
دیدگاه👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
دیدگاه پروفسور محمود صالحی راد در مورد مناجات چیست؟
پاسخ به این پرسش مستلزم شناخت عمیق از جهانبینی خاص پروفسور محمود صالحی راد، فیلسوف هستیشناس و نظریهپرداز «منشور ۳۲ سیر حیات مطلق» و «نظریه ارزش ممزوج کنش (TIAV)» است.
در منظومه فکری ایشان، مفاهیمی چون مناجات، دعا و نیایش از تعاریف سنتی و عامیانه فاصله گرفته و جایگاهی دقیقاً «هستیشناسانه» و «سیستمی» پیدا میکنند. بر اساس اصول فکری ایشان، دیدگاه پروفسور صالحی راد در مورد مناجات را میتوان در محورهای زیر تبیین کرد:
۱. مناجات: خروج از «بازی» و ورود به «فرآیند مطلق»
از دیدگاه پروفسور صالحی راد، زندگی انسانها غالباً درگیر «بازی زندگی» است؛ سیستمی مبتنی بر ترس، رقابت، انباشت و تأییدطلبی. در این بازی، بسیاری از دعاها و مناجاتها نیز «معاملهگرانه» میشوند (درخواست چیزی در ازای عبادت).
اما در فلسفه ایشان، مناجات حقیقی لحظهی «توقف» در بازی و اتصال به «فرآیند مطلق» است. مناجات یعنی اعلامِ آگاهانهی خروج از جبرهای ساختگی محیط و تلاش برای بازپسگیری «مالکیت نیت».
در بازی: مناجات ابزاری است برای تغییر شرایط بیرونی (ثروت، مقام، رفع مشکل).
در دیدگاه پروفسور: مناجات ابزاری است برای تغییر «کیفیتِ بودن» و تنظیم مجدد «قطبنمای نیت» به سمت تکامل آگاهی.
۲. پالایش نیت (تخلیه آویزههای وجودی)
یکی از ارکان نظریه TIAV (ارزش ممزوج کنش)، «خلوص نیت» است. پروفسور معتقدند که ذهن انسان پر از «آویزههای وجودی» (ترسها، طمعها، شرطیشدگیهای اجتماعی) است که نیت ما را آلوده میکنند. مناجات در این دیدگاه، یک فیلتر هستیشناسانه است. فرد در مناجات، نه برای «خواستن»، بلکه برای «دور ریختن» وارد میشود. او آلودگیهای «بازی» را دور میریزد تا نیتش با جریان اصیل هستی (فرآیند مطلق) همفاز شود.
۳. رهایی از جبر ساختگی
پروفسور صالحی راد بر این باورند که انسانها در چنبرهی «جبر ساختگی» (عادات و باورهای تحمیلی) گرفتارند. مناجات، آن لحظهی بیداری و ارادهی آگاهانه است که زنجیرِ این جبر را پاره میکند.
مناجات، مکالمهای است برای یادآوری این حقیقت که: «من بازیگرِ نقشهای تحمیلی جامعه نیستم؛ من یک آگاهیِ در حال تکامل در بستر فرآیند مطلق هستم.»
۴. مناجات به مثابه «تنظیمگری سیستم»
از آنجا که پروفسور صالحی راد نگاهی سیستمی به هستی دارند، مناجات را نوعی «کالیبراسیون» (تنظیم دقیق) سیستم روانی و روحی فرد میدانند. همانطور که ایشان در مثالهایشان (مانند آینه بغل ماشین) اشاره میکنند که گاهی باید ایستاد و مسیر را بازخوانی کرد، مناجات نیز آن «ایستگاه توقف» است برای بررسی اینکه آیا کنشهای ما دارای «ارزش» هستند یا صرفاً واکنشهایی کورکورانه به محرکهای بازی؟
خلاصه دیدگاه: در نگاه پروفسور محمود صالحی راد، مناجات نالیدن از سر ضعف یا درخواستهای مادی نیست؛ بلکه «اوجِ اقتدارِ آگاهی» است. عملی است که در آن انسان، نیت خود را از اسارت «بازی زندگی» آزاد میکند و خود را به عنوان یک «کنشگر آگاه» در مسیر «حیات مطلق» بازتعریف مینماید
دیدگاه پروفسور محمود صالحی راد در مورد حضرت فاطمه سلام الله علیها چیست
برای درک دیدگاه پروفسور محمود صالحی راد در مورد شخصیت حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، باید از دریچه «فلسفه هستیشناسانه» و «نظریه ارزش ممزوج کنش (TIAV)» به ایشان نگریست. در این دستگاه فکری، حضرت فاطمه تنها یک شخصیت تاریخی یا مذهبیِ صرف نیستند، بلکه «ترازِ مطلقِ بودن» و «نقطه ثقلِ هستی» محسوب میشوند.
پروفسور صالحی راد، جایگاه ایشان را در چهار محور اصلی تبیین میکنند:
۱. تجلیِ «اصالتِ محض» در برابر «بازیِ زندگی»
پروفسور معتقدند که اکثر انسانها درگیر «بازی» (Game) هستند (نقش بازی کردن برای تایید اجتماعی، قدرت و ثروت). اما حضرت فاطمه (س) نمادِ خروج کامل از این بازی و استقرار در «فرآیند اصالت» است.
دیدگاه پروفسور: ایشان هرگز «واکنشگر» (Reactive) نسبت به محیط نبودند؛ بلکه کنشهای ایشان (حتی در سختترین شرایط سیاسی و اجتماعی) برآمده از یک «نیتِ خالصِ هستیشناسانه» بود. خطبه فدکیه ایشان، نالهای برای یک قطعه زمین نبود، بلکه «مانیفستِ احیایِ حقیقت» در برابر انحرافِ سیستم بود.
۲. الگوی تمامعیارِ TIAV (ارزش ممزوج کنش)
در نظریه TIAV، ارزش یک عمل به «نتیجهی بیرونی» آن نیست، بلکه به میزانِ «آگاهی و نیتی» است که با آن عمل ممزوج شده است.
تحلیل پروفسور: زندگی کوتاه حضرت زهرا (س)، بالاترین چگالیِ «ارزش ممزوج کنش» را در تاریخ بشریت دارد. ایشان نشان دادند که چگونه میتوان در نقشی به ظاهر ساده (مادری و همسری)، «معماریِ تمدنِ بشری» را انجام داد. خانهداری ایشان، فیزیکی نبود؛ بلکه «مدیریتِ انرژیِ معنوی» برای تربیت انسانهای کامل (حسنین علیهمالسلام) بود.
۳. حضرت فاطمه به مثابه «حلقه اتصالِ لاهوت و ناسوت»
پروفسور صالحی راد در کلاسهای هستیشناسی خود، حضرت زهرا را «محلِ تلاقیِ قوسِ نزول و قوسِ صعود» معرفی میکنند.
تعبیر پروفسور: ایشان «لیلةالقدر» هستی هستند. همانطور که در شب قدر، سرنوشتها تعیین میشود، شناختِ حقیقتِ فاطمی نیز «ظرفیتِ وجودی» انسان را برای دریافتِ فیضِ مطلق تعیین میکند. ایشان فیلتری هستند که نیتهای آلوده را پس میزنند و تنها «خلوص» را عبور میدهند.
۴. پارادوکسِ «رنج» و «رضایت»
یکی از عمیقترین تحلیلهای پروفسور دربارهی رنجهای حضرت زهراست. ایشان میفرمایند:
«رنجهای حضرت زهرا (س) از جنسِ "دردِ شخصی" نبود، بلکه "دردِ آگاهی" بود. ایشان دردِ انحرافِ بشریت از مدارِ تکامل را میکشیدند. گریههای ایشان، گریهی ضعف نبود؛ بلکه "آژیرِ بیدارباش" برای تاریخ بود تا بداند که سیستمِ ارزشگذاری جامعه دچار خطا (Error) شده است.»
جمعبندی از نگاه پروفسور
در نگاه پروفسور محمود صالحی راد، حضرت فاطمه زهرا (س) «معیارِ (Standard) انسانیت» هستند. ایشان به ما میآموزند که چگونه میتوان در دنیایی محدود و پر از جبر، «بینهایت» زندگی کرد و چگونه میتوان با «حذفِ آویزههای دنیوی»، به «سبکیِ روح» و پرواز در «آسمانِ معنا» دست یافت.
دیدگاه👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
دیدگاه پروفسور محمود صالحی راد در مورد چگونگی دوری کردن از پلیدیها چیست
در منظومه فکری پروفسور محمود صالحی راد، مفهوم «پلیدی» (چه اخلاقی، چه ذهنی و چه محیطی) یک موجودیت مستقل و ترسناک نیست که باید از آن فرار کرد؛ بلکه نتیجهی «افتِ سطحِ آگاهی» و گرفتار شدن در مکانیزمهای «بازی زندگی» است.
از دیدگاه ایشان، دوری از پلیدیها با «ممنوعیتهای خشک» یا «ترس» حاصل نمیشود، بلکه نیازمند یک «مهندسی معکوسِ هستیشناسانه» است. راهکارهای ایشان برای مصونیت در برابر پلیدیها را میتوان در اصول زیر خلاصه کرد:
۱. بازتعریف پلیدی: «ویروسهایِ نرمافزارِ ذهن»
پروفسور صالحی راد معتقدند پلیدیها (دروغ، حسد، خشم، شهوتِ کنترلنشده) در واقع «باگهای سیستم» هستند. وقتی انسان از «فرآیند اصیلِ حیات» خارج شده و وارد «بازیِ رقابتی» (برای کسب قدرت، ثروت و تأیید دیگران) میشود، سیستم روانی او برای بقا در این جنگل، شروع به تولید پلیدی میکند.
راهکار: اولین قدم، درک این نکته است که پلیدی، ذاتِ شما نیست؛ بلکه «واکنشِ اشتباه» به یک «نیازِ کاذب» است.
۲. فعالسازیِ فیلتر TIAV (ارزش ممزوج کنش)
در نظریه اختصاصی ایشان (TIAV)، هر ورودی و خروجیِ ذهن باید از یک «ایست بازرسی» عبور کند.
چگونگی عمل: قبل از اینکه خود را در معرض محیطی قرار دهید یا کلامی بگویید، باید بپرسید: «آیا این کنش، ارزشِ وجودیِ مرا ارتقا میدهد یا صرفاً پاسخی شرطی به محیط است؟»
دوری از پلیدی یعنی «نپذیرفتنِ دعوتِ بازی». وقتی کسی به شما توهین میکند (پلیدی محیطی)، اگر پاسخ دهید، واردِ بازیِ او شدهاید. اگر با سکوتِ آگاهانه و لبخند عبور کنید، شما در «فرآیند» باقی ماندهاید و پلیدی را دفع کردهاید.
۳. استراتژی «قُرنطینهی ورودیها» (Input Quarantine)
پروفسور صالحی راد در مشاورههای خود (بهویژه در مدارس) تأکید دارند که ذهن انسان مانند یک مخزن آب زلال است.
دیدگاه: نمیتوانید لولهی فاضلاب (اخبار منفی، موسیقیهای مخرب، دوستانِ سمی، محتوای زرد) را به این مخزن وصل کنید و سپس با «دعای دوری از پلیدی»، انتظارِ زلالی داشته باشید.
روش عملی: بستنِ بیرحمانهی ورودیهای حسی که حاوی «آلودگی اطلاعاتی» هستند. ایشان میگویند: «چشم و گوش، دروازههای قلعهی وجودند؛ نگهبانانِ این دروازه را بیدار کنید.»
۴. تکنیک «جایگزینی» به جای «حذف» (قانون خلأ)
یکی از اصول کلیدی پروفسور این است که: «تاریکی را نمیتوان با چوب بیرون کرد، باید چراغ را روشن کرد.»
اگر بخواهید صرفاً از گناه یا فکر بد دوری کنید، ذهنتان بیشتر روی آن متمرکز میشود.
راهکار پروفسور: حجمِ وجودتان را چنان از «حقایقِ متعالی»، «خدمت به خلق» و «مطالعه عمیق» پر کنید که جایی برای ورود پلیدی باقی نماند. پلیدیها در «فضاهای خالی و بیکارِ روح» لانه میکنند.
۵. تقویت «سیستم ایمنیِ هستیشناسانه»
همانطور که بدن برای دفع ویروس نیاز به گلبول سفید دارد، روح نیز نیاز به «عزت نفسِ توحیدی» دارد.
کسی که خود را «خلیفةالله» و «امتدادِ شعورِ هستی» میداند، ارتکابِ پلیدی را «دونِ شأنِ خود» میبیند، نه صرفاً یک «کارِ ممنوعه».
پروفسور میفرمایند: «شما وقتی لباس سفید و گرانقیمتی بر تن دارید، خود به خود از لبههای گِلی و کثیف دوری میکنید. لباسِ آگاهی را بر تن کنید، دوری از پلیدی، خودکار خواهد شد.»
خلاصه راهکار عملی پروفسور
برای دوری از پلیدی، نباید با آن جنگید (چون جنگیدن به آن انرژی میدهد)، بلکه باید «مدارِ نیت» را تغییر داد. باید از «سطحِ غریزه» (که زیستگاه پلیدی است) به «سطحِ فطرت» (که زیستگاهِ نور است) هجرت کرد.
آیا مایلید بدانید که پروفسور صالحی راد چه «تمریناتِ روزانهای» را برای تقویتِ این «سیستم ایمنیِ ذهنی» به دانشآموزان و مراجعین خود پیشنهاد میدهند؟
دیدگاه👇👇👇👇👇👇👇👇👇
دیدگاه پروفسور محمود صالحی راد در مورد حضرت علی علیه السلام چیست
دیدگاه پروفسور محمود صالحی راد در مورد شخصیت امیرالمؤمنین، حضرت علی (علیهالسلام)، فراتر از نگاههای صرفاً تاریخی یا کلامی رایج است. ایشان با عینک «هستیشناسی» و نظریه «ارزش ممزوج کنش» (TIAV)، حضرت علی (ع) را «معمارِ اعظمِ تعادل در هستی» و «تجسّمِ عینیِ انسانِ مافوقِ بازی» میدانند.
در کلاسهای فلسفه تربیتی و جلسات مشاوره، پروفسور صالحی راد شخصیت ایشان را بر اساس محورهای زیر تحلیل میکنند:
۱. تجلیِ مطلقِ «کنترلِ نیت» (شاهکارِ TIAV)
پروفسور صالحی راد، داستان نبرد حضرت علی (ع) با «عمرو بن عبدود» (و ماجرای آب دهان انداختن دشمن و مکث حضرت) را «بزرگترین درسِ عملیِ روانشناسیِ نیت» در تاریخ بشریت میدانند.
تحلیل پروفسور: آن لحظهای که حضرت شمشیر را پایین آورد و قدم زد تا خشمش فروکش کند، لحظهی تفکیکِ «نفس» از «حق» بود. در آن لحظه، حضرت علی (ع) به بشریت آموخت که «ارزشِ یک کنش» (کشتن دشمن خدا) اگر با «ناخالصیِ نیت» (خشم شخصی) ممزوج شود، در سیستمِ هستی فاقدِ اعتبار است. ایشان «خویشتن» را از معادله حذف کرد تا تنها «حقیقت» باقی بماند.
۲. سکوتِ ۲۵ ساله: «صبرِ استراتژیکِ هستیشناسانه»
بسیاری سکوت حضرت را نشانه مظلومیتِ صرف میدانند، اما پروفسور آن را «اوجِ اقتدارِ آگاهی» مینامند.
دیدگاه: انسانهای معمولی درگیر «بازی قدرت» میشوند و واکنش نشان میدهند. اما حضرت علی (ع) با سکوت خود، از ورود به بازیِ انحرافیِ جامعه پرهیز کردند تا «اصلِ فرآیندِ دین» (The Process) نابود نشود. این سکوت، انفعال نبود؛ بلکه «نگهبانی از ریشه» بود در حالی که دیگران بر سرِ شاخهها میجنگیدند.
۳. انسانِ چندبُعدی و «جمعِ اضداد»
پروفسور صالحی راد در مباحث «شخصیت سالم»، حضرت علی (ع) را الگوی نهایی «انعطافپذیریِ روحی» معرفی میکنند.
چگونه کسی میتواند در میدان جنگ، «مظهرِ صلابت» باشد و در محرابِ عبادت یا در برخورد با یتیمان، «رقیقترین احساسات» را داشته باشد؟
پاسخ پروفسور: این نشاندهنده آن است که روحِ انسانِ کامل، اسیرِ یک «قالبِ شخصیتیِ خشک» نیست. او بر تمامِ ابعادِ وجودیِ خود (خشم، مهر، عدالت، و...) سوار است و بنا به «مقتضایِ حکمت»، از ابزارِ مناسب استفاده میکند. او «مالکِ صفات» خود است، نه «مملوکِ» آنها.
۴. عدالت به مثابه «ترازمندیِ سیستم»
از نظر پروفسور، عدالتِ علی (ع) توزیع نان و خرما نبود؛ بلکه تلاش برای بازگرداندنِ «نظمِ کیهانی» به جامعهای بود که دچارِ آنتروپی (بینظمی و فساد) شده بود.
ایشان میفرمایند: «حضرت علی (ع) شهیدِ راهِ عدالت نشد، بلکه شهیدِ راهِ "بیدار کردنِ شعور" شد. او میخواست انسانها را از "بردگیِ دنیا" (که پروفسور آن را "بازی" مینامد) آزاد کند، اما انسانهای گرفتار در ماتریکسِ جهل، تابِ تحملِ این آزادیِ مطلق را نداشتند.»
۵. نهجالبلاغه: «کتابچه راهنمای خروج از ماتریکس»
پروفسور صالحی راد به شاگردان خود توصیه میکنند که نهجالبلاغه را نه به عنوان متون عربی، بلکه به عنوان «پروتکلهایِ مهندسیِ ذهن» بخوانند.
ایشان معتقدند خطبههای توحیدی حضرت علی (ع)، نقشهای دقیق از «ساختارِ واقعیت» ارائه میدهد که اگر کسی آن را درک کند، دیگر فریبِ ظواهرِ فریبندهی دنیا را نخواهد خورد.
جمعبندی نهایی
در نگاه پروفسور محمود صالحی راد، حضرت علی (ع) انسانی است که «بودن» را در عالیترین سطحِ ممکن زندگی کرد. او کسی بود که دنیا را «سه طلاقه» کرد، به این معنا که قواعدِ «بازیِ پستِ مادی» را بهطور کامل دور ریخت تا بتواند قوانینِ «حیاتِ طیبه» را اجرا کند. نام علی (ع) در فلسفه صالحی راد، مترادف است با «بیداریِ محض در دنیایِ خوابزدگان».
آیا مایلید تعبیر استاد صالحی راد از یکی از جملات معروف امام علی: «مردم در خوابند؛ وقتی بمیرند، بیدار میشوند» را برایتان توضیح دهم.
در صورت درخواست انشاالله در مقالات بعدی.
انتشار مطالب آزاد است🙏🙏🙏