در طول تاریخ این دیار و در متون ادبیات این کشور بلاخص در کتابهای فاخری چون شاهنامه حکیم طوس بارها و به مناسبت های مختلف از دیوان بحث شده است به تحقیق بر اهل معرفت و دقت آشکار گشته که دیوان آن دسته از مردمان هستند که از صراط مستقیم انسانیت فاصله گرفته و به جهت خودخواهی و منفعت طلبی شخصی بر خلاف و برعکس اصول اخلاقی پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک عمل می کنند و جمله معروف کار دیوان واژگون است دقیقا بیانگر این حقیقت شگرف و بزرگ است
گروهی ز جمعیت ایران دیوان است
ز دیوان ایران چنین ویران است
رسم و مرام دیوان جملگی معکوس است
راه نجات میهن ز دیدشان معکوس است
راه نجات کشور ز دیوان تدبیر است
تدبیر خود درایت و شمشیر است
بهترین تدبیر برای دیوان بد ذات و بدکردار
سخت گیری بود و شلاق و چوبه دار
برای نیکان و خوش سیرتان درست کردار
بهترین تدبیر اسان گیری بود در عمل و گفتار
هموطن یگانه راه نجات وطن آگاهی ست
آگاهی تماما پایبندی به اصول اخلاقی ست