چرا با اینکه به ضررمان است، کارها را به تعویق می اندازیم؟ واضح تر بگویم، کنار گذاشتن چیزی همیشه به معنای به تعویق انداختن نیست. مدیریت زمان مسئولانه مستلزم تصمیم گیری در مورد این است که کدام وظایف مهم هستند و کدام یک می توانند برای بعد بمانند. به تعویق انداختن، زمانی است که از کاری که گفته بودیم انجام می دهیم، بدون هیچ دلیل موجهی اجتناب می کنیم، علیرغم اینکه انتظار داریم رفتارمان عواقب منفی داشته باشد. بدیهی است انجام کاری که انتظار دارید به شما آسیب برساند غیرمنطقی است. . اما از قضا، به تعویق انداختن کار نتیجه تلاش بدنمان برای محافظت از ما است، به ویژه با اجتناب از کاری که ما آن را تهدیدکننده تلقی میکنیم.. وقتی متوجه میشوید که باید گزارشی را بنویسید، مغزتان انگونه که خطری در راه است، واکنش نشان میدهد. آمیگدال شما، مجموعه ای از عصب های دخیل در پردازش احساسات و شناسایی تهدید، هورمون هایی از جمله آدرنالین ترشح می کند که واکنش ترس را آغاز می کند. این وحشت ناشی از استرس میتواند بر برانگیختگی های ناشی از قشر پیش پیشانی، که معمولا به شما در تنظیم طولانی مدت احساسات کمک میکند، غلبه کند. و درمیان واکنش مقابله، فرار، و یخ زدگی است که شما تصمیم برطرف کردن خطر از طریق دوری کردن از ان را، برای انجام فعالیتی کم استرس تر، میگیرید .
این پاسخ ممکن است افراطی به نظر برسد، این فقط یک ضرب الاجل است، نه یک حمله خرس. اما به احتمال زیاد کارهایی را که احساسات منفی مانند ترس، بی کفایتی و ناامنی را برمی انگیزد، به تعویق می اندازیم. مطالعات دانشجویان دانشگاه به تعویق انداختن نشان می دهد که شرکت کنندگان به احتمال زیاد وظایفی را که به عنوان استرس زا یا چالش برانگیز می پنداشتند به تعویق می اندازند. و درک اینکه چقدر کار دشوار است، در حالی که آن را به تعویق می اندازید افزایش می یابد. در یک آزمایش، به دانشآموزان یادآوری شد که در طول روز مطالعه کنند. در حالی که آنها در حال مطالعه بودند، اکثر آنها گزارش دادند که آنقدرها هم بد نیست. اما زمانی که آنها به تعویق افتادند، به طور مداوم ایده مطالعه را بسیار استرس زا ارزیابی می کردند و شروع را دشوار می کرد. از آنجایی که اهمال کاری ناشی از احساسات منفی ماست، برخی افراد بیشتر از دیگران در معرض آن هستند. افرادی که در تنظیم احساسات خود مشکل دارند و کسانی که با عزت نفس پایین دست و پنجه نرم می کنند، صرف نظر از اینکه در مدیریت زمان چقدر خوب هستند، به احتمال زیاد به تعویق می افتند. با این حال، این یک تصور غلط رایج است که همه اهمالکنندگان تنبل هستند. در بدن و مغز، تنبلی با بی انرژی و بی تفاوتی عمومی مشخص می شود. وقتی احساس تنبلی میکنید، بیشتر از اینکه حواس خود را با کارهای بیاهمیت پرت کنید، دور هم بنشینید و کاری انجام ندهید. در واقع، بسیاری از مردم به دلیل اهمیت دادن بیش از حد کار را به تعویق می اندازند. معطلکنندگان اغلب ترس زیادی از شکست را گزارش میکنند و کارها را به تعویق میاندازند زیرا میترسند کارشان مطابق با استانداردهای بالای آنها نباشد. دلیل اهمال کاری هرچه که باشد، نتایج اغلب یکسان است. افرادی که مکرراً کارها را به تعویق می اندازند، احتمالاً از اضطراب و افسردگی، احساس شرم مداوم، سطح استرس بالاتر و بیماری های جسمی مرتبط با استرس زیاد رنج می برند. بدتر از همه، در حالی که به تعویق انداختن کار در درازمدت به ما صدمه می زند، به طور موقت سطح استرس ما را کاهش می دهد و آن را به عنوان یک واکنش بدنی برای مقابله با وظایف استرس زا تقویت می کند. بنابراین، چگونه می توانیم چرخه اهمال کاری را بشکنیم؟ به طور سنتی، مردم فکر می کردند که تعلل کنندگان باید نظم و انضباط را پرورش دهند و مدیریت دقیق زمان را تمرین کنند. اما امروزه، بسیاری از محققین دقیقاً برعکس این اتفاق افتادند. سختگیری بیش از حد میتواند احساسات بد دیگری را روی یک کار قرار دهد و تهدید را شدیدتر کند. برای اتصال کوتاه این پاسخ استرس، باید این احساسات منفی را برطرف کرده و کاهش دهیم. برخی از استراتژیهای ساده از جمله تقسیم کردن یک کار به عناصر کوچکتر یا نوشتن خاطرات در مورد اینکه چرا شما را تحت فشار قرار میدهد و به نگرانیهای اساسی رسیدگی میکند. سعی کنید حواسپرتیهای اطراف را که باعث میشود به تعویق انداختن آنها آسان شود، حذف کنید. و بیش از هر چیز، به پرورش نگرش شفقت به خود، بخشیدن خود و برنامه ریزی برای انجام بهتر دفعه بعد کمک می کند. زیرا فرهنگی که این چرخه استرس و تعلل را تداوم می بخشد در دراز مدت به همه ما آسیب می رساند.