درباره نویسنده
مارگارت النور اتوود شاعر، نویسنده، فعال سیاسی و فمنیست سرشناس کانادایی است. او جوایز متعددی مانند پرنسس آستریاس، آرتوس کلارک و بوکر را در کارنامه خود دارد. بیشتر کتاب های این نویسنده در ژانر علمی-تخیلی قرار می گیرند و راوی یا شخصیت اصلی داستان های او بیشتر زنان هستند. نگاه فمنیستی در آثار او به شدت به چشم می خورد.
سرگذشت ندیمه
داستان در شهر کمبریج ایالت ماساچوست امریکا رخ می دهد. یک گروه مذهبی افراطی به نام پسران یعقوب بعد از ترور رییس جمهور ، به رگبار بستن اعضای کنگره و لغو قانون اساسی به قدرت رسیده اند و حکومت جلید را پایه گذاری کرده اند. این حکومت به شدت تئوتراتیک است و بسیاری از آزادی های فردی در این حکومت گرفته شده است. متخلفان مذهبی یا سیاسی در مکانی به نام دیوار به طناب دار آویخته می شوند تا مایه عبرت دیگران واقع شوند.
رژیم جلید به شدت مذهبی است؛ البته در کتاب اسمی از فردی که روحانی و پیشوای دینی باشد آورده نشده و به نظر می رسد مذهبی که جلید بر آن تاکید دارد ساخته فرماندهان و یا افراد قدرتمند بوده تا بتوانند به اهداف خود برسند.
حکومت تاکید شدیدی بر پروپاگاندا داشته و مراسماتی مانند اعدام افراد خطاکار در ملاعام یا لگد مال کردن محکومان هر ساله برگزار می شود که حضور در بسیاری از این مراسمات برای ندیمه ها اجباری است.
در جلید بیشتر مردم به دلایل زیست محیطی عقیم و فاقد توانایی تولید مثل هستند و زنان باروری که ازدواج نکرده اند یا ازدواج آنها مورد تایید حکومت نیست، به عنوان ندیمه در اختیار فرماندهان و خانواده های تراز اول قرار می گیرند تا برای آنها بچه بیاورند. زنان عقیم تبعید می شوند و با آنها مانند زباله های جامعه برخورد می شود که باید هر چه زودتر از بین بروند.
راوی داستان زنی است به نام اُفرد که تا قبل از انقلاب با مردی به نام لوک که به همسر قبلی خود خیانت کرده، زندگی می کند و از او یک کودک خردسال دارد. اُفرد و لوک بعد از انقلاب سعی می کنند تا از کشور فرار کنند ولی آنها در مرز شناسایی شده و دستگیر می شوند. از آن به بعد هرگز همدیگر را نمی بینند. اُفرد ندیمه یکی از فرماندهان می شود.
ندیمه ها کارگران جنسی باروری هستند که فقط بایدبچه بیاورند تا شاید بتوانند از آن سرنوشت اجاق کور ها فرار کنند یا حداقل چند سالی آن را به تعویق بیندازند. رابطه جنسی فرمانده با ندیمه ها و بدتر اینکه اگر به نتیجه نرسند رابطه با بقیه مردان خانه(مانند شخصیت نیک در داستان) تهوع آور ترین لحظات داستان است. آن چیز که این را انزجار آورتر نیز می کند، رضایت شخصیت های داستان و حتی گاهی برقراری رابطه مخفیانه(این مورد در جلید جرم بزرگی است) با زیردستان فرماندهان و یا پزشک ها است.
داستان از لحاظ کشش و مشتاق کردن خواننده برای ادامه دادن خواندن بار زیادی ندارد ولی آگاهی بیشتر از حکومت ساخته ذهن آتوود خواننده را برای خواندن این کتاب مشتاق می کند. شاید بیش از همه فمنیست ها از خواندن این کتاب لذت ببرند.
بریده هایی از متن کتاب
«سرگذشت ندیمه» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/108120
