیروی کار و وظایف کارفرما جهت آموزش مستمر نیروی کار است
۷- جرم انگاری اخذ چک و سفته به هر بهانه ای از نیروی کار توسط کارفرما (طبق این طرح نیروی کار با فیش حقوقی میتواند به راحتی از سیستم بانکی وام دریافت کند پس عملا امکان بدهکار شدن به کارفرما جهت اخذ سفته و چک بسیار کم خواهد بود مگر به جهت سو استفاده کارفرما که با جرم انگاری با مجرمان برخورد خواهد شد)
میتواند بهرهوری را افزایش دهد، اما همانطور که در هر سیستم پیچیدهای، چالشها و نکات مختلفی وجود دارد که باید به آنها توجه شود. در ادامه به بررسی اثرات این ایده بر بهرهوری پرداخته میشود.
مزایای احتمالی این ایده برای بهرهوری:
1. دستمزد ساعتی و افزایش انگیزه کارکنان:
با دستمزد ساعتی مشخص(مجادلات سالانه جهت دستمزد کاهش خواهد یافت و هر سال و ماه حقوق ساعتی طبق نرخ روز طلا توسط سازمان مشخص خواهد شد) ، کارکنان بهطور مستقیم برای زمان کاریشان دریافتی خواهند داشت. این سیستم میتواند کارکنان (خصوصا در بخش دولتی که از بودجه عمومی ارتزاق میکنند)را به بیشتر کار کردن و بهرهوری بیشتر تشویق کند، چرا که هر ساعت اضافی به معنی افزایش دستمزد خواهد بود. همچنین، افراد تمایل دارند که برای بهرهوری بیشتر کار کنند تا از ساعات کاری طولانیتر بهرهمند شوند.
2. افزایش دستمزد در مشاغل سخت:
پرداخت ۲۰ درصد بیشتر برای مشاغل سخت باعث جذب نیروی کار ماهر و حفظ کارکنان در مشاغل دشوار میشود. همچنین، این میتواند موجب افزایش انگیزه در کارکنان شود زیرا آنها میدانند که برای کار در شرایط سخت پاداش بیشتری دریافت خواهند کرد.
این اقدام میتواند به کاهش نرخ ترک شغل در مشاغل سخت کمک کند، زیرا کارکنان احساس میکنند که پاداش مناسبی برای تلاشهای خود دریافت میکنند.
3. سیستم حضور و غیاب اثر انگشتی:
استفاده از سیستم حضور و غیاب اثر انگشتی بهطور دقیق ساعات کاری هر فرد را ثبت میکند و میتواند از تقلب در ثبت زمان جلوگیری کند. این به کارفرمایان اجازه میدهد تا مدیریت بهتری بر زمان کار کارکنان داشته باشند و از اتلاف وقت و منابع جلوگیری کنند.
همچنین، این سیستم میتواند به افزایش شفافیت در سیستمهای کاری منجر شود.
4. حذف دستمزد در روزهای تعطیل:
با حذف دستمزد در روزهای تعطیل، کارکنان مجبور میشوند که در ساعات کاری فعالیت مفید داشته باشند یا برای کار بیشتر تلاش کنند. این میتواند به جلوگیری از اتلاف وقت و افزایش بهرهوری کمک کند.
کارکنان به دلیل عدم دریافت دستمزد در ساعات بیکاری در روزهای تعطیل، تمایل دارند که در هر زمان به کار بپردازند و از آن استفاده بهینه کنند.
5. امکان کار کردن حداکثر ۱۲ ساعت در روز برای نیروی کار مایل به اضافه کاری :
دادن امکان کارکردن حداکثر ۱۲ ساعت در روز میتواند به افرادی که تمایل به کسب درآمد بیشتر دارند، فرصت دهد که دستمزد بیشتری دریافت کنند. این امر میتواند بهویژه برای افرادی که نیاز به درآمد اضافی دارند، جذاب باشد و باعث افزایش بهرهوری در بخشهای خصوصی شود.
6.الزام به قراردادهای کتبی و فیش حقوقی معتبر:
قرارداد کتبی دائم و استفاده از فیش حقوقی معتبر میتواند اطمینان از رعایت حقوق کارگران و شفافیت مالی ایجاد کند. کارکنان با داشتن فیش حقوقی معتبر، میتوانند درخواست وام کنند و از سیستم بانکی بهرهمند شده و نیازهای خانوادگی را مرتفع کنند.
این شفافیت میتواند به تقویت اعتماد میان کارفرما و کارمند کمک کند و بهبود روابط کاری را در پی داشته باشد.
7. آموزش فنی و حرفهای برای کارکنان:
الزام به آموزشهای فنی و حرفهای میتواند منجر به افزایش مهارتهای کارکنان و در نتیجه افزایش بهرهوری در طول زمان شود. کارکنانی که در شغل خود ماهرتر باشند، کارهای خود را به صورت سریعتر و با کیفیت بالاتر و هزینه جانبی کمتری انجام میدهند.
8. ایجاد سازمان اشتغال عمومی:
سازمان اشتغال عمومی میتواند به عنوان یک واسطه میان کارفرما و نیروی کار عمل کند و نظارت بیشتری بر اجرای قوانین کار، دستمزدها و شرایط شغلی داشته باشد. این سازمان میتواند به شفافیت در بازار کار و حسن انجام کار طرفین کمک کند و همچنین در صورت بروز مشکلات، به سرعت وارد عمل شود.
9. پرداخت دستمزد از طریق سازمان و فیش حقوقی:
پرداخت دستمزد از طریق سازمان و دریافت فیش حقوقی باعث شفافیت مالی میشود (کارفرما طبق قرارداد کتبی دستمزد نیروی کار را ماهانه یا هفته ای به حساب سازمان واریز میکند و سازمان بعد از کسر کسورات و...به حساب کارگر لحاظ میکند)و کارگران میتوانند به راحتی از حقوق خود آگاه شوند. این فرآیند میتواند نارضایتیهای مالی را کاهش دهد و اعتماد به سیستم پرداخت را افزایش دهد.
چالشها و معایب این ایده:
1. خستگی و فرسودگی شغلی :
کار ۱۲ ساعت در روز به طور مداوم ممکن است به فرسودگی شغلی منجر شود، بهویژه در مشاغل سخت و پر استرس. خستگی مفرط میتواند موجب کاهش بهرهوری شود و خطرات سلامت جسمی و روانی را افزایش دهد.
برای کاهش این خطرات، باید زمانهای استراحت کافی و برنامههای مدیریت استرس وجود داشته باشد لازم بذکر است اضافه کاری فقط با درخواست نیروی کار ممکن است و کارفرما حق الزام نیروی کار را ندارد.
2. افزایش رقابت ناسالم و کاهش کیفیت کار:
اگر کارکنان مجبور به کار کردن بیشتر برای افزایش دستمزد باشند،(که نیستند و این امر اختیاری است و اجبار کارگر باید جرم انگاری شود) ممکن است توجه به کیفیت کار کاهش یابد. تمرکز بیشتر بر روی کمیت میتواند منجر به کاهش دقت و کیفیت شود و بهرهوری در معنای وسیعتر کاهش یابد.
3. چالشهای اجرایی در نظارت دقیق:
نظارت دقیق بر تمام موارد ذکر شده از جمله حضور و غیاب اثر انگشتی، آموزشهای فنی و حرفهای، و قراردادهای کتبی ممکن است نیاز به منابع انسانی و سیستمهای پیچیده داشته باشد(که باعث افزایش اشتغال و شفافیت و توسعه زیرساختهای لازم میشود). این چالشها میتواند منجر به افزایش هزینههای اجرایی شود که با کاهش هزینه های غیر ضروری مثل حذف دستمزد روزهای بیکاری و روزهای تعطیل و یارانه اشتغال و تولید جبران میشود.
علاوه بر این، ممکن است در بسیاری از سازمانها سرعت اجرای این سیاستها در کوتاه مدت پایین باشد، که باعث کاهش کارایی در کوتاه مدت در این فرآیندها شود که در بازه میان مدت و بلند مدت بازار کار سر و سامان خواهد گرفت و همه طرفین منتفع خواهند شد.
4. ریسکهای قانونی و حقوقی:
این ایده ممکن است در برخی کشورها با محدودیتهای قانونی روبهرو شود. برای مثال، ساعات کاری اضافه یا حذف دستمزد در ساعات بیکاری ممکن است با قوانین کار و حقوق کارگران مغایرت داشته باشد که لازم است قوانین بر اساس عقلانیت مبتنی بر عدالت و منافع و مصالح جمعی بروز شود.
5. مشکلات مربوط به حقوق و دستمزد در ساعات بیکاری:
حذف دستمزد در ساعات بیکاری در روزهای تعطیل میتواند باعث نارضایتی کارکنان شود، بهویژه در شرایطی که موقعیتهای بیکاری موقتی به دلایلی از جمله تأخیر در کار یا بیکاری اجباری به وجود آید (هرچند این اقدام باعث افزایش نظم و انظباط در نیروی کار و محیط کاری میشود)
این امر میتواند به افت روحیه کارکنان نامنظم و حمایت از نیروی کار منظم و تشویق و تنبیه بجا و کاهش تعهد نیروی کار نامنظم به سازمان منجر شود همچنین این امر هم باعث کاهش اتلاف وقت و هزینه زیاد بر تولید و خدمات خصوصا بر بخش دولتی و بودجه و درنهایت کسری بودجه و سریز شدن آن در قالب تورم و آسیب به همه مردم و اقتصاد خواهد شد که با جایگزینی نیروهای منظم و متعهد با نیروهای نامنظم و ناتوان در بلند مدت و افزایش بهرهوری مرتفع خواهد شد.
6. نظارت بر آموزش فنی و حرفهای:
الزام به آموزشهای فنی و حرفهای برای همه کارکنان ممکن است برای برخی از کارفرمایان هزینهبر باشد، بهویژه در صنایعی که نیاز به آموزشهای تخصصی دارند. این ممکن است فشار مالی بر کارفرمایان وارد کند، بهویژه اگر هزینهها به درستی مدیریت نشود هر چند در نهایت با افزایش علم و مهارت و تجربه نیروی کار سود آن مجددا به کارفرما برخواهد گشت.
نتیجهگیری:
ایدههایی که شامل دستمزد ساعتی، افزایش دستمزد در مشاغل سخت، استفاده از سیستم حضور و غیاب اثر انگشتی، آموزشهای فنی، و قراردادهای کتبی میشوند، میتوانند بهرهوری را به طور قابل توجهی افزایش دهند. این سیاستها میتوانند از طریق افزایش انگیزه و شفافیت بیشتر در فرآیندهای کاری، عملکرد کلی را(خصوصا با تشویق نیروی کار متعهد و منظم و توانمند و حذف نیروی کار نامنظم و ناتوان) بهبود بخشد.
همچنین این طرح شفافیت را افزایش و فساد و بی عدالتی را کاهش و با افزایش بهرهوری میتواند به اقتصاد کشور کمک کند و با کاهش فقر و افزایش اشتغال (خصوصا با ترکیب جامع این ایده با ایدههای مثل پرداخت یارانه اشتغال و تولید و...) میتواند آسیبهای اجتماعی ناشی از فقر را تا حد زیادی کاهش دهد .