همیشه به مرگ فکرمی کردم ، اما این روزا بیشتر ،حتی میتونم بگم خیلی غمگین تر !
نه اینکه ازسر بیکاری باشه ها!نه!کلی کار دارم ،کلی برنامه واسه خیلی چیزا، ولی بازم بهش فکر میکنم ...!
گاهی با خودم میگم این همه تلاش وسختی کشیدن واسه چی؟!به فرض به همه ی هدفهات هم رسیدی،که چی بشه؟!
که آخرش بمیریم و بریم جایی که فقط درموردش یه حرفایی رو گفتن وواقعا معلوم نیست کجاست؟!
البته من شخصا امیدوارم بعدی وجود نداشته باشه ،ترجیح میدم مرگ پایانی باشه بر همه چیز!
بگذریم...
خلاصه اینکه این روزا شهر بوی مرگ میده،توی همه کوچه ها دوسه تا پرچم سیاه تسلیت زدن،حجله تازه دامادا رو باروبان سیاه بستن...
بیمارستانها غوغاست!ازبوی مرگ ونا امیدی...
آدم کم میاره گاهی!!
دیروز از یه راننده شنیدم که میگفت :با خوشحال بودن اززندگی انتقام بگیر!البته یادم نمیاد گفت ازکیه ،ولی خب ،خوشحال بودن هم دلیل می خواد ،حال وحوصله می خواد،مگه میشه همینطور الکی؟!!!
این روزابه این فکر میکنم که چقدددددر زندگی کوتاهه و چقددددددر غیر قابل پیش بینی!
درسته بعضی وقتا خیلی سخت میشه،ولی باید زندگی رو زندگی کرد!! اونم الان که اینقدرهمه چیز بوی مرگ میده!
با هرکسی قهری آشتی کن!
ازهرکسی کینه به دل داری ببخش!
اگه کسی رو دوست داری که نمیدونه حتما بهش بگو!حتی گاهی منت بکش!
مامان باباتو بیشتر بغل کن!
بیشتر تو خیابونا قدم بزن ،باورکن گرمای تابستون و سرمای زمستون هم می تونن لذت بخش باشن!
به آرزوهات فکرکن وتا جایی که می تونی برای رسیدن بهشون تلاش کن!
ازطبیعت لذت ببر،خیلی ساده و صمیمی!!
ازخیس شدن و خاکی شدن نترس،فقط لذت ببر!
هیچ اشکالی نداره اگه بدون ضدآفتاب زدی به دل جاده!فقط موزیک یادت نره ، همونایی که خیلی دوست داری رو بذار روتکرار!
بیشتر به آسمون نگاه کن!
پابرهنه زیر بارون قدم بزن ،بدون چتر! "البته اگه بارون بباره?"
درلحظه زندگی کن!همین الان ! همین ثانیه هایی که تکرار نمیشن!
شاید فکر کنی شعاره...
گاهی باورش واسه خودم هم خیلی سخت میشه
ولی تا وقتی با جبر زندگی میکنی ،زندگی کن!
وقتی میبینی چقدر راحت آدما می میرن...
نیست و نابود میشن...
خیلی دلگیره...
پس بهش فکر نکن
فقط وفقط به زندگی فکر کن!???
پ ن : دنیا پرازتضاد و تناقضه که خیلیاش هیچ وقت توجیه نمیشن ،پس ازاینهمه تناقض تو نوشته من ایراد نگیر?
پایان...