شاید خیلی از شما در برخورد اول با بازی مافیا این حس رو داشته باشید که این بازی چقدر به زندگی و جامعه ای که توش زندگی میکنیم شباهت داره که البته کاملا هم درسته ، حالا فارغ از بحث های آموزشی و تاریخچه این بازی که با چندتا کلیک ساده هم می شه فهمید و یادگرفت ، دوست دارم یک تحلیل مشاهداتی ساده رو با شما به اشتراک بذارم .
یکی از نکاتی که این بازی رو به شدت به زندگی روزمره ما شبیه میکنه اصل نقش پذیری افراد هستش ، هر آدمی به تناسب شغل و کاری که در جامعه داره ، نقش خاصی رو می پذیره و تمام سعی خودش رو میکنه که با تیپ سازی، خودش رو در قالب اون نقش قرار بده ، حالا جدا از اینکه در این امر موفق میشه یا نه ، تلاش میکنه نقشی که بهش محول شده رو درحد امکان خوب بازی کنه که اجرای این وظیفه، نیاز به یک طرح و برنامه ریزی درست داره ، یعنی اینکه هر نقش به فراخور مثبت یا منفی بودن خود باید با ایجاد یک نقشه ذهنی ، رویکرد حرکتی خودش در اون بازی رو طرح ریزی کنه ، البته اینکه این طرح درنهایت منجر به موفقیت میشه یا نه بستگی به استراتژی و در نهایت توانایی فرد در بازی خوانی خواهد داشت که به آن میپردازیم .
اما حالا که هر فرد نقشِ خودش رو شناخت و استراتژی خودش رو مشخص کرد ، نیاز به چند ویژیگی رفتاری داره تا باتوجه به اون، برنامه خودش رو پیش ببره که به عنوان ابزارهای مورد نیاز هم میشه از اون نام برد .
این ویژگی ها عبارت است از : قدرت کلام و استدلال دقیق که منجر به ایجاد نقطه فریب یا اصل دروغ اساسی میشه . اگر از بحث اخلاقی بودنِ دروغگویی صرف نظر کنیم باید بپذیریم که بسیاری از کنشهای ما در طول روز براساس دروغ و داستان سازی ساخته میشه و باید گفت: امروزه ،دروغ تاثیر مهمی در زندگی ما داره و همین ویژگی بزرگترین وجه اشتراک بین زندگی و مافیاست . دروغ، بزرگترین نیروی محرکِ بازیِ که هربازیکن میتونه با استفاده یا عدم استفاده از اون ، به جریانِ بازی ، سمت و سویِ مشخصی بده و با ایجاد تئوری شک روند بازی رو به شکل دلخواه عوض کنه اما حتی بهترین دروغگویان هم اگر استدلال مشخصی برای بیان دروغ ، و قدرت کلام و سخنوری برای باورپذیر کردن اون نداشته باشن ، در کوتاه مدت نمی تونن خیلی خوب عمل کنن . باور پذیری یعنی اینکه فرد ، قبل از اینکه انتظار داشته باشه بقیه حرفش رو بپذیرن باید اون حرف رو خودش باور داشته باشه ، پس قبل از اینکه بخواهید به استراتژی خودتون ، توی بازی بپردازید سعی کنید روی مهارت فریب کار کنید .
پس ما وقتی که تونستیم بر روی توانایی های موردنیاز برای بازی ، تسلط پیدا کنیم میتونیم به شخصیت سازی مناسب برای اجرای نقش خودمون بپردازیم .
شخصیت دو جنبه درونی و بیرونی داره ؛ جنبه درونی رو که پیش تر به اون پرداختیم شامل تمام مهارتهایی میشه که ما به اون نیاز داریم تا کاراکتر ما مورد پذیرش قرار بگیره و با استفاده از اون بتونیم شخصیت بیرونی رو شکل بدیم .
این مولفه ارتباط بسیار زیادی با موضوع زبان بدن داره ، زبان بدن ما یا افراد مقابلمون درطول بازی ،آگاهی ما رو نسبت به اینکه اون ها چه نقشی رو دربازی به عهده دارند افزایش میده ، به زبان ساده تر یعنی فرد علاوه بر اینکه باید بتونه به تمام هیجانات و احساسات درونی خودش مسلط باشه ، باید از بروز اون ها در ظاهر خود (چهره ، بدن) جلوگیری کنه ، مثلا نمونه خیلی خوبی که برای خیلی ها اتفاق می افته اینِ که فرد بعد از اینکه مشخص میشه نقش منفی (مافیا یا رییس مافیا) رو داره به صورت غیر ارادی دچار استرس و لرزش میشه یا حتی قدرت حرف زدن خودش رو هم از دست میده ، به همین دلیلِ که خیلی از بازیکنای مبتدی، نقش شهروندی رو بیشتر از مافیا دوست دارن چون می تونن خودشون باشن .
همین امر درمورد بقیه بازیکنان هم صادقِ و فرد میتونه با آگاهی نسبت به ویژگی های زبان بدن ، موضع ضعف و قدرت رقیبش رو مشخص کنه ، پس از این نکته بسیار مهم غافل نباشید .