حال خوشی دارم
شاید دیوانه شده ام
شاید که نه !
حتما دیوانه شده ام...
واین دیوانگی را
از تو دارم ...
از تو و سالهایی که
نه تو بودی و نه من !
سرخوش از عطر بودنت
دست دردست خیال
وسالهایی که...
نه تو می مانی ونه من...
زندگی را
درختان را
آسمان را
اینهمه سیاه وخاکستری را
تورنگ پاشیدی
ومن همچنان
انبوه قرصهایم را....
آه!
این پایان باز را تو تمام کن !
"برگرد...
بمان تو درتخیلاتم..." ???