قلمی که این روز ها بر صفحه دیجیتال میزنم حاصل روز ها شکست در زندگی ام هست مخصوصا سالی که بهترین پیش بینی ها رو داشتم ولی خبری نه تنها از پیشرفت چشمگیری در مسیر خاصی نبوده بلکه صرفا قوانین تحقیر آمیز جامعه ما رو محدود کردن به زندگی نباتی
زندگی ای که از صبح تا شب صرفا کارهای تکراری ای شده که ما داریم در کنار حسرت خوردن به زندگی دیگران از پنجره اینستاگرام و فیسبوک و واتساپ اونها رو تکرار میکنیم تا حدی که از این حال و احوال خودمون به مرحله تهوع و بالا آوردن میرسیم .....
پیشرفت و آزادی زندگی رها و آزاد داشتن خارج از بند و رسومات به نظرم این روز ها شدن مثل دو لبه شمشیر یا کاغذ که هرگز نمیتونن هم رو ملاقات یا حس بکنن و ما روی لبه تیز این دو لبه هر روز داریم زخم هامون رو با خون خودمون و صورت های سرخ مون ترمیم میکنیم در حالی که از درون پوچ و تهی شدیم و حتی به یاد نداریم آخرین بار از طبیعت اطراف مون یا از یک خاطره زیبا با عزیز ترین هامون چطور لذت بردیم ، چه خاطره ای داشتیم اصلا .......... صرفا ماشین تند زمان داره ما رو به سمت بیرون زمین زندی پرت میکنه
سوالی که امشب همسرم ازم پرسید به نظرم یک دنیا سوال و دروازه جدید به سوالاتم در مورد زندگی باز کرد که میتونم با معاشرت با افراد مختلف بتونم به جواب های خیلی جالبی برسم .....
و حتی بتونم این تجربیات رو با دیگران به اشتراک بزارم و با در هم آمیختن این همه جواب به یک نقاشی زیبا و اثر نهایی در مورد سوال اینکه مرز زندگی آزادانه و فارغ از قید و بند ها با زندگی در چهارچوب و ترس کجاست و قراره کدوم درست باشه ؟ اصلا معنای کلمه درست اینجا چی هست ؟ و اینکه چطور میشه تمام زندگی رو طوری زندگی که حسرت نخوریم .....................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
و این نقطه های پوچ هم شد تایمی که رفت به گوش دادن آهنگ زیبایی که گوش میکردم
شاید تمام این نقطه ها بشن تمام زندگی شاید فرقی نکنن تمام این نقطه های بین زندگی آدم ها صرفا چون هر فردی خودش میتونه تمام این نقاط رو رمز گشایی کنه و ما نباید با دیدن چند تا استوری و پست از افراد یا حتی خوندن یک کتاب در مورد بهترین افراد این دنیا این حق رو بدیم تا در مورد زندگی خودمون و شرایط خودمون قضاوتی کنیم ...................