متن سال نو را امسال از هر سال دیگری زودتر مینویسم. برای اینکه یادم باشد که سال نو های زیادی آمده و من نو شدن را حواله کرده ام به وقتی که حالم کمی بهتر باشد یا شرایط طور دیگری باشد .
و اگر دقیق تر شوم ذهن چموش و زیرک من آن حال خوب را به سالی دیگر حواله نمیدهد بلکه فقط میگوید چند ثانیه صبر کن .! چند دقیقه. اکنون که در حال غذاخوردنی بعد از خوردن فکری به حال احساست میکنیم. الان که شب است بگذار فردا صبح که تازه باشی..
نمی دانم چند سال دیگر باید بگذرد و من نهال لحظه را در بیابان گذشته یا سراب آینده بخشکانم.
من قدم زدن در تاریکی را نیاموخته ام با اینکه تمام سالیان سال زندگی ام را اینگونه در حال قدم زدن زندگی هستم. در تاریکی٬ در مه.
درست شاید تنها لحظه ای دیگر درنده خویی تمام هستی مان را به تاراج ببرد و تبدیل به موجودی شویم که گویی هرگز نبوده است !
بیاموزیم که زندگی قدم زدن در مه است. پرتگاه ها همین حوالی ما منتظر جانمان هستند . و ما هر قدم که به سلامت میگذاریم. شکرگذار باشیم و هستی مان را ارج نهیم.
نشانه ی شکر ٬ حال خوب و شادی است.
سپاس از رقص بیکران هستی نه برای من ! بلکه برای خودش !
سپاس از زیبایی بی نظیر گل سرخ نه برای من ٬ برای آن که هستی را زیباتر کرده است !
سپاس از مردمانی که میتوانند روی دو پا راه بروند و لبخند بزنند . نه برای من ! برای آنکه شکر گذار هستی شان هستند.
سپاس از هستی برای هست بودنش !
سپاس از هستی برای قدم زدن زندگی در آن!
سپاس از خالق هستی برای هست کردن ما!
هستی تان مبارک!
۱/۱۲/۹۹
۱۱:۵۳
∆√!∆