منم
منم
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

سندرم کتاب دوم

واقعا الان یکی از سخت ترین لحظات چند وقت اخیرمه ، اینکه بعد یه مدت طولانی و با دلی پر از حرف بخوای دوباره شروع کنی به نوشتن ولی ندونی از کجا شروع کنی و چی بنویسی خیلی رو مخه و بنظرم اگه ادامه پیدا بکنه شاید آدم رو به دیوونگی بکشونه.

این حالت مثل مواقعی هست که نویسنده ها میخوان کتاب دوم خودشون رو بنویسن ولی هر کاری که میکنن نمیتونن شروع به نوشتن کنن ، انقدری این اتفاق مرسموم شده بین نویسنده ها که اسم سندروم هم روش گذاشتن! بعضی از نویسنده ها تونستن از پس این مشکل بر بیان ولی واسه بعضیای دیگه اینطوری نبوده!

مثلا هاربر لی که بعد 55 سال کتاب دوم خودش رو چاپ و منتشر کرد !!!

«هاربر لی» نویسنده کتاب کشتن مرغ مقلد
«هاربر لی» نویسنده کتاب کشتن مرغ مقلد


توی مورد های بدتر حتی نویسنده از شدت ناراحتی به سمت اعتیاد هم رفته مثل «ساموئل تایلر» شاعر انگیسی که برای شرح احوال خودش نوشته : «دیروز جشن تولدم بود ، اما الان درست یک سال تمام است که‌ دریغ از یک ذره کار ... با تأسف و شرمندگی هیچ کاری نکرده‌ام».


از اونجایی که من یاد گرفتم از سرنوشت دیگران درس بگیرم و نیاز نیست همه راه ها رو امتحان کرد تا به راه درست رسید تصمیم گرفتم که هر جوری که شده نوشتن رو شروع بکنم ، حالا درسته که من نویسنده کتاب خاصی نیستم ولی خب تجربه کننده یک زندگی که هستم !

و بنظرم همین کافیه که بخوام بنویسم :).

و برای اینکه بخوام شروع کنم به نوشتن تصمیم گرفتم تبدیل بشم به ویکی پدیای فارسی 😅 ، اولش فکر میکردم که اصلا نمیتونه شروع خوبی باشه برای نوشتن ولی حالا که میبینم خیلی هم داغون نشده و میتونه امیدی بده به کسایی که قبلا مینوشتن ولی الان هیچی نمینویسن چه توی ویرگول چه توی یه برگه و برای خودشون ، و بهتره به خودشون سخت نگیرن ، برای شروع دوباره نیاز نیست که یه شاهکار هنری خلق بکنن ! مهم اینه که فقط شروع بکنن.


برای رسیدن به ساحل آرامش باید از دریای طوفانی گذشت
برای رسیدن به ساحل آرامش باید از دریای طوفانی گذشت








نوشتنسندرومکتاب
در حال تغییر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید