معمولا وقتی اسم کتاب ترسناک به گوشمان میخورد، یاد کتابهایی از جنس داستانهای جن و پری میافتیم. از همانها که در آن یک سری اتفاقهای عجیب و غریب میافتد و میگویند کار اجنه بوده است. برای چالش خرداد ماه طاقچه، اول به سراغ یکی از همین کتابها رفتم. کتاب را تا آخر خواندم و اصلا نترسیدم. آخرش هم مشخص شد که اصلا جنی در کار نبوده و همه اتفاقات توسط یک شخص اتفاق افتاده است. بعد از آن بود که به پیشنهاد یکی از دوستانم کتاب "دستاورد" را خواندم. کتابی که مثل بقیه کتابهای ترسناک، موضوعش ارواح و اجنه نبود؛ اما ایده بسیار ترسناکی داشت: تسخیر و ذخیره نیروهای فراروانی انسانها بعد از مرگ جسم!
در کتاب دستاورد، به خانهای اشاره میشود که در آن وسایل خانه خود به خود به در و دیوار میخورند و میشکنند؛ اما این شکستنها کار اجنه نیست؛ بلکه نتیجه نیروی فراروانی دخترک خانواده است که به دلیل عقبماندگی ذهنی و از دست دادن خواهر دوقلویش، نیروی فراروانیاش فراتر از سایر انسانهاست.
ایده کتاب این است که نیروی فراروانی، یک نیروی خارج از کنترل است که در وجود هر آدمی با شدت و ضعف وجود دارد. نویسنده ماجرای یک تیم تحقیقاتی چندنفره را روایت میکند. این تیم کوچک، دستگاهی را اختراع کرده است که میتواند موشهای آزمایشگاهی خود را که متشکل از یک دختربچه، یک مرد جوان و یک سگ است، با استفاده از نیروهای فراروانیشان کنترل کند و به آنها دستوراتی بدهد که بدون چون و چرا اجرا شود. اما این همه ماجرا نیست. از آنجا که پس از مرگ افراد نیرو فراروانیشان باقی میماند، تیم تحقیقاتی حالا بهدنبال آن هستید که کنترل این نیروی افراد را پس از مرگشان نیز در اختیار بگیرند. سرانجام روز آزمایش نهایی فرا میرسد. مرد جوان میمیرد و دخترک عقبمانده از طریق نیروی فراروانیاش وارد گفتگو با نیروی مرد مرده میشود. اگرچه مرد مرده؛ اما علائم حیاتیاش روی دستگاه همچنان فعال است. در ظاهر همه چیز خوب پیش میرود؛ اما صدای فریادهای "ولم کنید" از سوی دخترک به گوش میرسد...
انسان غربی، در اسطورهها و در آمال خود همواره در پی جاودانگی بر روی زمین بوده است. کتاب دستاورد دافنه دوموریه، اولین کتابی نیست که بشر در اندیشه دستیابی به "نامیرایی" مینویسد. آخرین کتاب هم نخواهد بود.
به رغم موضوع و ایده جذاب کتاب، فکر میکنم پرداخت آن میتوانست بهتر صورت گیرد. من کتاب ربکای دوموریه را نخواندهام؛ اما فیلمش را دیدهام. ربکا داستان ترسناکی ندارد؛ اما هیچکاک از آن فیلمی سراسر دلهره پدید آورده است و من فکر میکنم "دستاورد" دوموریه هم قابلیت آن را دارد که به یک فیلم سراسر دلهره تبدیل شود.
بخشهایی از متن:
به ضرباتی که حتا یک لحظه هم ضرباهنگش تغییر نکرد خیره شده بودیم. انگار این حرکات مطمئن، خود خود زندگی بود
توی اتاق کنترل هستم. رابی سیتم گرمایش رو خاموش کرده. حالا میفهمم چرا. میخوان من یخ بزنم. مثل گوشتهای توی قصابی. از رابی بخواه دوباره اینجا رو گرم کنه
بچه به دستههای صندلیش چنگ زد. گفت: کن مریضه. داره گریه میکنه. نمیخواد بازی کنه
بچه خشکش زد. لحظهای بیحرکت ماند. چشمهایش را بست. فکر کردم شاید میخواهد داد و هوار راه بیندازد. بعد خیلی خونسرد اعلام کرد: مک باهام کار داره
بزرگترین رویای دانشمندان یعنی جواب دادن به معنای مرگ برای چند ساعتی در اختیارمان بود
این پست جهت شرکت در چالش کتابخوانی طاقچه نوشته شده است.
برای خرید کتاب از طاقچه به لینک زیر مراجعه کنید: