«ابتدا به خانمها و آقایان و برادران و خواهران و حضار در این کنفرانس مبارک، خیر مقدم می گوییم و به گفتگوها، مباحثات و نتایج این کنفرانس درباره نبرد رسانه ای خود امیدواریم. این نبرد بخش اساسی و اصلی از نبرد بزرگ یعنی نبرد بازنگری فراگیر است. در ابتدا همچنین مایلم از مسئولان این کنفرانس سپاسگزاری کنم که برای این کنفرانس تدارک دیدند و تلاش کردند تا اینکه امروز برگزار شد. همچنین از شرکت کنندگان در آن قدردانی میکنم. صحبت و سخنان من به موضوع کنفرانس متمرکز خواهد شد و در آخر سخنرانی درباره وضع سیاسی صحبت خواهم کرد، اما صحبت اصلی و بیشترین وقت را به موضوع این کنفرانس اختصاص خواهم داد. اولاً اهمیت رسانهها و گفتمان رسانه ای در این رویارویی بسیار روشن است و نیاز به سخنوری ندارد. اهل رسانهها، رهبران رسانهها و فرماندهان جبهه مقاومت، شما هستید. دوم اینکه اهمیت ارتقا و احیای گفتمان رسانه ای در این رویارویی روشن است. هم اکنون به طور مشخصا خواه از نظر اساسی، این جزو سنت زندگی است که هر چیزی لازم است ارتقا یابد.
با توجه به ارتقای امکانات و شیوه های رویارویی در اشکال مختلف مانند رویارویی نظامی در این منازعه، گفتمان رسانه ای نیز ارتقا می یابد، رویارویی امنیتی و رویارویی سیاسی ارتقا می یابد، بنابراین طبیعی است که رویارویی رسانه ای نیز ارتقا یابد زیرا اولا بخش اصیل در نبرد است و دوم اینکه برای همراهی در عرصههای دیگر لازم است؛ زیرا گفتمان رسانه ای و رسانهها، آنچه را در عرصه های دیگر نظامی و امنیتی و سیاسی رخ می دهد، تبیین می کنند.
همچنین نیاز مبرمی به احیای این گفتمان به سبب تحولات ده سال گذشته در منطقه ما اعم از فتنه های سیاه و بسیار تأثیر گذار وجود دارد. از جمله اهداف این فتنه ها نیز تباه کردن مسئله فلسطین و به فراموشی سپردن مسئله فلسطین بود و اگر مقاومت و محور مقاومت و پیروزی این محور در رویارویی در این فتنه بزرگ نبود، مسئله فلسطین به فراموشی سپرده می شد. همچنین از جمله عواملی که نیاز به احیای این گفتمان را نشان می دهد، پایداری محور مقاومت در ده سال گذشته و پیروزی آن در عرصه ها و میدانهای مختلف بوده است. ما امروز یک جمله ای را می گوییم و مردم آن را جمله ای ساده و کوچک می دانند، زمانی که می گوییم «پایداری محور مقاومت در کشورها، دولتها، جنبشها، احزاب و ملتها»، یک جمله است اما برای آن شهدا، زخمی ها، خونها، گریهها، دردها، خطرات، چالشها، دشواری ها، موانع و نبردهای وجودی زیادی تقدیم شده است. از جمله عوامل دیگر پیروزی بسیار بزرگ، مقاومت فلسطین در نبرد شمشیر قدس(سیف القدس) و معادلات جدیدی بود که تحمیل کرد. از عوامل دیگر نیز چالشهای کنونی است زیرا نبرد ادامه دارد بلکه در حال تشدید است و در برابر چالشهایی جدید، آروزهایی جدید و معادلات جدیدی قرار دارد. نکته سوم که مایلم درباره آن صحبت کنم، آن است که گفتمان رسانه ای که می خواهیم آن را احیا کنیم و ارتقا دهیم، در رویارویی با چه کسی است؟ ما اینجا از مشکلات داخلی دارای ماهیت داخلی، محلی و ملی صحبت نمیکنیم، ما از رویارویی با اشغالگران اسرائیلی، سلطه آمریکا، طرح صهیونیستی و طرح آمریکایی در منطقه صحبت می کنیم. از اشغالگری اسرائیل در سراسر فلسطین البته به غیر از غزه و از اشغالگری در جولان اشغالی سوریه، مزارع شبعا، کفرشوبا و بخشی از منطقه لبنانی غجر و از اشغالگری اسرائیل و سلطه آمریکا سخن میگوییم. درست نیست که در این رویارویی جدایی قائل شویم. سلطه آمریکا پایه و اساس و خطرناکترین است زیرا این سلطه اولا به خودی خود مشکلی برای کشورها و ملتهای ماست از این جهت که این سلطه گری مبتنی بر سلب تصمیمات، غارت ثروتها، تحمیل نظامها و منع کردن ملتهای ما از تعیین سرنوشت خود در همه عرصه ها است و همین سلطه آمریکا نیز حامی اسرائیل است. نمی توان فلسطین را بدون رویارویی با سلطه گری آمریکا در منطقه ما آزاد کرد زیرا همین سلطه گری نیز نظامها و ارتشها را به ساختارهای مرده ای تبدیل کرده است که تحرک و اراده ای ندارند و کاری از دستشان بر نمی آید زیرا این سلطه گری است که همه نوع حمایت، پشتیبانی و مؤلفه های بقا را به این رژیم غاصب می دهد. برادران و خواهران! این مسئله را تصور کنید که فقط پس از یازده یا دوازده روز پس از نبرد شمشیر قدس، صداها در رژیم صهیونیستی بلند شد و از آمریکا خواستند به آنها در زمینه گنبد آهنین و موشکها برای مقابله با موشکهای مقاومت کمک کند، آن هم پس از دوازده روز. این رژیم اصلا وجودش، بقایش، ادامه موجودیتش، قلدری اش، تکبرش، سرکشی اش و برتریاش مرهون سلطه، حمایت و کمکهای آمریکاست. بنابراین در گفتمان و بازنگری خود نمیتوانیم بین این دو جدایی قائل شویم. هر قتل عامی که ارتش صهیونیستی مرتکب می شود، قتل عامی است که آمریکا مرتکب میشود، همچنانکه اسرائیلی نیز هست. هر تجاوز اسرائیل به مثابه تجاوز آمریکاست. بنابراین ما اینجا درباره رویارویی با اشغالگران اسرائیلی، طرح صهیونیستی و طمع ورزی ها، تهدیدات و چالشهایش برای همه ملتها و کشورهای منطقه صحبت می کنیم. ما همچنین با سلطه آمریکا روبرو هستیم که احیاناً به اشغالگری مستقیم تبدیل میشود. همچنانکه در افغانستان به مدت حدود 20 سال رخ داد و امروز با عقب نشینی خفت بار و همراه با شکست پایان یافت و نتوانست چیزی محقق کند و به اشغال مستقیم عراق اقدام کرد. نیروهای آمریکایی مستقر در عراق نیروهای اشغالگر هستند. آمریکا ادعا میکند که به درخواست دولت عراق آمده است اما کارهایش کارهای نیروهای اشغالگر است زیرا بر آسمان سلطه دارد و به ملت عراق تجاوز میکند؛ از جمله تجاوز اخیرش به نیروهای بسیج مردمی در مرزهای سوریه با عراق. این اقدامات نیروهای اشغالگر است و اقدامات نیروهای دوست و یاری کننده نیست و همچنین اشغالگری مستقیم آمریکا در شرق فرات در سوریه. بنابراین ما در برابر سلطه گری قرار داریم که گاهی به اشغالگری تبدیل می شود و این علاوه بر مناطق دیگر است. همچنانکه از حضور نیروهای آمریکایی در جنوب یمن سخن گفته می شود. گفتمان و رویارویی با طرح صهیونیستی و آمریکایی و اشغالگری اسرائیل و سلطه آمریکاست. نکته چهارم اینکه گفتمان رسانه ای در محور مقاومت همواره بر عناصر اساسی قدرت مبتنی است. زمانی که می خواهیم این گفتمان را ارتقا دهیم یا احیا کنیم، باید آن را با استناد به عناصر اصلی قدرت ارتقا دهیم و احیا کنیم که بیشتر رسانههای دیگر یا رسانههای دشمن فاقد این عناصر هستند. اول استناد به حق؛ رسانههای محور مقاومت و گفتمان رسانه ای اینجا بیانگر حق است؛ حق در فلسطین، حق ملت فلسطین در سرزمین آن از دریا تا رودخانه، حق سوریه در جولان آن، حق لبنان در باقیمانده سرزمینهای اشغالی آن. این حق همواره مشخصه ای از مشخصات مسئله فلسطین است. امروزه اگر به سراسر کره زمین نگاهی بیاندازیم، مهم ترین و روشن ترین حق در حق قانونی، دینی، شرعی، انسانی و اخلاقی، یعنی با هر معیاری که حق را بسنجیم و بر اساس آن بحث کنیم، حق فلسطین را در بالاترین درجات وضوح می بینیم. بنابراین در گفتمان و موضعمان، به حق استناد می کنیم، شما بیانگر حق هستید اما رسانههای مقابل شما بیانگر باطل هستند. بر اساس همه معیارهای قانونی، شرعی، دینی، اخلاقی و انسانی باطل هستند. این حق است که ملتهایمان سرنوشتشان را خودشان به دور از سلطه گری آمریکا تعیین کنند. نه اینکه آمریکا و غرب به این ملتها، نظامها و گزینه هایشان را تحمیل کنند. این حق است که ملتها از ثروتهایشان در مقابل غارتگری آمریکا و کشورهای همسو با آن بهره برداری کنند. بنابراین اولا به حق استناد میکنیم و دوم به قدرت استناد میکنیم و این از پدیده های به وجود آمده در نبرد با دشمن است. امروزه رسانههای مقاومت روی تپه ها، مرثیه سرایی یا قصیده سرایی یا ترانه سرایی نمیکنند، بلکه از مکانهای پیروزیها، قصاید عزت پخش میکنند زیرا معادلات تغییر کرده است. این یک حقیقت است؛ بنابراین امروزه ما به عنصر قدرت استناد میکنیم، زمانی که اینجا از مقاومت و گفتمان مقاومت صحبت می کنیم، از دستاوردها و پیروزی ها صحبت میکنیم، به خصوص در دو دهه اخیر، در بیست سال گذشته، از آزادسازی جنوب در سال 2000 میلادی صحبت می کنیم، از پیروزی سال 2006 میلادی، از آزادسازی نوار غزه و از پیروزی ها و پایداری غزه در رویارویی با جنگهای متعدد اسرائیل و به تازگی از نبرد شمشیر قدس در رویایی با صهیونیستها؛ موفقیتها و پیروزیهای محور مقاومت در جنگ جهانی و بزرگترین فتنه در منطقه ما، قواعد درگیری که مقاومت در لبنان و در فلسطین به دشمن اسرائیلی و آمریکایی در عراق و جاهای دیگر تحمیل میکند، قواعد درگیری و موازنه بازدارندگی که مقاومت در چندین عرصه در منطقه ای محقق کرده است که ارتش دشمن در آن قوی ترین دشمن و ارتش شکست ناپذیر محسوب می شود که حمله میکند، بمباران و موشکباران میکند و می کشد و مرتکب قتل عام میشود، بدون آنکه به کسی حساب پس بدهد، از معادله های جدید مقاومت در حمایت از قدس و از طرحی برای آزادسازی فلسطین صحبت میکنیم و به این نکته بعدا باز خواهم گشت. بنابراین استناد به قدرت و از موضع قدرت. موضوع دیگر مشارکت رسانهها در ساختن پیروزی است، استناد به واقعیتها و حقایق عینی، این از نقاط قدرت گفتمان رسانه ای و رسانههای محور مقاومت است. استناد به واقعیتها و حقایقی عینی میدانی، سیاسی، فرهنگی، عاطفی و وجدانی نزد امت، حقایق و واقعیتها نزد دشمن و حقایق و واقعیتها نزد امت و ملتهایش و نزد رزمندگان و حامیان مقاومت. شناخت دشمن از مهمترین ویژگیهای مقاومت در بیست سال گذشته بوده است. گفتمان هوچی گری نبوده است، گفتمان علمی و واقعگرایانه و مبتنی بر ارقام، واقعیتها، حقایق، بررسی ها، مطالعات، نقاط ضعف دشمن و نقاط قدرت دشمن بوده است. ما از نقاط قدرت دشمن اطلاع داریم و به آن اذعان میکنیم و برای مقابله با این نقاط قوت، مهار کردن آنها، عبور از این نقاط قدرت و تضعیف آنها تلاش میکنیم و از نقاط ضعف دشمن نیز مطلع هستیم تا با اتکا به آنها، پیروزی بسازیم. مهم ترین چیز در گفتمان رسانه ای در حدود ۴۰ سال گذشته یعنی اگر بخواهیم از سال ۱۹۸۲ میلادی صحبت کنیم، زمانی که مقاومت در لبنان آغاز شد و در لبنان و فلسطین شدت گرفت، مهم ترین موضوع در این مرحله و جنگ روانی در این مرحله آن است که به واقعیتها مستند بوده و به اوهام، تخیلات، اختراعات ذهنی، رؤیاها و دروغها مبتنی نبوده است و همین طور هم باید ادامه یابد. بر اساس نکته سوم، از مهم ترین عناصر قدرت در گفتمان مقاومت و رسانههای محور مقاومت، صداقت و راستی است که اعتبار آورده است. اعتبار را با پول نمی توان ساخت و با زیادی رسانهها و زیاد کردن مهارتهای رسانهها به دست نمی آید. اعتبار واقعی را راستی به دست می آورد. راستی و صداقت در زمینه های مختلف، اولا صداقت و راستی در نقل خبر، آنچه مقاومت به مردم میگوید و آنچه رسانههای مقاومت و گفتمان مقاومت به مردم میگویند، صداقت و راستی در نقل حقایق است و این باید ادامه یابد، حالا هر قدر هم دشواری وجود داشته باشد، چالش وجود داشته باشد، زیرا این صداقت و راستی انباشته شده است، به اعتبار واقعی تبدیل شده است. امروز دشمن، سران دشمن و شهرک نشینانِ این دشمن- زیرا این دشمن ملت ندارد بلکه شهرک نشین و اشغالگرند، ارتش اشغالگر است و افراد نیز اشغالگرند، چیزی به نام غیر نظامی و شهروند اسرائیلی در این رژیم نداریم- آنان امروز به رسانههای مقاومت بیشتر از سران و رسانههایشان اعتماد دارند. چرا ما به نتیجه رسیده ایم؟ این نتیجه صداقت، راستی و تجربه طولانی است و واقعیتهایی که پیش روی ما ظاهر شد. بنابراین صداقت و راستی در انتقال خبر. دوم صداقت و راستی در وعده است. مقاومت در طول این دهها سال، وعده ای نداده است که دور از واقعیت بوده باشد یا دور از امکان تحقق بوده باشد، زمانی که مقاومت در لبنان با همه احزاب و گروههایش کلید خورد که از همه آنها و نقشهایشان تشکر میکنیم و به نقش آفرینیهای آنها اعتراف می کنیم، زمانی که کلید خورد، وعده آزادسازی داد و به وعده اش در بیست و پنجم ژوئن سال ۲۰۰۰ میلادی عمل کرد و قبل از آن به وعده اش در سال ۱۹۸۵ عمل کرده بود، زمانی که مقاومت وعده داد ما قومی نیستیم که اسیرانمان را در زندانها رها کنیم، برای آزادی اسیران وارد جنگهایی شد، مقاومت فلسطین وارد رویارویی ها و چالشهای خطرناکی شد تا توانست شمار زیادی از اسیران را آزاد کند و همچنان اسیران فلسطینی در صدر اولویتهای مقاومت فلسطین است. مقاومت در غزه وعده داد اگر دشمن ساکنان قدس و شهر قدس و مقدسات را تهدید کند، از قدس دفاع کند و با دشمن درگیر شود و بسیاری بین دشمن و نیز بین امت منتظر بودند و برخی گفتند این تهدید توخالی است و بی ارزش است اما مقاومت در غزه نبردش را در دفاع از قدس آغاز کرد و معادله جدیدی رقم زد. بنابراین صداقت و راستی در وعده از عناصر قدرت است، همچنین صداقت و راستی در آروزها. مقاومت وعده رؤیا نمی دهد، وعده رؤیا برای فریبکاری نمی دهد، وعده آروزهای دروغین نمی دهد. امروزه زمانی که مقاومت وعده می دهد و اهداف نزدیک را مشخص میکند، زمانی که از معادلات حمایت صحبت میکند، معادلات حمایت را محقق میکند، همچنانکه در لبنان از طریق تثبیت قواعد درگیری و موازنه بازدارندگی رخ داد، همچنانکه برادران در فلسطین نیز تلاش می کنند این را انجام دهند. زمانی که امروزه در محور مقاومت صحبت می کنیم، از آزادسازی فلسطین صحبت می کنیم.
اجازه بدهید کاملا روشن حرف بزنیم و این سخن بسیاری را امروزه در جهان ناراحت میکند، از محو این رژیم غاصب، دروغین، اشغالگر و غده سرطانی و دشمن اساسی صحبت می کنیم.
ما درباره رؤیاها، خیالات یا از امیدهای دروغین سخن نمی گوییم. زمانی که میگوییم امروز قدس (به آزادی) نزدیکتر است، بله، نزدیکتر است و نبرد شمشیر قدس، قدس را بیش از هر زمان دیگری در گذشته (به آزادی) نزدیکتر کرد. بنابراین ما درباره امیدهای واقعی سخن می گوییم. ما مبالغه نمیکنیم و این موضوع یکی از مهمترین عناصر قدرت مقاومت است که پوشش واقعیت ها مبالغه نمیکند و دقیق عمل میکند. در ترسیم تحولات، مبالغه نمیکند. در توصیف دستاوردها و پیروزی ها مبالغه نمیکند. درباره اهدافی که محقق شده است یا برای تحقق آنها تلاش می کنیم، مبالغه نمیکند و درباره امیدها و اهداف بلندمدت هم مبالغه نمیکند.
پنجم، طرفدارانی که رسانهها و گفتمان مقاومت به آن متکی است، مردمی و از عامه مردم است که در جهان عرب و جهان اسلام و نیز در جهان، طیف بزرگی را تشکیل می دهد. از جمله ویژگی های این پایگاه مردمی، آن است که از نظر دینی-مسلمانان و مسیحیان و حتی بعضی یهودیانی که اندیشه های صهیونیستی را رد می کنند و حضور واقعی دارند- از نظر فکری و وابستگی فکری، فرهنگی، اعتقادی و ایدئولوژیک متنوع است. از نظر قومیتی و نژادی هم تنوع دارد و در امتداد منطقه و جهان وجود دارد و نقطه مشترک آنها قدس، مقدسات در آن و مظلومیت ملت فلسطین است. قدس، مهمترین نقطه مشترک است که پیروان ادیان و اندیشه ها می توانند بر سر آن با یکدیگر متحد شوند. زیرا بر سر حق، عدالت و مبارزه با ظلم جمع می شوند. این پایگاه گسترده، پیام شما را میشنود و از شما قبول میکند و در سطوح مختلف با آن تعامل دارد. این تعامل گاهی رسانه ای و مردمی یا با حضور در صحنه و بیان موضع در رسانهها یا شبکه های اجتماعی است و با حمایتهای مالی، رفتن به مرزها با فلسطین اشغالی و مشارکت در جبهه های نبرد و در بالاترین سطح با آمادگی برای فداکاری و شهادت و فدا کردن همه چیز، خودش را نشان می دهد.
کسانی هستند که خانه هایشان تخریب می شود، اما ایستادگی و صبر می کنند و بر روی ویرانههای خانههایشان میایستند و بر اصرار خود برای ادامه دادن به مقاومت تاکید میکنند. کسانی هستند که خانواده هایشان کشته میشوند، همانطور که این روزها در غزه شاهد بودیم و هر روز در قدس، کرانه باختری و فلسطین اشغالی سال 1948 شاهد آن هستیم و هر روز در صحنه های مختلف در لبنان، یمن، سوریه، عراق و مکان های زیادی شاهد بودیم. این پایگاه مردمی بنابراین وجود دارد و به پیام شما و واقعیت هایی که نشان می دهید و نیز تعامل شما، نیاز دارد. زیرا کلمه ای که از قلب خارج شود، بر قلب مینشیند. در بسیاری از حوادث، نبردها و جنگ ها، زمانی که میدیدیم که مثلا در متن خبر، کارشناس، تحلیلگر یا گوینده از نظر عاطفی واکنش نشان میدهد و گریه میکند و باعث گریه مبارزان و رزمندگان در جبهه های نبرد می شد. بنابراین این سطح از تعامل وجود دارد.
رسانههایی هستند که زمانی که تاسیس می شوند، به دنبال طرفداران هستند. من همواره می گفته ام رسانههای مقاومت در زمان تاسیس، بر اساس پایگاه مردمی که وجود داشت، راه اندازی میشد. اما باید آن را خطاب قرار دهد و آن را حفظ کند و فرهنگ، بصیرت و اراده آن را تقویت کند و به احساسات و عواطف آن احترام بگذارد و باعث افزایش قدرت و عزم و اراده آن شود. همچنین مسئولیت رسانه آن است که بقیه را هم که هنوز بیطرف هستند، خطاب قرار دهد تا این پایگاه مردمی گسترش یابد. همچنین باید مخاطب رسانههای آنها را که در جبهه دشمن ایستاده اند و از دشمن حمایت می کنند یا روابط شان را با دشمن عادی سازی کرده اند یا به دنبال توطئه چینی علیه مقاومت هستند، خطاب قرار دهد. این ماموریت سخت و دشوار، اما امکان پذیر است. نباید از هیچ کسی چه از کسانی که بیطرف هستند، ناامید شد. حتی از کسانی که در جبهه دشمن قرار گرفته اند هم نباید مأیوس شد. وقایع تاریخی در بسیاری از جنگ ها به ما نشان داد که چطور ممکن است پیام واقعی، صادقانه و منطقی بتواند تعداد زیادی از افراد در جبهه دشمن را به بیطرف تبدیل کند و حتی آنها را به جبهه دوست ملحق کند. نمونه های زیادی در این باره وجود دارد که فرصت نیست آنها را ذکر کنم. این تحول به علت گفتمان منطقی، علمی و به حق و قانع کننده بود. بنابراین این نکته هم یکی از عوامل قدرت است که مسئولیت ایجاد میکند.
ششم، امکانات انسانی و مادی که محور مقاومت این روزها برخوردار است و این شرایط بی سابقه است. اگر به گذشته مقاومت و امکانات آن در زمینه رسانه ای نگاه کنیم و آن را با شرایط فعلی مقایسه کنیم می بینیم که پیشرفت بسیار بزرگی رخ داده است. البته نسبت به امکانات دشمن، نه اینطور نیست و این مسئله بحث دیگری است. از لحاظ نسبت، هیچ برابری از نظر امکانات وجود ندارد، اما توازن وجود دارد و حتی گاهی محور مقاومت از نظر تاثیرگذاری برتری دارد زیرا متکی به عناصر قدرت واقعی است. این امکانات شامل شبکه های تلویزیونی، رادیویی، مطبوعات، روزنامه ها و نیز شبکه های اجتماعی است که مسئله جدیدی است که اضافه شده است. همچنین تریبون های مختلف مردمی و دیگر ابزارها هم وجود دارد که امروز از جمله نقاط قدرت مهم محور مقاومت و در نبرد مقاومت است. این ابزارها در طول همه جنگ ها توانست، تحولات را پوشش دهد و در تحقق پیروزی سهیم باشد. اجازه بدهید بگویم فقط خبرهای پیروزی را منتقل نمیکرد و خبرهای پیروزی را پوشش نمی داد، بلکه در تحقق پیروزی مشارکت کرد. این حرف به هیچ وجه مبالغه آمیز نیست. در نبرد اخیر در نبرد شمشیر قدس، دشمن و ارتشی که مدعی شکست ناپذیری بود و به بزرگترین ابرقدرت جهان متکی است، چند روز پس از شکست نظامی در برابر مقاومت و ملت در محاصره در غزه، به دنبال چه چیزی بود؟ به دنبال فقط تصویر پیروزی و نه دستاورد و پیروزی واقعی میگشت. اما در جبهه مقاومت، دستاوردهای پیروزی و تصاویر واقعی از پیروزی وجود داشت. رسانههای مقاومت در تحقق این پیروزی، شریک بودند. در طول همه مراحل قبلی، من باور دارم که رسانهها در تحقق پیروزی سهیم بودند و پیروزی را حفظ کردند و پیروزی را نشان دادند و اگر آنها نبودند، پیروزی از دست می رفت. بعدا به این وظیفه باز خواهم گشت.
در برابر این عناصر قدرت و امکانات انسانی و مادی موجود در رسانههای مقاومت، ذهن ها، تجربیات و سرمایه انسانی و مبتکران خوبی وجود دارند. این واقعیت است و من تعارف نمی کنم. با در نظر گرفتن این موضوع که تناسبی در امکانات مادی و مالی موجود نزد رسانههای مقاومت در مقایسه با رسانههای دیگران وجود ندارد. در این باره ما باید واقع بین باشیم. متاسفانه ما بیشتر بر عناصر ضعف، نکات منفی و نواقص و اشتباهات تمرکز می کنیم، اما چنین کاری واقع بینی نیست. برای واقع بینی در هر نوع ارزیابی باید درباره دستاوردها و ناکامی ها سخن بگوییم و فقط به ناکامی ها نپردازیم. باید از عناصر قدرت و عناصر ضعف در کنار یکدیگر سخن بگوییم. باید به صورت کامل سخن بگوییم و در نتیجه باید نقاط قوت و دستاوردها را تثبیت و تقویت کنیم و توسعه دهیم و نقاط ضعف و نواقص خودمان را برطرف کنیم. اما اینکه خود کم بینی داشته باشیم، همانطور که به طور معمول انجام دهیم، اشتباه است.
امروز در زمینه نظامی، همواره نواقص و اشتباهاتی وجود داشته است، اما به طور معمول عملی نمی شود. آنچه آشکار می شود، موفقیت و پیروزی میدانی است. در زمینه امنیتی هم همینطور است و حتی پوشیدهتر و پنهانتر است و زمانی که ناکامی رخ میدهد، هیچ کسی از آن اطلاع پیدا نمیکند و فقط خود آن طرفها مطلع می شوند. در زمینه رسانه ای چون آشکار و علنی است و در برابر دیدگان مردم قرار دارد، ناکامی ها، نواقص و اشتباهات علنی و برجسته سازی میشود. من به شما می گویم، دستاوردهای رسانههای مقاومت در طول دهه های گذشته بسیار بزرگ و مهم است و باید به آن تکیه کنیم. با فقط تمرکز بر نقاط ضعف و خود تحقیری، به ارزیابی واقع بینانه نمیرسیم و چشم انداز توسعه و نوسازی در برابر ما ایجاد نمی شود. بلکه باعث ناامیدی و سرخوردگی و ناتوانی میشود. این تصور ایجاد میشود که نمی توانیم کاری انجام دهیم و ما ضعیف و عاجز هستیم. اگر بخواهیم همیشه به این صورت در زمینه های رسانه ای، نظامی و امنیتی و سیاسی و اقتصادی فکر کنیم، به معنای آن است که ما برای خودمان حکم مرگ و نابودی صادر کرده ایم و به هیچ وجه نباید چنین چیزی صورت گیرد.
نخستین و مهمترین نشانه تأثیر رسانههای مقاومت، موضع گیری جبهه دشمن در قبال آن است. چرا دشمن پخش شبکه های ماهواره ای (محور مقاومت) را ممنوع کرده است؟ اگر این شبکه ها تأثیرگذار نبودند، دشمن آنها را رها می کرد. امروزه صدها و بلکه هزاران شبکه ماهواره ای در حال فعالیت هستند که نادیده گرفته می شوند و زیر نظر نیستند. اما برخی شبکه های مشخص در کشورهای متعدد عربی و اسلامی، که من از ترس از قلم افتادن سایر شبکهها به یکی از آنها اشاره نمیکنم، زیر نظر هستند و از پخش آنها جلوگیری می شود. در حال حاضر سایر شبکه های ماهواره ای محور مقاومت با تهدید ممنوعیت پخش مواجه هستند و شبکه های رادیویی و روزنامه ها نیز به همین ترتیب. چند روز پیش آمریکا بیش از ۳۳ پایگاه خبری وابسته به رسانههای مقاومت را مسدود کرد. اگر این رسانهها تأثیری ندارند چرا دشمن خود را به زحمت می اندازد و آنها را مسدود میکند؟ این نشانه تأثیرگذاری رسانههای مقاومت است و ثابت میکند این رسانهها کارساز هستند و تأثیر مثبتی بر امت دارند و دشمن را در سطوح مختلف آزرده کرده اند. ما نیاز داریم این رسانهها تقویت شوند و در بین خود رقابت مثبت و نه منفی داشته باشند. ما نیاز داریم این رسانهها از تجربه های یکدیگر در زمینه رسانهای استفاده کنند آنگونه که در زمینه نظامی چنین کرده ایم. امروز یکی از مهمترین نقاط قوت در مقاومت مسلحانه این است که تبادل تجربه ها و تخصص ها صورت گرفته است و جبهه نظامی جدا از هم وجود ندارد. بلکه جبهه نظامی مرتبط، دارای همکاری و تکمیل کننده وجود دارد و ان شاء الله در مراحل آینده تکامل آنها بیشتر می شود. در عرصه رسانه ای نیز همین گونه است. آنچه ما امروزه علاوه بر دیدگاه ها و تجارب شما به آن نیاز داریم، استفاده حداکثری از شبکه های اجتماعی است. هدف دشمن از گشودن این مسیر به روی جهان و راه اندازی این شبکه ها، هر چه باشد می توان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد. من اخیرا برخی آمارها را مطالعه می کردم که در آنها این سؤال مطرح شده بود چرا ابراز همبستگی جهانی با نبرد سیف القدس بیشتر از هر نبرد دیگری بود؟ برخی تحقیقات این مسئله را به وجود شبکه های اجتماعی و اثرگذاری آن مرتبط دانسته اند. چرا که دشمنان ممکن است بتوانند یک شبکه ماهواره ای را مسدود و یک شبکه رادیویی را تحریم و ساکت کنند و جلوی انتشار یک روزنامه را بگیرند، ولی انتشار شبکه ها اجتماعی در سطح جهانی به حدی رسیده است که می تواند تحولات را به صورت تصویری و صوتی منتقل کند؛ در حالی که سابقه نداشته است نبرد یا تقابل و مظلومیت و کشتار در فلسطین اشغالی اینگونه منتقل شود. این یک فرصت بسیار بزرگ است که در آن هر انسان و شخصی در این امت می تواند برای انتقال تصاویر، حوادث و موضع گیری ها به جهان وارد عمل شود و این مسئله فقط به نخبگان، متفکران، تحلیلگران، روشنفکران و رسانهها اختصاص ندارد.
امروز ما در حالی که در بحبوحه نبرد آشکارسازی حق، بیداری ملت ها و برانگیختن امیدواری های صادقانه در میان آنان هستیم، در عرصه رسانه ای نیز با نبرد مقابله با گمراه کردن افکار عمومی، دروغگویی، تحریف، جعل، فریبکاری و تخریب قرار داریم و این یک نبرد سخت است و برای مقابله با آن نیازمند برنامه ریزی هستیم. امروزه در لبنان و جهان عربی و اسلامی رسانههای مخالف محور مقاومت نمیتوانند از دشمن دفاع کنند و از حقانیت دشمن سخن بگویند زیرا باطل بودن دشمن اثبات شده است. این رسانهها نمی توانند از انسانیت دشمن سخن بگویند، اگر چه در طول سال گذشته در برخی رسانههای حاشیه خلیج فارس برای این مسئله تلاش کردند. اما نبرد سیف القدس آمد و این دروغ ها را از بین برد. از این رو این رسانهها نمی توانند از دشمن و رفتارهایش، وحشیگری ها، جنایت ها، اقدامات باطل، و کشتارها و چهره زشت آن نه در گذشته و نه در حال دفاع کنند. این رسانهها نمی توانند امت را قانع سازند که دشمن هیچ طمعی به آینده آنان ندارد. اما در عوض، سلاح خود را متوجه مقاومت کردهاند تا آن را بدنام کرده، حقیقتش را تحریف و مواضع آن را جعل کنند. این رسانهها، متخاصم هستند نه رقیب، چرا که آنها با اقدامات خود در حال دشمنی و جنگ رسانه ای شبانه روزی علیه مقاومت هستند و نیروهای انسانی را به خدمت گرفته و میلیاردها دلار هزینه کرده و خودشان اذعان دارند هدفشان بدنام کردن مقاومت است. اما عموما تمرکز فکری، فرهنگی و دینی این رسانهها بر روی مسئله فلسطین است. در چند وقت اخیر به مرحله ای رسیده ایم که برخی رسانههای خلیج فارس نظریه های دینی ارائه می دهند با این مضمون که فلسیطین حق یهودیان است و برای این منظور، آیات قرآن را شاهد می آورند. آنها همچنین بر بزرگ جلوه دادن قدرت دشمن و ناتوانی امت تمرکز دارند. اما اقدام خطرناک ترشان، تمرکز بر بدنام و مخدوش کردن چهره مردان مقاومت است. مثلا به ادعای برخی شبکه های اجتماعی و رسانههای دشمن در عراق، مقاومان دست نشانده و دنباله رو ایران معرفی میشوند. هنگامی که شما مقاوم و مجاهد باشید و خواهان حاکمیت، استقلال و آزادی عراق باشید و اینکه نفت عراق باید برای ملت عراق باشد، به دنباله روی متهم می شوید. اما اگر بخواهید مزدور سفارت آمریکا و خدمت گذار آن و دست بوس آستانش باشید، شما ملی گرا و میهن پرست لقب می گیرید. به نظر رسانههای دشمن، مقاومان در همه منطقه از جمله لبنان و فلسطین دنباله رو و مزدور ایران هستند. مرحله بدتر این است که آنان جنبشهای مقاومت را بدون ذکر حتی یک دلیل، مافیای دزدی و تجارت مواد مخدر و مافیای ارتکاب جنایت جلوه می دهند و این اقدام شبانه روز ادامه دارد و برخی از مردم نیز این اتهام را باور می کنند. هنگامی که در رسانههای دشمن مقامت و جنبش های مقاومت مسئول اوضاع خطرناک در کشورهایشان معرفی می شوند- مانند اوضاع اقتصادی و معیشتی در لبنان و سایر مناطق- مقاومت مسئول این اوضاع نیست. این رسانهها حتی پیروزی های مقاومت را انکار می کنند و به آن اذعان نمی کنند و برای ساقط کردنش تلاش می کنند. این مسئله در لبنان در سال ۲۰۰۶ اتفاق افتاد. اما پس از نبرد سیف القدس، من در برخی رسانههای عربی مشاهده کردم در حالی که همه فلسطینی ها از پیروزی خود سخن می گفتند و جهان و حتی خود صهیونیست ها به پیروزی فلسطینی ها اعتراف کردند، برخی رسانههای عربی به ویژه در حاشیه خلیج فارس، شکست ادعایی مقاومت فلسطین را منعکس میکردند و بر خانه های ویران شده، شمار شهدا و مجروحان، فرصت های شغلی از دست رفته، دردها و مشکلات مردم غزه تمرکز کرده بودند. این در حالی است که صاحبان خانه های ویران شده و خانواده های شهدا و کسانی که کار خود را از دست داده بودند، از اعتقاد و افتخار خود به پیروزی سخن می گفتند. دقیقا مانند آنچه در لبنان رخ داد. دشمن از به تصویر کشیدن پیروزی برای خود عاجز ماند، اما برخی رسانههای متخاصم عربی تلاش کردند برای دشمن از استخوان ها و تکه پاره های اجساد کودکان، زنان، شهدا و مجروحان در نوار غزه و فلسطین اشغالی تصویر ساختگی پیروزی بسازند. طبیعتا باید با این روند مقابله کرد. این یک نبرد سخت است که به برنامه ریزی و پیگیری نیاز دارد. اما در وهله نخست، به اعتماد به نفس نیاز داریم. نباید در مقابل این تخریب ها و بدنام کردن ها سست شویم. ما باید به خودمان، برادران و خواهران مان، مردم و جنبش های مقاومت اعتماد بالایی داشته باشیم. جنبش های مقاوت معصوم نیستند و ممکن است مرتکب اشتباه شوند؛ اما این جنبش ها از اعتبار، صداقت، اخلاص و آمادگی بالا برای فداکاری و وفاداری برخودار هستند. هر چند این مسئله، وجود خطاکاران و حتی گناهکاران را در میان آنها نفی نمیکند. ما در واکنش به خطاها و گناهان موجود، باید برای درمان و حل آن تلاش کنیم. دشمنان بر روی بزرگ جلوه دادن اشتباهات تمرکز می کنند، اما در اغلب اوقات دشمنان دست به افترا می زنند و دروغ پردازی هایی می کنند که هیچ ارتباطی با واقعیت مقاومت و جنبش های مقاومت ندارد. امروز از شما می خواهیم این گفتمان رسانهای را مورد بررسی قرار دهید و در این مسیر بر عناصر قدرت، توسعه و تجدید آن در همه عرصه ها و متناسب با همه تحولات موجود در منطقه و همه امکانات نظامی، امنیتی، سیاسی، رسانه ای، فرهنگی، اجتماعی و مادی و متناسب با تهدیدات و چالش ها و فرصت های موجود تکیه و اعتماد کنید. به ویژه باید برای تبدیل کردن تهدیدها به فرصت ها تلاش کرد. ما باید در زبان گفتمان، ادبیات، اصطلاحات، روش ها، ابزارها، افکار و در مضمون و ساختار تجدید نظر کرده و به اصول استناد کنیم. ما نمی خواهیم به نقطه صفر بازگردیم بلکه می خواهیم بر دستاوردهای محور مقاومت که به لحاظ کمی و کیفی فراوان هستند و دستاوردهای رسانه ای نیز بخشی از آن است، تکیه کنیم. همه ما باید از نتایج بررسی ها و گفتگوهای شما استفاده کنیم.
من به شخصه از شما می خواهم تلاش ویژه خود را برای کمک به روند تقویت یک معادله منطقهای که مطرحش میکنیم به کار بگیرید. منظور ما طرح یک معادله منطقه ای برای دفاع و حمایت از شهر مقدس قدس است. دشمن در غزه می خواهد مقاومت را در مقابل قدس قرار دهد؛ اما ما میخواهیم کل منطقه را در کنار قدس قرار دهیم تا از آن حمایت و دفاع کنند. این سخن فقط برای خوراک تبلیغاتی نیست و خط و نشان کشیدن هم نیست؛ ما در گذشته ثابت کرده ایم چنین کاری نکردهایم و اکنون نیز چنین نخواهیم کرد. این یک طرح جدی و واقعگرایانه است و همین اکنون آغاز آن را اعلام می کنیم، اگر چه هنوز واقعیت اجرایی نداشته باشد. هنگامی که صهیونیست ها به این باور برسند تهدید شهر مقدس قدس و تهدید مقدسات اسلامی و مسیحی در شهر مقدس به جنگی منطقهای تبدیل خواهد شد، در رفتار خود بازنگری کرده و برای برداشتن چنین گامی (تهدید قدس) میلیون ها بار در محاسبات خود تجدید نظر خواهند کرد. صرفا اعلام آغاز معادله می تواند ایجاد بازدارندگی را بر دشمن تحمیل کند. پس حساب کنید هنگامی که برای تثبیت این معادله و ترجمه واقعی آن در آینده نزدیک یا نه چندان دور تلاش کنیم، چه خواهد شد.
ما برای شبکهسازی و مرتبط کردن عناصر قدرت این معادله در کل محور و کشورها، حکومت ها، جنبش ها و ملت های مقاومت تلاش میکنیم و برای آن شب زنده داری کرده و دیدارها و نشست ها ترتیب خواهیم داد و هماهنگی و ارتباط برقرار میکنیم و دست به مطالعه و بررسی خواهیم زد و برنامه ریزی کرده و سناریوهای احتمالی و برنامه های متعدد را بررسی خواهیم کرد. ما همچنین به ساختن افکار عمومی جدید نیاز داریم. ما از مرحله سخت ده ساله اخیر عبور کردهایم و به ساخت افکار عمومی جدید نیاز داریم. اگر ما از معادله ای سخن بگوییم که هدفش حمایت و محافظت از یک منطقه جفرافیایی در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق یا یمن باشد ممکن است فکر ایجاد معادله منطقه ای یا جنگ منطقه ای مورد قبول بسیاری از ملت های منطقه قرار نگیرد؛ اما هنگامی که از شهر مقدس قدس که مورد توجه همه است و هنگامی که از شهر مقدسات که برای همه امت و کشورها و حکومت ها و همه آزادگان جهان و اتباع ادیان آسمانی در جهان اهمیت دارد، سخن بگوییم این فکر مورد قبول واقع می شود و باید با قدرت برای اجرای آن تلاش کنیم و این مسئله به تلاش متمرکز در مرحله پیش رو نیاز دارد.
ممکن است به برخی از شما گفته شود در حال شنیدن سخنانی هستید که درباره گفتمان رسانهای و به خدمت گرفتن آن برای مقابله با اشغالگری و سلطه جویی است و پیروزی در فلسطین را ارزیابی و از آن تمجید میکند، در حالی که از شما انتظار داشتیم از صف کشیدن مقابل پمپ بنزین ها و فقدان دارو و شیر برای نوزادان و مشکلات داخلی سخن بگویید. من می خواهم درباره این مسئله توضیحاتی بدهم و سخنانم را با ذکر دو نکته به پایان برسانم. در واقع از کسانی که از خارج برای منطقه عربی و اسلامی برنامه ریزی میکنند و علیه آن دست به توطئه چینی می زنند، خواسته می شود به نکاتی که ذکر شد توجه کنند. مطلوب این است که همه ملت های منطقه به مسائل داخلی و مشکلات سیاسی خود توجه داشته باشند. بلکه فراتر از آن، به نان، بنزین، مازوت، کپسول گاز، شیر نوزادان، حقوق و پول ملی خود توجه ویژه داشته باشند تا در ذهن، قلب و درون مان جای خالی برای بی توجهی به مسائل امت و در مقدمه آن فلسطین و قدس باقی نماند. هدف محاصره و تحریم های اقتصادی علیه کشورهای ما و به ویژه علیه کشورها و دولت های محور مقاومت این است که ما به نقطه ای برسیم که در ذهن، قلب، عواطف و احساسات، فعالیت های رسانه ای، توجهات و مشارکت مان در سطوح مختلف نبردها جایی برای قدس و فلسطین باقی نماند و باید اعتراف کرد دشمنان تا حدی در تحقق این هدف موفق شده اند و بر این اساس ما باید با آن مقابله کنیم. روش صحیح این است که به صورت همزمان در دو مسیر حرکت و تلاش کنیم. مسیر نخست این است که در نزاع اساسی و اصلی باقی بمانیم و از آن غافل نشویم و رهایش نکرده و به آن بی توجهی نکنیم. مسیر دوم این است که به مشکلات داخلی و جوامع محلی خود توجه کنیم و بیشترین تلاش را برای حل بحران های سیاسی، معیشتی، مالی، اقتصادی و مالی به کار گیریم. اما باید به صورت همزمان در هر دو مسیر حرکت کنیم. من اعتراف می کنم که کار و تلاش همزمان در هر دو مسیر، خسته کننده و سخت است، اما با اراده و عزم راسخ می توان پیشرفت کرد. در مسیر نخست نباید از جهت گیری های داخلی غافل شویم و حرکت کردن در مسیر دوم نباید ما را به حدی سرگرم مسائل داخلی کند که در تقابل با مسیر نخست قرار بگیریم. این پیچیدگی نبرد ما است که باید آن را ادامه دهیم و وارد آن شویم. امروز ملت لبنان و همه کسانی که در پمپ بنزین ها، مراکز توزیع مازوت و داروخانه ها صف می کشند و ارزش پول و حقوق شان کاهش یافته است، باید از همه علت های واقعی بحران مطلع شوند. در کشورهای منطقه نیز همین روند جریان دارد. بله، علت های واقعی وجود دارد که با بحران نظام در لبنان مرتبط است. بحث ما فقط بحران در دولت نیست بلکه بحران در دولت، نتیجه و بیانگر بحران نظام در لبنان است. لبنان گرفتار بحران نظام، بحران سیاسی، شیوع فساد، سرقت ها و احتکار بدون حد و مرز است. حتی تا این لحظه هنوز علت اصلی بحران بنزین و مازوت مشخص نیست و احیانا درباره علت های آن مبالغه می شود و آن را به قاچاق مرتبط می دنند. بله، تأثیر قاچاق وجود دارد ولی تأثیر هولناک و حمایت شده از احتکار را باید در نظر گرفت. در لبنان بحران سیاسی، بحران فساد، بحران مدیریت و تشکیل دولت، بحران احتکار و بحران فرار از مسئولیت پذیری و نا آگاهی حتی در سطح مردمی وجود دارد. بسیاری از مردم آگاه هستند ولی برخی مردم به سمت و سویی می روند که دشمن می خواهد. اینکه برخی ها تیراندازی می کنند و به پمپ بنزین ها حمله ور می شوند، چه معنایی دارد؟ این جهل به تمام معنا است. اما همه این بحران ها یک علت واقعی و بسیار بسیار بسیار بزرگ دارد که آمریکا و سیاست دولت این کشور است که لبنان را محاصره و تحریم کرده است و با ارسال هر کمکی از هر جای جهان به لبنان چه به صورت سپرده گذاری در بانک مرکزی، کمک و امدادرسانی یا قرض دادن جلوگیری میکند. ای دوستان آمریکا در لبنان، آیا شما از این مسئله اطلاع دارید؟ آیا از این روند خجالت زده نیستید؟ سفیر آمریکا که هر روز اظهار نظر میکند و درباره وضع لبنان هشدار می دهد و برای مردم لبنان اشک تمساح می ریزد، آیا این دولت و حکومت او نیست که هر کشوری در جهان را از کمک به لبنان و سپرده گذاری و وام دادن به آن منع کرده است؟ این در حالی است که این اقدامات اهدافی سیاسی دارند که با لبنان ارتباطی ندارد و در خدمت اشغالگری، طرح تثبیت اسرائیل و شهرک سازی آن، غارت گاز و نفت لبنان در آب های منطقه ای و تأمین امنیت اسرائیل است. آیا این دولت آمریکا نیست که از اقدام بانک های لبنانی به وارد کردن دلارهایش از خارج جلوگیری میکند؟ آیا این دولت آمریکا نیست که لبنان را به تحریم تهدید میکند؟ آیا این دولت آمریکا نیست که از استمداد لبنانی ها و دولت لبنان از هر کشور دوست در شرق جلوگیری میکند؟ طلب کمک از چین ممنوع است در حالی که فرصت های واقعی برای نجات وضع اقتصادی و معیشتی لبنان از این طریق وجود دارد. لبنان به سرمایه گذاری نیاز دارد. این یک مسئله خیلی فلسفی و پیچیده نیست. گزینه بهتر برای رهایی از وضع موجود، کمک های اهدایی و سرمایه گذاری است زیرا برای بودجه و ملت لبنان تبعاتی ندارد. شرکت های بزرگ چینی و روسی آماده سپرده گذاری در لبنان هستند بدون اینکه دولت لبنان چیزی پرداخت کند. اما مرتب به این اراده برای سرمایه گذاری پاسخ منفی داده می شود. دلیل این پاسخ منفی، وتوی آمریکا و ترس از دولت آمریکا است. ترس اصلی، قرار گرفتن لبنان و بانک مرکزی آن در فهرست تحریم ها نیست بلکه ترسها، شخصی و متعلق به قرار گرفتن خانه ها، همسران و فرزندان مسئولان در فهرست تحریم های آمریکا است. اگر این گونه است بگذارید تحریم کنند. اگر مردم لبنان در مناطق مختلف و احزاب و گروه های متنوع آن، برای نجات و آزادسازی کشور از اشغالگری بهترین مردان و زنان خود را به عنوان شهید تقدیم کردند، آیا شایسته لبنان و مردم آن نیست که سیاستمدارانش برای نجات اوضاع وخیم مالی، معیشتی و اقتصادی فداکاری کنند و اسامی آنها در فهرست افتخار آمریکا (تحریم ها) قرار گیرد. چرا جرأت و شجاعت نداریم. در غیر این صورت به من بگویید راه حل چیست و ما منتظر چه هستیم؟ لبنانی ها در انتظار مرگ آرام هستند و هر کسی حرف می زند به ما هشدار فروپاشی می دهد و تفاوت آنها فقط بر سر زمان این فروپاشی است. آمریکا تهدید میکند لبنان و مسئولان و شخصیت های سیاسی آن را در فهرست تحریم قرار می دهد این در حالی است که واقعیت ها نشان از پیشروی همه مردم لبنان به سوی مرگ دارد. سال ها در غزه تلاش کردند اهالی غزه را علیه مقاومت تحریک کنند و از تحریم ها علیه غزه برای تحقق این هدف سوء استفاده کردند. در سوریه امروز پس از دو سال از آرامش، ثبات و امنیت در بیشتر مناطق و استان های سوریه و در حالی که شرکت ها از همه مناطق جهان و از شرق و غیر شرق و جهان عربی برای سرمایه گذاری در سوریه اعلام آمادگی کردند و حتی شرکت های لبنانی برای سرمایه گذاری در سوریه سرمایه گذاری می کردند، آمریکا با وضع قانون سزار سوریه را تحریم و تهدید کرد هر شرکتی را که در سوریه سرمایه گذاری کند در چارچوب معین تحریم خواهد کرد. در نتیجه، همه شرکت ها حتی شرکت های دوست سوریه ترسیدند و از سرمایه گذاری منصرف شدند. این به خاطر فشار بر سوریه بود. عراق و ایران نیز همچنان از تحریم ها رنج می برند و یمن و عراق همچنان تحت محاصره هستند. منطق تحریم ها در لبنان نیز همین است. آمریکا به صراحت اعلام کرده است هدفش در لبنان شوراندن مردم علیه مقاومت و به ویژه شوراندن مناطق تحت نفوذ مقاومت علیه مقاومت است. آمریکایی ها شرم و حیا ندارند و اهداف خود را پنهان نمی کنند. آنها چند سال قبل در سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ گفتند ۵۰۰ میلیون دلار برای بدنام کردن حزب الله هزینه کرده اند. امروز آمریکایی می گویند ما می خواهیم مردم لبنان و مناطق تحت نفوذ مقاومت را علیه آن بشورانند. ای مردم لبنان بدانید عامل اصلی نابودی پول ملی شما و همه بحران ها و مصیبت ها از جمله گرانی، گرسنگی و نابودی فرصت های شغلی، دولت و سیاست ها و سفارت آمریکا در لبنان است. بله مشکلات دیگری وجود دارد و من قصد دفاع از آن را ندارم ولی مشکلات دیگر از جمله فساد، دزدی و سیاست های اشتباه ده ها ساله، همیشه وجود داشته است با این تفاوت که همه این موارد از سوی سیاست های آمریکا و دولت های متوالی آمریکا تحت حمایت و حفاظت بوده است و مهمترین دزدها و مفسدان و فاسدان در لبنان از دوستان آمریکا بوده اند؛ پس چرا آمریکا در طول همه سال های گذشته در قبال آنان سکوت کرده است و اکنون می آید و ادعای مبارزه با فساد میکند. آمریکا حتی در ادعای مبارزه با فساد صادق نیست و این اقدامی پوششی علیه مبارزه با نبرد اقتصادی واقعی است. اکنون پس از رایزنی های اسرائیلی آمریکایی به وضوح می بینیم به شکست شان در جنگ تموز سال ۲۰۰۶ اذعان می کنند و من به شما می گویم تاکنون نیز شکست خورده اند. ما اکنون در سال ۲۰۲۱ هستیم و سال هاست ما را به جنگ و بمباران مواضع و اردوگاه ها و کارخانه ها تهدید کرده اند تا برنامه موشک های نقطه زن خود را متوقف کنیم. همه تهدیدهای آنها بیهوده بوده است زیرا از ماهیت معادله اطلاع دارند و می دانند جنگ با لبنان تفریح نیست. آنها به نابودی لبنان و با خاک یکسان کردن آن تهدید میکنند ولی در عین حال به هزینه آن نیز واقفند. اما برای عملی کردن این تهدید به چه چیزی امید بسته اند؟ همه مراکز تحقیقاتی اسرائیلی اذعان کرده اند امیدواری بزرگ آنها به بحران اقتصادی و معیشتی در لبنان است. از این رو به ملت مان می گویم در مرحله نخست به اسلحه آگاهی، صبر، عزم، اراده و اقدام جدی برای حل این بحران ها مسلح شوند و ایستادگی در پیش بگیرند.
(سعد حریری) مأمور تشکیل کابینه به کشور بازگشته است و تصور می شود ایام پیش رو روزهای تعیین کننده ای باشد. من اکنون چیزی نمیگویم زیرا امروز و فردا و پس فردا دیدارهایی برگزار می شود که ممکن است تصویر تشکیل کابینه را به صورت واضح تری ترسیم کند. ما در رسانهها خبرهایی شنیده ایم که علیه نخست وزیر دولت پیشبرد امور و برخی از وزرای سابق و فرماندهان امنیتی و نظامی کیفرخواست صادر شده است. ما اسامی قضات را نخوانده ایم ولی گفته می شود برخی قضات در طرح این دادخواست حضور دارند. باعث تأسف است که افرادی که دادخواست علیه آنها صادر شده است آن را در رسانهها می شنوند. تا این لحظه به هیچ یک از آنها به صورت رسمی ابلاغ نشده است که علیه آنهادادخواست مطرح شده است یا برای بازجویی درباره پرونده انفجار بیروت احضار شده اند. طبیعتا این، یکی از اشکال استفاده سیاسی از این موضوع است و ما پیشتر آن را مردود دانسته و بار دیگر آن را مردود می دانیم. امروز من در این باره چیزی نمی گویم و آن را به زمانی دیگر موکول میکنم تا ببنیم اخبار منتشر شده در رسانهها صحت دارد یا خیر. ما در گذشته درباره معیارها و اختلاف معیارها سخن گفتهایم و تلاش ما در آستانه سالگرد انفجار و این کشتار هولناک، تحقق عدالت و کشف حقیقت است و تا این زمان همچنان عدالت، دور و حقیقت پنهان است. در طول یک سال گذشته و ماه های گذشته از مسئولان تحقیقاتی گذشته و مسئولان تحقیقاتی و بازپرس قضایی فعلی خواستهایم پرونده تحقیق فنی درباره این حادثه را منتشر کنند. اما تا این لحظه پاسخی داده نشده است. اینکه آیا حادثه بندر بیروت انفجار بوده است؟ آیا یک اقام عمدی بوده است؟ آیا علت آن اهمال و کم کاری بوده است؟ آیا آنگونه که در روزها و هفته های نخست ادعا شد در بندر بیروت موشک های مقاومت وجود داشته است؟ آیا در بندر بیروت انبارهای سلاح مقاومت مستقر بوده است؟ تا این لحظه هیچ سخنی از حقیقت گفته نشده است. حتی به خانواده شهدا نیز چیزی گفته نشده است و حداقل در یک کنفرانس خبری به خانواده شهدا اعلام نکردهاند فرزندان آنها چگونه شهید شدهاند. آیا علت انفجار حمله هوایی و موشکهای اسرائیلی بوده است یا علت آن وجود مواد منفجره یا استفاده مقاومت از انبارهای سلاح یا کم کاری و تقصیر بوده است یا علت دیگری داشته است.
اما درباره اوضاع اقتصادی و معیشتی باید همه ما باید تلاش و کار و فشار به سوی یافتن راه حل های واقعی و نتیجه بخش را ادامه می دهیم. این مسئله جز با اراده شجاعانه و آمادگی بالا برای فداکاری و گشودن درها به روی نجات اقتصادی لبنان محقق نمی شود.
امیدوارم کنفرانس شما نتیجه بخش و مفید باشد و قطعا از همه افکار و نظرات و نوآوریهای شما استفاده خواهیم کرد. از همه تلاش های کنونی شما و در گذشته و حضور مخلصانه و صادقانه در این نبرد قدردانی می کنم.»
«این سخنرانی در بیروت و در تاریخ ۱۴۰۰/۰۴/۱۴ ایراد شده است.»