ولی قرارنیست صبح ازخواب بلندبشی وببینی اتفاق خارق العاده ای افتاده ویه تغییربزرگ رخ داده.خونه همون خونس باآدماش.اونی که اذیتت می کنه فرداصبح هم به کارش ادامه میده.با۶،۷ساعت هوشیارنبودنش چیزی درونش تغییرنکرده.فرداصبح هم بایدباچشم های خواب آلودت به صفحه ی روشن گوشیت زل بزنی جوری که نورش چشماتوبزنه،فرداصبح هم باصدای به هم خوردن درکابینتابیدارمیشی،فرداصبح هم بابا بی صدامثل همیشه رفته سرکار،فرداصبح هم بایدهمون چایی شیرینوبزنی،باهمون استکانا،باهمون شیرینی زیادی که داره،باهمون لقمه های نون پنیرردیف شده کناراستکانت.
فرداصبح هم قراره تافرداشب توی گوشیت غرق بشی وسرتوبلندکنی میبینی بازهم آسمون پشت پنجرت تیره شده وصدای مامان میادکه:بیاشامتوبخور.دل بکن ازاون گوشی وامونده.وباز ناراحت میشی که چرابه تنهاچیزی که می تونی پناه ببری،توهین شده!!
فرداصبح هم تکرارامروزصبحوپخش می کنن.
۱:۱۰صبح!!فرداشده.الان فرداشروع شده.صبح فردا.
پیش به سوی تحول جوان مملکت^-^