ویرگول
ورودثبت نام
A Pure Stomachache
A Pure Stomachacheهنوزم انتظار آن روز را می‌کشد. روز خوب اثرانگشتی.
A Pure Stomachache
A Pure Stomachache
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

سوختم... دوختم..‌.

سوختم سوختم سوختم سوختم ، این چه حُزنی‌است بر جانِ آدم؟
دوختم دوختم دوختم دوختم ، یک سحرگاهْ لب از سکوتَم
شرق ایران روان گشت آبی ، بی‌نظیر! بی‌نظیر! آه! خوابی
کو؟ کجا شد دلاور نفیرت؟ ، وقتِ بهروزیِ ماست این‌دم!

آه! موسی! کجایی؟ کجایی؟ ، نیست صهیونْ نشانِ رهایی
از خُدایی‌پیامت چه مانده است؟ ، قتل و غارت، هجوم و اَلَم... لم!

آه! سرکردگانِ ملل! هان! ، ای اَمَل! ای اَمَل! ای اَمَل! هان!
کوست موسایِ صدر؟ آن تکاور؟ ، تا رهانَد من و ماش از غَم؟

هم دمشق از عفونت، رها شد! ، بی‌خدا، بی‌خدا، بی‌خدا شد!
آه گفتی که حُمْص از بیان رَست،  کرد اکنون خداوند هم رَم!

من ندانَم که کوروش که بوده است! ، خوب یا بد،چه بود و چه بوده است
لیک دانَم تو ای مردِ غمّاز! ، می‌نداری رضا به کم و کم.
کُشته گشتند بس کودکانت ، گشته بیدادگَه آسمانَت
هم زن و مرد داری به تیمار ، ای فلسطین! تو ای مهد ماتَم!

کشتگان، کشتگان، آه بسیار ، خسته و بسته بر تختْ بیمار
لیکْ نصرٌ من الله قریب است ، نیک دانَم، به آیینه دیدم!

آیِنِه! آیِنِه! ای نگونسار! ، در رُخَت هرچه دیدم کَج و تار!
نیست امّیدواری از آن سو ، بشکنم، بشکنم، هم مرا هم!

رضا کوهستانی، آینه
۲۷ تیر ۱۴۰۴

زن مرد
۵
۰
A Pure Stomachache
A Pure Stomachache
هنوزم انتظار آن روز را می‌کشد. روز خوب اثرانگشتی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید