amirho3ein
amirho3ein
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

سُس قرمز و سمبوسه داغ

سمبوسه ی داغ کنار خیابان

سس قرمزِ بیرون زده از گوشه ی لب هایش

نگاه

نکاه

_لبم سُسی شده؟

_اره

_پاکش کن برام

_بیار جلو لبتو

_نه...با دستمال نه...سم بوسه! میفهمی؟..سم بوسه!

بوسه ی گرم در پیاده رو سرد

صدای مأمور

بی توجهی ما

نزدیک آمدن مأمور

نگاه زیر چشمی به مأمور اما ناتوان از جدا شدن

جدامان کرد

به زور

_سوار شید باید بریم کلانتری

با لهجه حرف می‌زد

خندید

از خنده اش خنده ام گرفت

نگاه های سربازهای خسته در حیاط کلانتری

چشمک دژبان وصدایِ آرامش

_نترس یه تعهد میگیرن ولتون میکنن

ترسیده بود

استرس داشت

مامور دیگر با شکمی گنده و دمپایی لا انگشتی

_چه نسبتی دارید با هم؟

نگاهم کرد

انگار سوال او هم بود

_همه چیزمه

_تو شناسنامت زده همه چیزته؟

_شناسناممه!

_چی؟

_هویتمه

_که هویتته؟

_نباشه نیستم

با نگاه خیره بعد از من تکرار کرد

_نباشه نیستم

عصبانیت مامور

_تست الکل بگیرید

_تست الکل چیه؟

_تو حالت خوش نیست...مستی

_اره مستم...از من نه...از چشمای اون خانوم باید تست الکل بگیرید!

_خانوم پاشو زنگ بزن خانواده‌ت بیان

ترسیده بود

آب دهانش را به سختی قورت می‌داد

_ببخشید توروخدا

گریه اش گرفت

دستش را مقابل صورتش گرفت و زیر گریه زد

نگاهم می‌کرد و گریه می‌کرد

چه خبطِ شیرینی

_دستتو بردار از رو صورتت جانم

گریه

_میگم دستتو بردار یه لحظه

دستش را کنار زد

_قربون اون دماغ تپل و سرخ شده‌ت برم که انقدر میاد به پفِ زیر چشمات

پیچیدن صدای سیلی در سالن کلانتری

گوشم سوت کشید

من سیلی خوردم او صورتش را گرفت!

_ببریدش بازداشتگاه تا تلکیفشون روشن شه

جلو آمد

نگاه

نگاه

_دوسِت دا...

کنار پیاده رو

_آقا..اقا

صدای مأمور

_پاشو آقا اینجا نشین...بلند شو

به خودم آمدم

صورتم را گرفتم

گوشم سوت می‌کشید

نباشه نیستم...!

نیستی...هستم...

نیستی..هستم؟

لبهاشسمبوسه داغسسقرمز
طراح، عاشق نقاشی و یک اردیبهشتی تنها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید