مائده جون·۳۱ دقیقه پیشیکی به پیشرفت تو ایمان دارهاولین مربی مهدم رو به یاد نمیارم .از معلم های مدرسم اگه خاطره های کوتاه هم داشته باشم اما همشون رو به یاد دارم .این موضوع که اولین کسی که…
مائده جون·۱۱ روز پیشپِشک خوردناولین باری که این کلمه پشک به گوشم خورد وقتی بود که توی زمین شن بازی بچه ها داشتیم اسباب بازی های که خراب بود رو جدا میکردیم ."اینا پشک خور…
مائده جون·۱۴ روز پیشخیلی نزدیکپشت در کلاس ایستاده و منتظر بودم .کلاس ویالون یکی از تلاش های ناکام من برای پیدا کردن علاقه بود .ویالون رو بخاطر صداش دوست داشتم .حتی اون…
کیا بهرامی·۱۵ روز پیشمی نویسم لبخند، تو بخوان اندوه...سلام... در همه ی زبانها واژه هایی هستند که آنگونه که نوشته می شوند خوانده نمی شوند و یا چند جور نوشته می شوند و کار را برای دانش آموزی که م…
نقطه سر خط·۱۶ روز پیشدرباره دویدن؛ از دو که حرف می زنم...خب، بهتر است کمی درباره دویدن صحبت کنم. همانطور که هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی، گفته یا شاید یکی دیگر از نویسندگان ژاپنی، موراکامی، بگذ…
مائده جون·۱۹ روز پیشبخندون یا گریه به راه بندازبا اینکه خیلی از نوشته های محشر دنیا ماهیت غمگین و ناراحت کننده دارند ،نه به خاطر اینکه نویسندا الکی بخواد افراد رو ناراحت کنه بلکه بخاطر ا…
مائده جون·۱ ماه پیشدرِ قندونوقتی پیر میشی به همه چیز متفاوت نگاه میکنی . مثل اینکه بعضی اوقات ریختن برگ درخت ها منو میترسونه .افتادن یه برگ پایان زندگی رو برام یاداور…
M.kiani·۲ ماه پیشنامه ای به خورخه«اگر یک بار دیگر زندگی کنم...»دیگر توان تحمل این رنج فلاکت بار را ندارم. پایانش میدهم؛ رنج را. زندگیم را.و این نامه برای آنهاییست که میخوا…