در نوشته ای با عنوان مرز صفرم مختصر مفید درباره اینکه کجا اول بار درباره حق و باطل شک کردن و چه اقدامات متقابلی صورت گرفت حرف زدیم. اما بعد... میرسیم به اینکه اگه ما بخوایم حق و باطل رو بشناسیم نیاز به یک سری ورودی ها داریم.این ورودی ها چین؟ و چطور میشه به درست و غلط بودن همین ورودیا اعتماد کرد؟ سوالات ملوسین :)که باید بریم ببینیم!
حس ظاهر : تجربیاتی از دنیای بیرون
حواس پنجگانه رو حضرات بهشون میگن حواس ظاهر.... همون دیدن و شنیدن و بوییدن و چشیدن و گوشیدنِ(!) خودمون! بیشتر ارتباط ما آدم های معمولی با واقعیات عالم از طریق همین پنجره است.
شبهه معروف : آقا ما یه مداد رو میندازیم توی آب اون رو کج میبینیم، در حالیکه میدونیم مداد صافه، پس حواس ظاهر دچار خطا میشن.
جواب شخص شخیص بنده اینه که ببین بنده خدا! تو توی ذهنت یه التزامی درست کردی که مثلا من هر وقت چیزی رو کج میبینم پس حتما اون چیز کجا یا مثلا هر وقت به چیزی دست زدم و اون را گرم احساس کردم پس حتما دمای اون چیز بالاست....این التزام از کجا اومد؟! ببین! من وقتی درباره شک نکردن به حواس صحبت میکنم منظورم اینه که تو هر وقت چیزی رو گرم احساس کردی یقینا مطمئنی که اون رو گرم احساس کردی، هیچ وقت با خودت اینجور نمیگی که نه شاید دارم سرد احساس می کنم! یا اگه یه مداد رو کج دیدی هیچ وقت با خودت فکر نمی کنی که نه شاید من دارم راست میبینم! نه! تو مطمئنی که داری اون مداد رو کج میبینی.... در واقع اون التزامی که اول گفتم رو باید حذف کرد.... که هر چیزی که کج دیده میشه پس حتما کجه!
حس باطن : حس خوب عشق
ترس_گرسنگی_تشنگی_امید_محبت_شادی از صفات درونی انسان هستند که با حواس پنچگانه احساس نمیشوند بلکه برای پی بردن به آنها باید به گیرنده های درونی خود مراجعه کنیم...
سوال : آیا حواس درونی قابل اعتمادن؟ مثلا طرف همین الان غذا خورده ولی بازم میگه گرسنمه، یعنی دچار خطا شده؟
جواب: با کمک از جوابی که درباره حواس ظاهر دادم، جواب این سوال رو برام تو کامنت بنویسید!
درباره عقل و جایگاهش توی پست بعدی میگم... فعلا...