علی حیدری
علی حیدری
خواندن ۹ دقیقه·۴ سال پیش

درباره‌ی جک دورسی: طاووس‌بازی که جور هندوستان می‌کشد!


مدیران یک شرکت قطب‌نمایی برای موفقیت یا شکست کسب‌وکارشان در آینده هستند. این اعتقاد من است و ماهیتی روان‌شناسانه دارد. کسب‌وکارها به مثابه «فرزندان حقوقی» مدیران خود، وارث دیدگاه‌ها، نگرش‌ها و روحیات آن‌ها هستند. آنچنان که یک سرمربی عصبی و پرخاشگر فوتبال این روحیه را به بازیکنان تیمش منتقل می‌کند، مدیران کسب‌وکار نیز روحیه و خصلت‌های اصلی خود را در قالب جهت‌گیری‌های اصلی سازمان و کارمندان و شکل‌گیری «فرهنگ سازمانی» ناشی از آن، به کسب‌وکارشان منتقل می‌کنند.

در این مورد نیز یک مثال سلبی احتمالا زاویه‌ی دیدی بهتری برای درک مطلب ایجاد می‌کند:

چند سال پیش در کسب‌وکاری با ترکیبی از مدیران خارجی و ایرانی کار می‌کردم. یک مدیر ایرانی جوان، ولی فرنگ‌دیده و یک مدیر لهستانی خوش‌بین و بسیار آرام و خونسرد که مشخصه‌ی اصلی مردمان اروپای شرقی است؛ این دو فرد به لحاظ خصوصیات اخلاقی زمین تا آسمان متفات بودند. یکی عصبی و پر شر و شور و عملگرا و دیگری خونسرد، آرام و درون‌گرا و تا حدی خجالتی. خب! ظاهر امر می‌تواند در ابتدا خوشبینانه به نظر برسد، ولی گذشتِ زمان به زودی ثابت کرد که متغیرهای بسیار بیشتری در تاثیر رفتارهای فردی مدیران بر کسب‌وکار حاکم است.

مدیر ایرانی فردی بسیار پرخاشگر و عصبانی و عجول بود، در معاشرت با او تنها چیزی که در وهله‌ی اول توجه آدم را جلب می‌کرد، یکی تسلط او به فحش‌های رکیک آمریکایی بود که اصرار زیادی به بیان آن‌ها داشت و دیگری یک جور خوش‌بینی آمریکایی که یعنی: «می‌زنیم و می‌ترکونیم و بازار رو قبضه می‌کنیم و پول‌ها رو پارو!»

در چند باری که سوار ماشین او شدم، نزدیک بود چند بار با ماشین‌های دیگر تصادف کنیم! نزدیک بود چند بار با دیگران دعوایش شود و موسیقی راک گوش‌خراش مارلین مانسون که در ماشینش پخش می‌شد، محرکی بود که ریسک وقوع تصادف و دعوا را بیشتر می‌کرد.

مدیر خارجی اما فردی لهستانی کم‌حرف و درون‌گرا و تا حدی افسرده بود، مقداری سرمایه از کشورش آورده بود و امید داشت بازده سرمایه‌گذاری یورویی‌اش در ایران بیشتر از بازده سرمایه‌گذاری در کشورش باشد. در مدیریت و ارتباط با کارمندان منفعل بود و صرفا یک تیم فنی روس (برنامه‌نویسان) را با خود آورده بود.

میزان سرمایه‌گذاری اولیه و تجربه‌ی آن‌ها خیلی کمتر از رهبران بازار در آن حوزه بود و بسیار دیر هم وارد این بازار شده بودند. با این حال به شکلی بسیار خوش‌بینانه اعتقاد داشتند که طی یک سال به رهبر بازار تبدیل می‌شوند!

سخن کوتاه کنم: من بعد از چند ماه به این نتیجه رسیدم که این کسب‌وکار آینده‌ای ندارد و دقیقا گفتم که نهایتا یک سال دوام می‌آورند. آن‌ها ۳ سال دوام آوردند. با کلی قرض و ضرر. و حتی سابقه‌ی مدیریتی خودشان در این شرکت را از لینکدین‌شان پاک کردند!

جک دورسی: مردی خاص، زندگی خاص‌تر

وقتی قضیه در اشِلی کوچک‌تر و نمونه‌ای سلبی (نمونه‌ای بد و شکست‌آمیز) بررسی می‌شود. درک نقش یک مدیر در موفقیت کسب‌وکاری جهانی و بزرگ راحت‌تر صورت می‌پذیرد.

جک دورسی طراح نرم‌افزار آمریکایی، بنیانگذار و مدیر عامل توییتر و همچنین اسکویر «شرکت پرداخت همراه»، به عنوان یک نوآور و کارآفرین برجسته شناخته شده‌است. دورسی در سنت لوییس، میسوری بزرگ شد. او تحصیلات عالی خود را از دانشگاه علم و صنعت میسوری آغاز کرد و بعد به دانشگاه نیویورک منتقل شد، و در همین دانشگاه برای اولین بار ایده خلق توییتر را ارائه داد. ظرف چند سال توئیتر به یکی از غول‌های دنیای دیجیتال تبدیل شد، آن هم در حضور شرکت‌هایی همچون گوگل و فیسبوک.

به‌واسطه‌ی شغل پدر، بخش زیادی از کودکی را در سفر گذراند؛ سفر در جاده باعث علاقه‌‌اش به انواع نقشه‌ها شده بود. لکنت زبان داشت ولی در دبیرستان با تمرین زیاد بر آن فایق آمد. عاشق رایانه بود و عمری را پای آن سپری کرد. وقتی بی‌پول شد همه کار کرد؛ حتی ماساژدرمانی یاد گرفت تا از این راه روزگارش بگذرد؛ اما وقتی ایده‌ی «توییتر» (Twitter) به ثمر نشست زندگی‌اش برای همیشه تغییر کرد.

زندگی دورسی بدون شکست هم نبوده است و می‌توان گفت که بخشی از موفقیت امروزش مدیون همین شکست‌هاست: چند سال قبل از خلق توئیتر، دورسی چند سال را به کار روی نرم‌افزار تاکسی‌ها و آمبولانس‌ها گذراند و نقش کلیدی در توسعه‌ی پروژه‌ای در این رابطه به نام dNet.com ایفا کرد. اگرچه پس از این‌که حباب ثبت وبگاه‌های دات کام در ۲۰۰۰ میلادی شکست، پروژه‌ی آن‌ها نتوانست موفق باشد و در نهایت دورسی هم بیکار شد. او تقریبا ۵ سال بعد را به کارهای مختلف روی آورد تا خرج خود را در آورَد؛ حتی در دوره‌های ماساژدرمانی شرکت کرد و مدرک رسمی گرفت.

کمی بعد موفق شد در شرکت «اُدیو» (Odeo) که در زمینه‌ی کمک به استارتاپ‌های اینترنتی فعالیت داشت کار بگیرد. در سال ۲۰۰۶ شرکت اُدیو با مشکلات مالی مواجه شد، مهم‌تر این‌که برنامه‌ی راهبردی خاصی هم نداشت. ایوان کارمندان را به چند گروه تقسیم کرد و از آن‌ها خواست تمام توان‌شان را بگذراند و چند ایده‌ی تولیدی جدید معرفی کنند. کمی بعد، یک روز که دورسی و همکاران مشغول صرف غذا بودند او ایده‌ی سرویسی که امکان هم‌رسانی (Share) فوری نظرات را می‌داد مطرح کرد.

جک پیشنهاد داد خدمات پیامک‌ها را به نحوی شکل دهند که آن‌ها را بتوان به کمک یک برنامه، بین فهرستی از مخاطبان منتشر کرد. محدودیت ۱۴۰ کاراکتری توییتر هم از همین‌جا آمده است.

مسیری که توئیتر طی کرد

توئیتر پس از تاسیس مسیری مانند فیسبوک را طی نکرد، آن‌ها مسیری سخت‌تر و طولانی‌تر برای رسیدن به موفقیت را داشتند. به نقل از سایت compete.com توییتر در ژانویه 2009 به مقام سوم شبکه‌های اجتماعی رسید، حال آن که رتبه پیشینش مقام بیست و دوم بود.

در نوامبر ۲۰۱۳، توئیتر عرضه ی عمومی سهام خود در بازار بورس را شروع کرد و در عرض چند ساعت دورسی تبدیل به یک میلیاردر شد. در سال ۲۰۱۴، وبسایت فوربس ثروت خالص دورسی را ۲/۲ میلیارد دلار اعلام کرد. تا ماه مارس سال میلادی جاری، ثروت او به حدود ۵/۱ میلیارد دلار رسید.

جدای از ایده و پلت‌فرم خاص توئیتر (بوت‌استرپ)، مدیریت مستقل و خاص دورسی نقش بسیار مهمی در این موفقیت ایفا کرد. در حقیقت آنچه توئیتر را از پلتفرمی مانند تامبلر متمایز می‌کند، مدیریت شخص جک دورسی است. آنچه توئیتر را از «خوب به عالی» تبدیل می‌کند، مدیریت شخص دورسی است.

دورسی و ایده‌پردازی

ایده‌پردازی، قدرت طراحی محصول و تجربه‌ی کاربری ممتاز نقش زیادی در موفقیت دورسی داشته است.

جک دورسی در نوجوانی ایده‌های زیادی به ذهنش می‌رسید؛ او همیشه تمام ایده‌هایش را به‌دقت در دفتری یادداشت می‌کرد. در طول سال‌ها این دفتر بی‌آن‌که فرصت بروز پیدا کند در گنجه‌ای در اتاق او از یاد رفته بود. جک یک روز از به‌هم‌ریختگی اتاقش به تنگ آمد و تصمیم گرفت همه‌چیز را تمیز و مرتب کند؛ موقع رُفت و روب بود که دفتر ایده‌هایش را پیدا کرد.

شاید اگر این اتفاق نمی‌افتاد دنیا امروز توییتر را نمی‌شناخت. جک در حالی‌که دفتر را ورق می‌زد از این‌که هیچ‌‌کدام از آن ایده‌ها را نتوانسته محقق کند ناراحت شد و تصمیم گرفت ایده‌های نوجوانی و جوانی‌اش را از نو به‌دقت مرور کند. بعد دفتر را به دوستش نشان داد تا با هم به آن نگاهی بیندازند. در طول همین بررسی‌ها بود که ایده‌ی توییتر، خود را در دفتر ایده‌های جک نشان داد و به همین دلیل آن‌ها توانستند دوهفته‌ای کار توییتر را به سرانجام برسانند.

سرمایه‌ اولیه برای راه‌اندازی توییتر براساس منابع غیررسمی رقمی بین 1 تا 5 میلیون دلار بوده است. پس از راه اندازی توییتر، شماری از سازمان‌ها و نهادهای مالی، صنعتی و فناوری، رقمی در حدود 57 میلیون دلار در توییتر سرمایه‌گذاری کردند. یونیون اسکوئر ونچرز (UnionSquare Ventures)، اسپارک کپیتال (spark capital)، اینسایت ونچر پارتنرز (Insight Venture Partners) از جمله سرمایه‌گذاران در توییتر هستند.

نهایتا پس از همه‌ی اینها باید گفت که خلق‌وخوی خاص، ماجراجو مستقل دورسی در موقعیت و موقیت توئیتر نقش بسیاری ایفا کرده است. مدیران توئیتر به شدت روی امنیت کاربران و انسانی بودن این شبکه‌ی اجتماعی حساس هستند. حذف ربات‌ها، محدود کردن شایعات و اطلاعات نادرست حتی اگر توسط شخصی مانند ترامپ منتشر شده باشند، باج ندادن به قدرت‌های سیاسی (در یک مورد و در جلسه استماع کمیته‌ی بازرگانی، سنای آمریکا، در یک ویدئو کنفرانس با دورسی که بیشتر به بازجویی شباهت داشت، خواستار عدم دسترسی رهبر ایران به توئیتر شدند، که دورسی با خونسردی و اعتمادبه‌نفس تمام از پس آن‌ها برآمد و در آخرین مورد حساب ۸۰ میلیونی دونالد ترامپ را به علت تشویق و تحریک به شورش برای همیشه مسدود کرد! این آن چیزی است که دورسی را دورسی می‌کند!)

بنده‌ی پول نبودن!

در همین مثال آخر مسدود کردن حساب ترامپ ۲ میلیارد دلار به توئیتر ضرر مالی می‌زند، ولی دورسی با شجاعت و برای حفظ اصول این شبکه‌ی اجتماعی این ضرر هنگفت را پذیرفت.

خودآگاهی و جوگیر نبودن:

دورسی درباره‌ی همین اقدام آخر خود مواردی را تشریح کرد که ثابت می‌کند او از روی لج‌بازی یا قلدری حساب ترامپ را نبسته است. خود او ابراز می‌کند که برقراری چنین کنترلی از سوی شبکه‌های اجتماعی بر روی رفتار مردم کار درستی نیست. ولی وقتی فردی ترامپِ سابقه‌دار باشد و نتیجه‌ی رفتارش در شبکه‌ی اجتماعی کشته شدن مردم و نقض دموکراسی باشد، مصلحتی بالاتر چنین حکم می‌کند. همچنین او پس از ایجاد حساب حقوقی مربوط به رییس جمهور، با منتقل نکردن فالوئرهای ۲۰ میلیونب این حساب به جو بایدن و صفر کردن آن، نشان داد که به خوبی از سیاست و بازی‌های حزبی دوری می‌کند و حفظ اصول و قوانین توئیتر را بر طرفداری‌های سیاسی مقدم می‌داند.

جک دوروسی و زندگی شخصی

از قرار معلوم دورسی زندگی شخصی خاصی هم دارد. او که به اصطلاح خودش رژیم متناوب می‌گیرد، در هفته تنها هفت وعده غذایی یا به عبارتی در روز تنها یک وعده غذا می‌خورد و در تمام روزهای آخر هفته به طور کامل رژیم سخت خود را انجام می‌دهد. این عادت غذایی شاید به‌نظر غیرمعمول باشد، اما تناسب اندام و شادابی غیرقابل باوری را برای دورسی به دنبال داشته است که باعث تعجب بسیاری شده است.

دورسی زمانی که مشغول کار نباشد، با حمام یخ و سونا تجدید قوا می کند. او در مصاحبه ای گفت که استفاده از حمام یخ و سونا را از شب های سال ۲۰۱۶ شروع کرده. دورسی یکی در میان، ۱۵ دقیقه داخل سونا و بعد ۳ دقیقه در حمام یخ می نشیند. او این روتین را ۳ بار تکرار می کند و در نهایت با یک دقیقه نشستن در حمام یخ آن را به پایان می رساند. علاوه بر این، او صبح ها برای اینکه خود را بیدار کند هم یک بار خود را در آب یخ فرو می برد.

دورسی یک روز در هفته از خانه کار می کند. او یک بار در مصاحبه ای بیان کرد که او هر سه شنبه در آشپزخانه ی خانه اش کار می کند.

برخی از کارهای او در وهله‌ی اول غیرعادی به نظر می‌رسند. از این موارد می‌توان به پیاده روی پنج مایل به سمت کار و انجام روزانه آن یا رفتن به سونا و یک حمام یخ هر چند دقیقه طی یک ربع ساعت اشاره کرد. یا کار کردن در زیر لامپ مادون قرمز، چرا که باعث تعریق شده و عرق بدن شما را از سموم پاک می‌کند.

دورسی اعتقاد زیادی به آینده دار بودن کریپتوکارنسی یا همان ارز رمزنگاری شده دارد و درباره ی مزیت های آن بارها توئیت کرده است. دورسی به ویژه یکی از طرفداران بیت کوین است و آن را «برگشت پذیر» و «اصولی» توصیف کرده است. دورسی در مصاحبه ای در ماه مارس سال میلادی جاری اظهار کرد که قصد دارد سقف پرداخت با بیت کوین را در اپلیکیشن Square's Cash به ۱۰ هزار دلار در هفته برساند. هرچه که باشد دورسی فرد خاصی است و همین خاص بودن باعث شده است که کسب‌وکاری خاص را رقم بزند.






توئیترداستان برندکسب و کارهای موفقجک دورسیکارآفرینان برتر
ایده‌پرداز، روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینه‌های روانشناسی، سرمایه‌گذاری، کسب‌وکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا می‌نویسم. سایتم: aliheidary.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید