نسل هشتاد تا چند ماه پیش نسلی بودند که همه ی ادم ها بهشون میگفتن گودزیلا.
گودزیلا هایی که خیلی بیشتر از نسل 50 درد کشید. به عنوان یک دهه هشتادی میتونم بگم که هروقت گفتم ما عذاب کشیدیم اطرافیان میگفتند شما به اندازه ی نسل 50 و کسایی که تو جنگ بودند زجر نکشیدید! بگزارین کمی از ارزو هایی که داشتم و خواهم داشت را برایتان بگویم ارزو هایی که تمام هشتادی اجازه ی جنگیدن برای رسیدند بهشون هم نداشتن!ارزو هایی مثل ازادی، نداشتن تبعیض بین دو جنس، نبود تح
ریم احساس امنیت در خانه خودت:)ازادی، نداشتن تبعیض بین دو جنس، نبود تحریم احساس امنیت در خانه خودت:)
ؤلی همین الان من به عنوان یک نوجون نباید وقتی میرم بیرون برای خرید اول قیمتش رو نگاه کنم
نباید مملکتم طوری باشه که حتی تو مدرسه هم امنیت نداشته باشم.
نباید انلاین درس بخونم و حضوری امتحان بدم.
نباید کشته شدن دوست هام و هم سن هام توسط پدرشون و دولت ببینم.
نباید له شدن و پیر شدن زود مادر پدرم رو به این سرعت ببینم.
این سختی هایی است که من کشیدم به عنوان یک نوجون هشتادی که بعد تمام حرفایی که کشید تنها امیدش هم منقرض کردن!
ولی همه ی این سختی هایی که کشیدیم روزی با بال امید شادی و خوشبختی فرستاده میشه!پس تا اون روز بخواطر سختی هایی که کشیدیم زنده بمون:)
من قول میدم عکس اون روز پرواز امید رو خودم بگیرم قول میدم!