بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
خواندن ۶ دقیقه·۱ ماه پیش

خطرات خاطرات

خطرات خاطرات
خطرات خاطرات


خطرات خاطرات

نخستین و نقد ترین پرده از ذهن انسان که بر تمامیت طبقات ذهنش مسلط است . همانا خاطرات گذشته اوست که البتّه وجه عمیقتر این خاطره همانا تاریخ و وراثت است که حافظه ناخودآگاه و جمعی – تاریخی نامیده می شود ولی خاطرات زندۀ هرکسی در محدودۀ عمرش کلّ اندیشه و آرمان و باورها و قضاوتهایش را تحت الشعاع خود دارد . به لحاظی هرکسی بندۀ خاطرات خویشتن است و اندیشه هر فردی از خاطرات خود تغذیه می کند و این مهمترین منبع تغذیه ذهن هر فردی می باشد و از آن رهائی ندارد . خاطرات ما مثل رویاهای عالم خواب ما در حیطه ارادۀ ما نیستند و جبراً بر ما حکم می رانند و این معنای گذشته پرستی و ارتجاع فکری به معنای واقعی کلمه است که بر بشر حاکم است .

ولی آیا هیچ راه نجاتی از قدرت قهارانه حافظه و خاطرات خود وجود دارد ؟


بسیاری از خاطرات ما را آزار می دهند و مثل کابوسی بر روان ما سایه می افکنند ولی هرچه می کنیم از آنها رهائی نداریم و گاه آرزوی نسیان و فراموشی می کنیم و از این بابت به الکل و مخدرات و داروهای مهلک پناه می بریم .

برای ذهن و روان بشری خطری مهلکتر از خطر خاطرات وجود ندارد و جبری جباّرتر از سلطه خطورها نیست . چه بسا کلّ آینده ما قربانی خطورهای حاصل از خاطرات هستند و هرگز نمی توانیم راه و اندیشه و احساس نوینی برای خود پدید آوریم و به هر راه که می رویم سلطه شوم خاطرات پیش روی ما هستند و مانع پیشرفت روانی و فکری و هویتی ما می باشند .

این همان جبر زمان و اسارت گذشت زمان است که بنظر ما اساسی ترین جبرهای درونی وجود انسان می باشند و همۀ جبرهای بیرونی را نیز تحت فرمان خود دارند . خاطرات ما چه خوش و چه بد جملگی حامل نوعی حسرت و احساس از دست رفتگی و مرگ و نیستی می باشند و سایۀ یأس را بر روح و دل و جان ما می گسترانند و می دانیم که یأس اساسی ترین صفت ابلیس در بشر است .



بیهوده نیست که جبر زمان و زمان زدگی و گذشته پرستی به مثابۀ لطیف ترین سلطه ابلیس در بشر است که در قلمرو فلسفه موسوم به جبر تاریخ یا نگرش تاریخیگری است . زمان براستی چشم زخم ابلیس در بشر است که احساس جاودانگی و حضور در اکنونیّت را از انسان می رباید و احساس مرگ و نابودی و یأس و هراس القاء می کند که مقدمه ابلیس زدگی است زیرا این فرار از گذشته موجب پناه بردن به آینده و آتیه پرستی و آرزوهای فریبنده می شود و انسان را از حال و حضور وجودش غافل می کند و این اصل و اساس معنای غفلت و نسیان بشری می باشد و عامل کفر است .

جز با فهم عمیق و جامع و عرفانی وقایع گذشته زندگی خود قادر به رهائی از آنها نیستیم . آنچه که خاطرات را در دل حل و هضم و جذب می کند معرفت درباره آنان است و شناخت حقّ وقایع گذشته و تصدیق آن . خاطراتی که دائم در مقابل چشم ما قراردارند همان وقایع فهم ناشده و هضم ناشدۀ زندگی ماست که بصورت اوهام و اشباحی ما را احاطه کرده اند تا آنها را به درستی به یاد آوریم و درک نمائیم .

تا حقشان را درک و تصدیق نکنیم از ظلمت و ثقل حضورشان رهائی نداریم . این همان معنای ذاتی ذکر در قرآن است که موضوع اصلی خودشناسی است زیرا در شناخت گذشته خود بدون تردید خدا را خواهیم شناخت و خودشناسی – خداشناسی از همین بابت است .

این خودشناسی ما را به حضور خدا در خودمان می رساند که اکنونیت و جاودانگی و حضور مطلق در حال است و ما را از اسارت یأس ابلیس حاصل از احساس بر بادرفتگی می رهاند و ما را به آینده ای نامعلوم با آرمانهائی محال نمی راند بلکه مقیم در حال و حضور خویشتن می کند . در واقع خاطرات فهم ناشده ای که حضور خدا را تداعی نمی کنند موجب از خود بیگانگی ما هستند و ما را از حضور در اکنون بازمی دارند که یک پایمان در گذشته است و پای دیگرمان در آینده ای که هنوز نیامده است . یعنی کلّ وجودمان اسیر عدم و نابودن است زیرا نه گذشته ای وجود دارد و نه آینده ای . بلکه فقط حال هست که از آن غافل و بیگانه ایم.

اگر راه دین را تماماً عرصه رجعت نامیده اند به معنای رجوع به خاطرات گذشته و کشف و درک اعماق آن است تا آنجا که آدمی به اعماق تاریخ وارد شده و به سر منزل ازل و لحظه خلقت و حضور خدا می رسد و این به معنای واقعه معراج روح است . این کلّ معنای ذکر در قرآن است که مؤمنان به آن امر شده اند و مؤمنان انسانهای اهل ذکرند درست برعکس کافران که از گذشته خود بطور مذبوحانه می گریزند تا حقّ آنرا تصدیق نکنند و این گریز از گذشته موجب جنون و هلاکت است و به اعتیادها می انجامد. گرایش به الکل و مخدرات و روان گردانها تلاشی شیطانی برای فهم نکردن وعدم تصدیق وقایع گذشته است و در واقع راه فرار از خداست و از خدا نمی توان گریخت . اگر به یاری یک پیر معنوی بر وادی ذکر گذشته خود وارد شویم جز حضور الهی و اراده حق نمی یابیم و به وضوح کفران و جهل و جنون خود و رحمت و لطف و حراست الهی را درک می کنیم و اعتراف می کنیم که او مراقب و رزاق و حافظ و هادی ما تا به اینجا بوده است و لذا این ذکر منجر به توبه از گناهان و رجوع به خدا می شود و بدینگونه از ظلمت خاطرات خود نجات می یابیم . در قرآن کریم مخلصین و اولیای خدا کسانی هستند که از پس و پیش پاک شده اند و نه حسرتی از گذشته و نه نگرانی از آینده دارند زیرا خدا را یافته و در حریم امن الهی هستند که اکنونیّت و وادی توکل و رضاست .

آنچه که بخشودگی نامیده می شود همانا معرفت دربارۀ گذشته و توبه از خطاها و جهل و جنون است و بخشوده شدن از آن . این همان معنای اخلاص به معنای خالص و پاک شدن از گذشته و رهائی از اسارت جبرها و وراثت های تاریخی و اجتماعی و تربیتی و خانوادگی است . هرآنچه که از گذشته آزارمان می دهد فهم و تصدیق نشده است و لذا ما را به آرزوهای جاهلانه تر در آینده سوق می دهد .

در قرآن داریم که کافران وارثان و پیروان گذشتگان خود هستند و این همان جبر تاریخ و وراثت است که اساس اسارت و بی ارادگی می باشد . آنچه که جبر و بی ارادگی نامیده می شود همانا تاریکی حاکم بر گذشته ماست . فقط با نور معرفت بر گذشته و تصدیق حقّ آن می توان این ظلمت را روشن نمود و از آن خارج شد و به حال رسید که قلمرو حیات و هستی و جاودانگی است . و این امر جز با راز دل نمودن در محضر یک دوست صدیق و عارف به مثابه پیر معنوی ، ممکن نیست که « مؤمن آئینه مؤمن است » .

منبع : دائرة المعارف عرفانی -جلد4-اثر استاد علی اکبر خانجانی

خاطراتخاطرات گذشتهخاطرات آزار دهندهعلی اکبر خانجانیخطرات خاطرات
#بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی:آخرالزمان# قیامت# امام زمان# معراج#عرفان #عرفان اسلامی #عرفان شیعی # وحدت وجود# معرفت شناسی#منجی موعود#منجی آخرالزمان#
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید