
ضربالمثلهای معروف هر جامعه بازتابدهندهی شعور جمعی آن جامعه هستند، چه آنها را فلان استاد دانشگاه یا بهمان کارشناس ارشد نگفتهاند. این ضربالمثلها از صحبتهای مردم معمولی جامعه برخاسته و به تدریج به اصطلاح امروزیها «وایرال» شدهاند.
با چنین پیشزمینهای از بررسی ضربالمثلهای ایرانی به این نتیجه میرسیم: گویندگان و پذیرندگان این ضربالمثلها یا به شدت «سادهدل» هستند و یا به شدت ریاکار و یا به شکلی مودبانهتر «شعارزده و تعارفی».
این نظر را براساس بررسی موردی ضربالمثل «پول چرک کف دست است» با معنای سرراستترِ پول همهچیز نیست یا پول اصولا چیز مهمی نیست، عرض میکنم.
پول یک قرارداد است. درست همانطور که یک زن و مرد نامحرم «قرارداد» میکنند که با ذکر یک صیغه از این به بعد محرم شوند. اگر ضامن قرارداد عقد، تعدادی شاهد و یک ثبت محضری است، در مورد «پول» این ضامن بانک مرکزی یک کشور است.
یک اسکناس صد هزارتومانی تکهای کاغذ بیش نیست اگر مهر و امضای بانک مرکزی را نداشته باشد. این ضمانت باعث میشود ۲ نفر معاملهکننده که به یکدیگر اعتمادی ندارند بر مبنای اعتماد به یک مرجع بالاتر (بانک مرکزی) با یکدیگر از طریق پول معامله کنند. همین ساز و کار در مورد عقد ازداوج هم وجود دارد.

در دورانی که پول ابداع نشده بود، مردم چگونه معامله میکردند؟ خب! بسیاری از مردم معاملات کمی داشتند. خودشان تولید میکردند و خودشان مصرف میکردند. معدود معاملاتی که بود از طریق «تهاتر» انجام میشد. تهاتر یعنی: «من گندم تولید میکنم و تو پنیر. من به تو گندم میدهم، تو در مقابل به من پنیر بده.»
این روش اما ۲ عیب اساسی داشت: شاید من به عنوان یک تولیدکننده گندم، به پنیر احتیاجی نداشته باشم! از طرفی چگونه باید تشخیص بدهم که در ازای فروش مقداری گندم، در عوض چقدر باید پنیر بگیرم؟ آیا ۳ کیلو گندم، معادل ۳ کیلو پنیر است؟
با ورود پول این هر ۲ مشکل اما از بین رفت. اجناس به جای این که به نسبت هم ارزشگذاری شوند، با واحدهای پولی ارزشگذاری شدند و پول به عنوان یک «تبدیلکننده» باعث شد که مابهازای پولی یک جنس و نه خود جنس، به میزان مشخصی از جنس دیگر بدل شود. این بار من به جای تهاتر اجباری ۵ کیلو گندم با ۵ کیلو پنیر، گندمم را میفروشم و با پول آن میتوانم هر چیزی را بسته به قیمت بازارش تهیه کنم یا اصلا این پول را پسانداز یا سرمایهگذاری کنم.
پس پول یک مترجم است! یک تبدیلکننده که همهچیز را به هم تبدیل میکند! پول چرک کف دست نیست! اما نکته اساسی آن است که پول فقط یک جنس مادی را به جنس مادی دیگری بدل نمیکند!
اکنون آیا پول چرک کف دست است؟ راستی ضربالمثلها زاییدهی افکار افراد سادهدل هستند یا افراد تیزهوشی که قصددارند میزان سادهدلی ما را بسنجند؟!