A Pure Stomachache·۱۱ روز پیشبرای دوست جدیدم می نویسمیک آن شیطان وارد جلدم شد. یک آن حس کردم داخل فیلم فایت کلابم. یک آن حس کردم آدم خیلی مهمی ام. یک آن ...همه چیز از همین یک آن ها شروع می شود…
A Pure Stomachache·۱۱ روز پیشبرای زهرا (س) می نویسممی دانی؟ تا حالا شده دلی را بشکنی؟ قلبی را بلرزانی؟ زخمی بر قلبی وارد کنی؟ یا فاطمه زهرا! امشب می خواهم سفره دلم را برایت پهن کنم.دیگر نمی…
A Pure Stomachache·۵ ماه پیشسوختم... دوختم...سوختم سوختم سوختم سوختم ، این چه حُزنیاست بر جانِ آدم؟دوختم دوختم دوختم دوختم ، یک سحرگاهْ لب از سکوتَمشرق ایران روان گشت آبی ، بینظیر! ب…
A Pure Stomachache·۵ ماه پیشبانو...《بانو، این هدیه به تو؛ او را از من بپذیر!》گفت و بُردش سرِ دست، افکند از پلّه به زیر.قربانی بر سر خاک تابی خورد از سرِ دردجویی خون... بعد…
A Pure Stomachache·۶ ماه پیشدر تکریم مقام شهید هدایتالله دیدهبان و اشارتی بر آتش جنگل گلستاندر رگانم خون دوید از افتخارِ دیدهبانپاکبازی اینچُنین شایستهی هر خان و مان.دیدهبان با خونِ خود دریایِ فردا را سروددیدهبان با چشمِ خودبی…
A Pure Stomachache·۶ ماه پیشدر شرحِ ماتمِ حملهی خودرویان به یکدیگر و بلند شدنِ خودرویِ جعفریای آنکه هرزمان به یکی خودروی روی!هین! در نگر حکایتِ شاهانِ خسرویهرلحظه با امیدِ به بالا نَرَفْتَنَنْدبالا روند بی که بخواهند دلقوی۱اینان م…
A Pure Stomachache·۳ سال پیشنامه شماره ٢زهرای عزیزممی دانی که مدت هاست ندیده ام تو را. و نیز می دانی که با رفتنت چقدر ضربه خوردم. در درجه اول، تو، معلم من بودی، یعنی جزوات و کتاب…