قبل از هرچیز مایلم که درباره استفاده از کلمه استرالیا توضیح بدم تا اگر شخصی هدفش از مطالعه این مقاله، خود حقیقی "استرالیا" به شکل جغرافیایی، جامعه شناسی، مهاجرتی و یا هرچیز دیگری است متوجه شود که وقت گران بهایش را در اینجا تلف نکند و لفظ استرالیا برای ما اِلِمانی از فرصت جدید است.
هنگامی که اروپا دیر زمانی بود که به اوج خود رسیده بود و حتی ماندن بیش از حد در آن اوج، تبدیل به باتلاقی برای اقشار ضعیف جامعه شده بود، وقت سفر آغاز شد.
عده ای که در کشور خود نه امیدی میدیدند و نه آینده ای راه مهاجرت را پیش گرفتند تا شاید با تلاش و شانس بتوانند در بستری جدید بسان مالکان اولیه شهر و کشورشان شوند.
هنگامی که زمین با ارزش صاحب نداشت، راهی بدست آوردنش شدند.
شاید با خودتان میگویید که در این روزگار دیگر زمینی که صاحب نداشته باشد و بتواند متضمن آینده ما باشد، اگر نخواهیم بگوییم مطلقاً، باید بگویم به سختی گیر می آید. و این نیز تا حدودی درست است.
پس چه؟ حسرت بخوریم؟ و یا بفکر ساختن ماشین زمان بیفتیم؟!
من فکر بهتری دارم.
دیدمان را درست کنیم.
شاید الان زمینی بی صاحب وجود نداشته باشد، اما بستری زاده شده که اگر هم سطح آن طلا برداشت کنیم بسی بی ارزش تر است.
وقتی که دولت امریکا در حدود سال های 1960 اینترنت را ایجاد کرد، هیچ کس باور نداشت که بتواند چنین عمقی پیدا کند.
اگر بخواهیم حساب کنیم باید بگوییم که کدام مان باورش میشود استفاده از این فضای مجازی حدود 30 سال عمر دارد. تازه اگر جزو پیشگامان سال 1990 باشیم که قطعاً نیستیم.
همین بستر نسبتا رایگانی که در اختیار ما است در سال بیلیون ها دلار گردش مالی ایجاد کرده است. و این در زمانی هست که تازه در نوباوه گی بسر می برد.
اینترنت یا همان فضای مجازی هنوز نوپا است و بشدت جای رشد دارد.
بقدری جذاب و آینده دار است که من شرکتی را نمی شناسم که از آن استفاده نکرده باشد. اگر شما میشناسید حتما به من هم بگویید تا بر دانش ام بی افزایم.
حال که فهمیدیم درباره "چه" حرف میزنیم برسیم به "خب که چی"؟
یادمان باشد قرار است ما از امکاناتی که برای تفریح استفاده می کردیم برایمان درآمد زادی کند.
دوست دارم توجه شما را به مقاله ای درباره تعداد و زمان حضور انسان ها در فضای مجازی جلب کنم.
امیدوارم نیم نگاهی به آن بی اندازید تا به معدن طلا یمان پی ببرید.
برای شروع، در این مقاله به اختصار درباره ی کلیدواژه هایمان حرف میزنیم و سپس در مقالات بعدی جز به جز آنها را می شکافیم تا قابل درک و استفاده شوند.
باید بگویم از کارهای بزرگ و دور از ذهن ( گرچه در مقاله ی عصر جنگ های پارتیزانی، توضیح داده ام که اصلا هم دور از ذهن و توان مان نیست ) تا کارهای معمولی تر را لیست میکنم.
از کلمه "معمولی" بجای "کوچک" استفاده کردم چون کار کوچک و بزرگ نداریم. آدم کوچک و بزرگ داریم. و چه کارهای کوچکی که تبدیل به بزرگترین کمپانی های حال حاضر شده اند.
این لیستی که خواندید بشدت ناپایدار و قابل تغییر و درهم تنیده است. چه از سبک کاری که می تواند فریلنسری یا ثابت باشد و یا مدیریت مجموعه ای از کارها.
مثالی ساده شده میزنم.
شما استارتاپی را ایجاد میکنید که پلتفرمی درباب فروش محصولات دارد. برای معرفی خود تولید محتوا کرده اید و برای تکمیل جنس های خود با دیگران قرارداد همکاری بسته اید تا جنس تان جور و درآمدتان افزون شود.
مثالهای واقعی که هم اکنون فعال هستند: الوپیک، تپسی، دیجی کالا، آپارات، اسنپ، استادکار و ...
این چهار بخش را در مقالات آتی بشکل جزئی تر بررسی خواهیم کرد. از زود بازده تا دیر بازده.
از آموزش فروشگاه اینترنتی ( زود بازده ) تا تولید محتوا ( به نسبت دیر بازده ولی تکمیل کننده)
در اصل باید اشاره کنم که از تولید به فروش خواهید رسید.
ما حتی در تولید محتوا هم به نوبه ای فروش ایجاد می کنیم. ما نظرمان، علم مان و یا دیدگاه مان را هم میتوانیم بفروشیم.
و از فروش خجالت نکشید. در گذشته بقدری پول را خار شمارده اند که بعضی اوقات، فروش برایمان خجالت آور و به نوعی روسپی گریست. ولی من به شما میگویم که بزرگترین دشمن و بزرگترین شانس بشر هر دو یکی هستند.
"خوراک".
اگر احتیاج به خوراک نبود انسان اینهمه درتلاش نبود و شر زاده نمی شد. ولی همین تلاش است که به زندگی ما انسان ها معنا داده و به گمانم تنها فرق مان همین است و گرنه زبان را هم که حیوانات هر نژاد باهم به اشتراک دارند.
یادمان باشد اسم واجبات زندگی یمان مایحتاج است. پس چه بخواهیم چه نخواهیم به آنها احتیاج داریم. بی شک برای بدست آوردن شان باید هزینه اش را بپردازیم. حال تلاش میکنیم هزینه بهترین ها را بدست آوریم. و هرچه به یکدیگر بیشتر کمک کنیم موفق تر خواهیم شد.
کمک من به شما در جهت بدست آوردن درآمد مالی یتان این است.
شما به زودی یک دیجیتال مارکتر خواهید شد.
باقی اش با خود شما.
درآغاز چشم اندازی به آینده پیدا کردیم و سپس به چند نمونه کار در فضای مجازی اشاره کردیم که در مقالات بعد این چشم اندازها را به آرامی به واقعیت تبدیل میکنیم.
از جذب مخاطب تا ایجاد فروش.