یک سوال دیگه در رابطه با سفر در زمان که برخلاف ظاهرش باعث میشه ما بیشتر و بهتر به فکر و در تخیلاتمون فرو بریم اینه که اگر قراره سفر در زمان در آینده میسر بشه پس چرا ما تا حالا مسافری از آینده نداشتیم؟ (قسمت قبلی)
فرض کنیم اینبار که از کشت و کشتار خبری نیست شما مخترع ماشین زمان و اولین مسافر اون باشید؛ حالا بیاید در زمان سفر کرده و پیش خودتون وقتی کلاس اول دبیرستان بودید برگردید. طبعاً خودتون از دیدن خودتون تعجب میکنید و شاید وحشت هم بکنید. بعد از اینکه اوضاع آروم شد و شما هم سوالات امتحانی و چیزای دیگه رو برای خودتون اسپویل کردید برمیگردیم زمان حال. اما حالا دیگه سفر در زمان برای شما یه تفریح شده، پس اینبار سراغ خودتون در زمانی که اول دبستان بودید برمیگردید. از اونجایی که همه ما در زمان کودکی کنجکاوتر و جسورتر و دارای ذهنیتی بازتر بودیم پس خودِ هفت سالهتون بعد از گرفتن جواب تک تک سوالاش از آینده، میذاره شما به زمان حال برگردید.
خب بنظر تا اینجای کار اتفاقی نیوفتاده.درسته؟ اما بیاید دوباره یه سربزنیم به خودتون در زمان اول دبیرستان ولی چند روز قبل از سفر اول. اینبار برخلاف سری اول خودِ گذشتهتون از دیدن شما تعجب نخواهد کرد و به شما میگه که قبلا هم دیدتتون و داره از زمان اول دبستان رو سفر در زمان که بهش یاد دادین کار میکنه.
خیالپردازی جالبی بود نه؟ اما فهمیدید هدفم از طرح اون چی بود؟ میخوام بگم ممکنه ما فعلا جای اون بچه کلاس سومی باشیم که هنوز هیچ مسافر زمانی سراغش نیومده چون در آینده هنوز کسی هوس نکرده به گذشتهش سر بزنه و سوالای کنکور رو بهش لو بده.
شاید در حال حاضر، شنیدن این حقیقت که فردی از آینده اومده، شما رو شکه کنه و جهان رو به هم بریزه ولی از طرفی فردا صبح که از خواب پا میشی روزنامه رو میخونی که نوشته صد و پنجمین و آخرین مسافر زمان از آینده اومده و از آینده خبر آورده ولی اینبار تو با بیتوجهی روزنامه رو میندازی کنار، چون چندین ساله که مسافرها از آینده میان و خبر میارن. این رو میخوام بگم، که با اولین سفر زمانی تمام تاریخ پس از اون بازنویسی شده و اگر سفر به قبل از زمان ما باشه پس ناگهان ما هم چیزی رو بخاطر میاریم که تا حالا ازش خبر نداشتیم.
پس اگر فکر میکنید که نبود مسافری از آینده یعنی سفر در زمان ممکن نیست پس بهتره کمی صبر کنید؛ گرچه اونوقت این حرف من رو هم بخاطر نخواهید آورد.
پینوشت: این نوشتارها صرفاً جهت شستشوی چشمان مبارک شماست تا مثل من دوباره با دیدی دیگر به دنیا نگاه کنید. اگر مایل بودید نقد کنید، تایید کنید، بازنشر کنید یا حتی مواردی هم شما اضافه کنید. اینها اعتقادات باوری من نیست و فقط تلنگری برای تفکر میباشد.