بداهه آمیز·۳ روز پیشاز خاکستر تا دریای بداهه(۱۳)اگر بخواهم این یک سالی که گذشت را ساده تر توصیف کنم،یک جراحی پلاستیک ناموفق بود که اگر عمل طولانی تر میشد ، مریض را از دست میدادیم.به وض…
محیصا·۳ روز پیشکلافهای کلافگیانقدر فکرم مشوش است که معنای واژهها را در نمییابم. یک صفحه خواندهام اما نفهمیدم ماجرا اصلا چه بود. فقط نام شخصیت داستان را میدانم و ا…
مهرداد قربانی·۴ روز پیشخیابانهایِ همیشه؛ سه قصه کوتاهپسربچهای که عقب تاکسی نشسته بود از مادرش پرسید: «امروز اون قطار رو برام میخری؟»مادرش گفت: «نه مامانجون، امروز نه.»پسربچه گفت: «پس کی؟»زن…
شیرین صفردیمان·۴ روز پیشچهار قدم طلایی برای اینکه یک نویسندهی شاد باشیمانگشتهای پام رو به شوفاژ چسبونده بودم و با خودم حرف میزدم.ای دخترهِ کمعقل و پرعجله! دیدی وبلاگ قبلیت چقدر ایراد داشت و تو اصلاً متوجهشو…
Nia·۵ روز پیشروز هشتم چالش من و شروع یک کتاب چارلی عزیزم، بعد از به پایان رسوندن کتاب«اما» از جین آستین، کتاب دیگه ی این نویسنده یعنی« عقل و احساس» رو شروع کردم. نمیتونم ادعا کنم به ز…
بداهه آمیز·۶ روز پیشاز خاکستر تا دریای بداهه(۱۲)هر چی فکر میکنم،کلمهای در ذهنم خطور نمیکند.انگار دیگر ماهیگیری را از یاد برده ام.قبلا بهتر کلمات را صید میکردم ولی الان خیلی وقته دست خ…
Mahsa Ebrahimnia·۷ روز پیشحریق ✅️یک: آتش و دود بود. دود غلیظی راه گرفته بود. نور نارنجی و گرمی او را در خود فرو برده بود. دست و پایش را گم کرده بود.اما نه آنقدر که کود…
حدیثه سادات حسینی·۷ روز پیشبرای 15 دقیقه باهم بنویسیم!https://www.aparat.com/v/yld0j1jنوشتن وقتی تنهاست، یک صداست؛ اما وقتی باهم مینویسیم، تبدیل به همصدایی میشود. هر کلمهای که کنار هم میگذ…