ویرگول
ورودثبت نام
عبدالله گلشن نور
عبدالله گلشن نور
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

درسی از رانندگی

درسی از رانندگی:


*نوشته های نامرئی*


■اتومبیل جلویی آهسته می رفت و من مدام بوق می زدم، اما راه نمیداد.

داشتم خونسردی ام را از دست می دادم که یهو چشمم به نوشته روی شیشه عقبش افتاد: *راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!* دیدن این نوشته همه چیز را در من تغییر داد! بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کردم و چند دقیقه با تاخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود.


□ناگهان با خودم زمزمه کردم: اگر آن نوشته پشت شیشه نبود، آیا من صبوری به خرج میدادم؟ راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم؟

اگر مردم، نوشته هایی به پیشانی بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشته هایی همچون:

• کارم را از دست داده ام!

• در حال مبارزه با سرطان هستم!

• در مراحل طلاق، گیر افتاده ام!

• عزیزی را از دست داده ام!

• احساس بی ارزشی و حقارت می کنم!

• در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم!

• بعد از سالها درس خواندن، هنوز بیکارم!

• مریضی در خانه دارم!

من فرزند اوتیسم دارم
من فرزند اوتیسم دارم



●و صدها نوشته دیگر شبیه اینها

همه در گیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمی دانیم. بیاییم نوشته های نامرئی همدیگر را درک کرده و با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم چون همه چیز را نمی شود فریاد زد.


درسی رانندگینوشتهناشنواعبدالله گلشن نوردکتر عبدالله گلشن
سالهاست در اکو سیستم فناوری مشغول ب کارم، مدیرعامل و ایده پرداز، مشاور و مدرس، دکتری مدیریت و همیشه دانشجو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید