جماعتی متوهم و مرده پرست
رها کنننده عقل و ظاهر پرست
ای بشر درگیر چه هستی
مرادت چیست از مرده پرستی
تو خود پرستی نه مرده پرست
رها کن خرافات و خدای را بپرست
بار و بارگاه قبور بی تحرکت مردگان را
زان روی بود بیدار کند مردگان متحرک را
تا دانی چرخ گردون دو روز بیش نیست
روزی بی غم و روزی دگر بی خوشی نیست
عاقبت گر شاه باشی گر گدا خواهی مرد
زین جهان جز مشتی آه نخواهی برد
بی فکر از آن قبر تاریک و تار مباش
درگیر حرص و طمع و خودپسندی مباش
مخواه که نامت بعد مرگت بمیرد
گر نامت به نیکی به قلبها جای گیرد
گر بر خلق آن را پسندی که بر خود پسندی
شاید نباشی و نبودی درگیر خودپسندی
سعی بر نکویی کن در خلق خدای
تا بشنوی ز کائنات این راز و ندای
گر نامت به نیکی در قلبها جای گیرد
نامت در این جهان هرگز نمیرد