حقیقتی وجود دارد و آن اینکه: بدشانسی را "ما" میآوریم و خوششانسی از آن "دیگران" است، واقعا چند بار از عبارت خوششانس برای خودمان استفاده کردهایم؟ هرگاه رخدادی برای ما اتفاق میافتد که از دید دیگران خوششانسی است، ما آن را نتیجهی عملکرد مثبت خودمان برای ایجاد فرصت مناسب و آماده بودن برای استفاده از آن فرصت میدانیم. در حالی که هرگاه رخدادی برایمان اتفاق میافتد که خوشایندمان نیست مسبب آن را بدشانسی یا به عبارتی عوامل خارجی (محیط، خانواده، همکاران و حتی آب و هوا) میدانیم.
اگر تمرکز و تلاش ما برای ایجاد و استفاده از فرصتهای مناسب و در راستای خواستههایمان باشد، عایدیمان خوششانسی است. این را بپذیریم که غالب عوامل خارجی برای همهی انسانها یکسان است، و ما بر اساس میزان آمادگیمان برای استفاده از فرصتها و دوری از تهدیدها، خوششانسی یا بدشانسی را برای خودمان به ارمغان میآوریم.
باور داشتن به شانس، یعنی خارج دانستن خودمان از چرخهی رخدادهایی که برایمان اتفاق میافتد، یعنی قبول نکردن اینکه خودمان مسولیت زندگی خودمان را برعهده داریم.
بیایید به شانس اعتقاد نداشته باشیم.