آزاد کبیری
آزاد کبیری
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

من با دروغ پول درمیارم!

شعاری خوب  اما برای محصولی بد!
شعاری خوب اما برای محصولی بد!


هر کسی که با مارکتینگ و تولید محتوا سر و کله ‎ای زده باشد، صادقانه می‎داند که باید دروغ گوی خوبی باشد. یعنی فرقی ندارد شرکت، محصول یا آن خدمت چقدر با کیفیت است، وقتی داری برای آن محتوا می سازی باید بتوانی خوب دروغ بگویی. یعنی حتی اگر توی گروه بازاریابی اپل هم باشی و محصولی که باید برای آن تبلیغ بسازی آیفون باشد، باید آن را جوری با آب و تاب نشان بدهی که سرسخت ترین مخاطب هم مجاب به خرید بشود. تنها فرق یک مارکتر خوب با بد در این است که چطوری این دروغ را پنهان می کند.

من آبادنی هستم و در بلوف غوطه خوردم؛ ولی برخلاف بقیه آبادانی ها، بلوف های من خیلی باورپذیرتر بود، خبری از لوله کشی نوشابه و کوسه سواری نبود؛ برای خود آبادانی ها بلوف می زدم و آن ها باورشان می شد، مخصوصاً اگر من را و آن لحن جدی و آرامم را نشناسند.

وقتی وارد کار کپی رایتینگ شدم، دیدم باید با بلوف پول در بیاورم، بلوف بزنم اما با لحنی آرام و جدی، طوری که خواننده (بیننده) باورش بشود: هندزفری که در عکس بالا می بینید، هندزفری خوبی نیست اما «ما فروشنده هستیم، باید بفروشیم»، نباید ضعف های این محصول را به چشم مخاطب بیاوریم و اینکه «دختر دم بخت داریم، می ترشد اگر خال روی کمرش را نشان بدهیم».

هر چند اگر بروید کتاب های مارکتینگ و کپی رایتینگ را بخوانید (به خصوص کتاب های خارجی ها را) می گویند صداقت اصل است، مخاطب را احمق فرض نکنید، ولی به نظر من باید صادقانه دروغ بگوییم، و در ضمن زندگی تلخ تر از این حرفهاست که بخواهیم همیشه راستش را به مخاطب بگوییم، بگذاریم گام به گام بالاتر موسیقی گوش بدهد.


کپی رایتینگدروغتولید محتواآبادانتبلیغات
پانزده سال است که می‎نویسم، ولنگار، با پوستی تافته از گرمای جنوب، توی در به دری های تهران.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید