میکا زنکو در یادداشتی در مجله فارن پالیسی به بررسی عملکرد آمریکا در قبال شیوع ویروس کرونا پرداخت و رویکرد دولت دونالد ترامپ در این خصوص را فاجعه آمیزتر از اقدامات دولت های پیشین آمریکا در خصوص بندر «پرل هاربر»، «انقلاب اسلامی سال 1979 در ایران» و «حوادث یازدهم سپتامبر» توصیف کرد و شیوع كرونا را فجیع ترین شکست اطلاعاتی تاریخ آمریکا دانست.
در بخشی این مقاله آمده است:
دولت ترامپ به طور کلی و در مجموع، هم در جدی گرفتن هشدارهای خاص و مکرر جامعه اطلاعاتی درباره شیوع ویروس کرونا شکست خورده است و هم در پیگیری توانمند و قاطع پاسخ ملی به ابتکار عمل هایی که متناسب با این تهدید پیش بینی شده بود. دولت فدرال آمریکا به تنهایی دارای منابع و اختیارات کافی برای هماهنگ کردن ذینفعان دولتی و خصوصی در مقابله با آسیب های پیش بینی شده ناشی از این ویروس است. متاسفانه، مقامات دولت ترامپ مجموعه ای از قضاوت ها (که باعث کوچک نمایی مخاطرات ناشی از شیوع کووید-19 شد) و تصمیم ها (خودداری از اقدام متناسب با ضرورت ها و فوریت ها) را در دستور کار قرار دادند که باعث شد ایمنی مردم آمریکا، به شدت کاهش یابد، آن هم در حالی که هیچ ضرورتی نداشت چنین موضوعی رخ دهد.
به بیان مختصر، دولت ترامپ باعث شد غافلگیری راهبردی فاجعه آمیزی پیش روی مردم آمریکا قرار بگیرد. اما بر خلاف غافلگیری های راهبردی پیشین – برای مثال حادثه بندر پرل هاربر، انقلاب اسلامی سال 1979، یا به طور خاص رویدادهای یازدهم سپتامبر-، غافلگیری کنونی به واسطه بی توجهی های بی سابقه و حتی غفلت های عمدی رخ داد. برای مثال، در حالی که گزارش کمیسیون یازدهم سپتامبر، تقصیر این حوادث را متوجه حملات القاعده به دولت های روسای جمهور آمریکا از زمان رونالد ریگان تا جرج بوش دانست، تنها مسئول بحران ویروس کرونا به شکل عمده، کاخ سفید شمرده می شود.
عنوان فصل هشتم گزارش کمیسیون یازدهم سپتامبر عبارت است از "چراغ قرمز سامانه، در حال چشمک زدن بود." این جمله را «جرج تنت» رئیس پیشین آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا در توصیف وضعیت در فصل تابستان سال 2001 عنوان کرده بود؛ یعنی زمانی که چندین گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا نشان داد حمله تروریستی هوایی در داخل خاک آمریکا به زودی رخ خواهد داد. با وجود این هشدارها و تلاش های پرشور برخی از مقامات ضد تروریستی، کمیسیون یازدهم سپتامبر چنین نتیجه گیری کرد که "شواهد اندکی در این خصوص وجود دارد که نشان دهد پیشبرد توطئه (یازدهم سپتامبر)، به واسطه اقدامات دولت دچار اختلال شد. زمان به پایان رسید."
هفته گذشته «واشنگتن پست» در گزارشی از هشدارهای مداوم در خصوص شیوع ویروس کرونا خبر داد که جامعه اطلاعاتی در ماه ژانویه و فوریه به کاخ سفید اعلام کرده بود. این هشدارها تاثیر اندکی را بر مقامات عالی آمریکایی داشت؛ مقاماتی که بدون شک، تحت تاثیر تمسخرهای مداوم دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا درباره ویروس مذکور قرار گرفته بودند؛ تمسخرهایی که در تاریخ بیست و دوم ژانویه با این جمله ترامپ آغاز شد که "ما این جریان را کاملا تحت کنترل داریم. یک نفر از چین وارد کشور شده است، و ما این موضوع را تحت کنترل داریم. اوضاع کاملا خوب خواهد بود."
تا به امروز، سه مورد ناخوشایند در خصوص شیوه و الگوی رهبری ترامپ مشاهده شده است که علت وخامت همه گیری ویروس کرونا در آمریکا و وقوع شرایط کنونی را توضیح می دهد. نخست آنکه زمانی که ترامپ هر موضوعی را به طور قطعی باور می کند – مهم نیست که این موضوع تا چه اندازه در خصوص آن کم اندیشیده شده باشد، یا اینکه وی تا چه اندازه اطلاعات نادرستی در این خصوص در اختیار داشته باشد، یا آنکه این مساله تا چه اندازه غیر دقیق باشد – وی به این درک و قضاوت اولیه کاملا پایبند می ماند. این رهبران، به شکلی غیرعادی مغرور و بیش از حد مطمئن هستند؛ از دیدگاه بسیاری از آنها، این واقعیت که به سطوح بسیار بالای قدرت رسیده اند، شاهد و گواه خردمندی ذاتی آنها است. اما رهبرانی که حقیقتا هوشمند هستند، واقعا به دنبال دریافت بازخوردها و انتقاد ها هستند، به شکلی فعال، آزادانه می اندیشند، و می توانند دیدگاه و نظر خود را تغییر دهند. از هر لحاظ که مد نظر قرار دهیم، ترامپ دارای این شایستگی های توانمند کننده نیست.
دوم آنکه قضاوت های ترامپ به شدت واگیر دار است، و اندیشیدن و رفتارهای تقریبا همه مقامات یا مشاورانی را که با موضوعات مربوطه سر و کار دارند، تحت تاثیر قرار می دهد. همچنین این موضوع اصلا مایه شگفتی نیست که رئیس جمهور، اطراف خود را پر از افرادی کرده است که همانند وی می بینند، می اندیشند و اقدام می کنند. با وجود این، اظهارات غیر دقیق یا نامعتبر وی، این توانمندی چشمگیر را دارد که توسط مقامات نظامی، اطلاعاتی و تجاری که تا پیش از این افرادی محترم شمرده می شدند، بازیافت شود. اگر در این میان کسی به شکلی همسو، اظهارات رئیس جمهور را با شدت و حرارت کافی تقلید نکند، اخراج خواهد شد، یا آنکه خبر اخراج قریب الوقوع وی درز خواهد کرد. گزارش های قابل توجه و مهم اخیر مبنی بر نابردباری رئیس جمهور در قبال «آنتونی فاچی» مدیر موسسه ملی آلرژی و بیماری های عفونی، از این موضوع حکایت دارد.
سوم آنکه قضاوت های نامناسب، به سرعت باعث آلوده شدن همه بازوهای سیاستگذاری دولت فدرال می شود، بدون آنکه تقریبا هیچ کس در برابر این قضاوت ها مقاومت کند یا حتی به شکل منطقی، آن را زیر سوال ببرد. آژانس های فدرال معمولا توسط افراد و مقاماتی گردانده می شوند که کاخ سفید باور دارد به بهترین شکل، توانایی اجرای سیاست ها را دارند. این مقامات معمولا از درجه ای از استقلال برخوردار بوده اند، اما این موضوع در دوران ریاست جمهوری ترامپ مصداق ندارد. حتی به لحاظ تاریخی، موقعیت های عالی غیر حزبی در حوزه امنیت ملی یا اطلاعات، در اختیار افرادی قرار می گرفته است که به لحاظ عقیدتی، همسو با کاخ سفید هستند، و نه افرادی که تجربه یا مهارت لازم را برای دست و پنجه نرم کردن با دغدغه هایی دارند که توسط کارکنان غیر سیاسی این بخش ها مطرح می شود.
بنابراین، هر گونه فرض یا اظهار نظر نادرست ترامپ، جریان می یابد و راه خود را به اجرای هر روزه سیاست ها باز می کند.
فارغ از آنکه دولت ترامپ و کارنامه وی در حوزه مدیریت جامعه اطلاعاتی و نیز امنیت ملی این کشور تا چه میزان ناکارآمد و شکست خورده است، موضوع کلیدی دیگر، اثر ویژگی ها و خصلت های فردی رئیس جمهور آمریکا بر سیستم سیاسی و امنیتی این کشور است. موضوعی که بر خلاف نظر بسیاری اندیشمندان و کارشناسان سیاسی و امنیتی -که مدعی سیستم محور بودن جامعه اطلاعاتی و امنیتی امریکا هستند- بیانگر، سلطه و اثر رویکردها، نگرش ها و حتی سلایق رهبری سیاسی آمریکا بر تصمیمات و رویکردهای این کشور دارد.