*متن حاوی اسپویل فیلم است.
در فیلم Blade Runner 2049، شخصیت اول داستان مسیری را طی میکند که بسیار برای ما اتفاق میافتد. رؤیاهای قهرمانانه و پیروزمندانه! رؤیاهایی متفاوت از قرائت رسمی خانوادههایمان، چیزهایی که آمال و آرزوهایمان را میسازد. نقاط مثبت یا به تعبیر درستتر، درخشانی که از خاطرات کودکیمان داریم و آنها را سکوی پرتاب خود در زندگی میدانیم. این نقاط بهقدری امیدبخش هستند که گویا همهی جهان برای ایجاد آن لحظه دستبهدست هم داده بودند.
همانند زندگی همهی ما معمولیها، انتهای داستان آن چیزی نیست که ما دلمان میخواهد. شخصیت اصلی داستان درجایی از داستان با حقیقتی روبهرو میشود که برای او، و مشخصاً برای من، ویرانگر است، اینکه او منجی نیست و فقط رؤیاهایی از منجی را در سر دارد. درواقع متوجه میشود که او پوششی برای منجی حقیقی است تا شرّ نتواند منجی را یافته و برای همیشه خیر از زندگی انسانها رخت بربندد.
در همین سکانس زنی که این خبر را به او میدهد، بعد از دیدن صورت حیرتزدهی شخصیت اول داستان، با الفاظی تکراری برای همهی بشریت، سعی در دلداری او دارد. میگوید که همهی ما دوست داشتیم که جای او باشیم و به همین دلیل است که پیروزی او تلاش میکنیم. اما کیست که نداند این کلمات مهملهایی برای تخدیر قلب شکستهی شخصیت اول داستان است و در نظر او حتی ارزنی ارزش ندارد. نکتهای که آن زن به او گوشزد میکند این است که نباید پدر منجی را به او برساند زیرا جان منجی و درنهایت آیندهی خیر به خطر میافتد، اما او انسانتر از این حرفهاست.
او برای نجات پدرک بیچاره تلاش میکند و بعد از درگیری با مأمور شرّ، که حالا بهشدت هم دچار جراحت شده، پدرک را نزد منجی میرساند. از اینجای داستان، دقیقاً میتوانم خود را جای او تصور کنم. لبخندهای از سر اجبار و هدایت پدرک به سمت فرزندش و درنهایت دراز کشیدن او روی پلههای ساختمان و درنهایت نفس آخرش...
او منجی انسانیت نشد اما برای من قهرمان زندگی هرروزهام است. کسی که رؤیای منجی بودن را از کودکی جلوی چشمان خود میبیند و حتی وقتی هم در تلاش است تا از آن فرار کند، ناگهان روی بیرحم و زمخت سرنوشت او را با این حقیقت که او منجی نیست، روبهرو میکند. وقتیکه تمام رؤیاهایش را بربادرفته میبیند، کار خود را انجام میدهد و درنهایت هم در سکوت انسانهای دیگر و حتی پدر منجی، غریبانه نفس آخر را میکشد.
جملهی طلایی او این است: «همهی خاطرات خوب برای او [منجی] ست.» بله، ما معمولیها خاطرات خوبمان هم برای منجی است ولی هرروز قهرمانهایی در زندگیمان میبینیم و بهسادگی از کنارشان میگذریم، چون همهی ما معمولیها قهرمانیم.