علی حیدری
علی حیدری
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

شجریان درست دیده بود ولی نه چندان عمیق!

آقای شجریان در یک مصاحبه گفت: «واقعا نگرانم که این با این نتونن کنار بیان» مجری پرسید: مردم و حکومت؟ که استاد تایید کرد. به نظر من مشکل اساسی ما همین نگاه است. ما در زمان شاه میگفتیم مردم و حکومت و الان هم همان را میگوییم. ما باید بگوییم بخشی از مردم در مقابل بخش دیگری از مردم. درست این است.

سوا شدن حساب ایرانیان به این شکل از زمان قاجار شروع شده بود از همان زمانی که عده‌ای به فرنگ رفتند و تجدد و سکولاریسم آموختند و عده‌ای بر سنتهای قدیم اصرار کردند. عده‌ای شدند میرزا ملکم خان و طالبوف، آخوندزاده و تقی زاده و عده‌ای شدند شیخ فضل‌الله نوری. سکولارها میخ خود را با اعدام شیخ کوبیدند و به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاهِ موردِ حمایت روحانیون نشان داد که این داستان هنوز سر دراز دارد.

پس این قصه با خون آغاز شده بود. در سال‌های ابتدایی سلطنت محمدرضا پهلوی، احمد کسروی که یک مورخ صاحب‌نام بود نقدهای جدی به مذهب شیعه داشت؛ نمادی از جریان تجدد که تعارف را در بیان عقاید کنار گذاشته بود و صریحا دین را زیر سوال میبرد. فدائیان اسلام به سرکردگی نواب صفوی او را کشتند تا ریختن خونهایی تازه آتش به هیزم این جدال بریزد.

در زمان پهلوی دوم حکومت در دستان بروکرات‌های سکولار بود. انقلابیون سال ۵۷ مارکسیست‌هایی اسلامی بودند که حکومت را پس از دوران قاجارها باز پس می‌گرفتند. کم‌کم مارکسیست‌های اسلامی جای خود را به محافظه‌کاران اسلامی دادند تا حکومت جدید بیشتر دوران قاجاری را تداعی کند.

حالا این سکولارها هستند که دوباره میخواهند حکومت را پس بگیرند. چنین وضعیتی کمابیش در افغانستان، ترکیه و عراق نیز وجود دارد. در افغانستان مسئله‌ی طالبان بسیار بغرنج و غیرقابل حل به نظر می‌رسد. اما دلیل این مسئله چیست؟ تفاوت بخش مذهبی ایران یا طالبان با سازمان‌هایی مانند مجاهدین خلق و داعش چیست؟ این که سکولارها سعی می‌کنند طرفداران جمهوری اسلامی را به سپاهی و بسیجی محدود کنند، موضعی درست است؟

پیامد چنین موضع نفی‌کننده‌ای آن است که سکولارهای ایرانی اینطور استدلال کنند: آیا اگر به جای جمهوری اسلامی داعش ادعایی برای حاکمیت و مدیریت ایران داشته باشد ما باید با آن‌ها کنار بیاییم؟ مگر قرون وسطی است؟ خطای آن‌ها آن است که داعش و مجاهدین خلق را با طالبان و جمهوری اسلامی مقایسه می‌کنند. امثال جمهوری اسلامی و طالبان با امثال مجاهد و داعشی فرق می‌کنند! آیا تفاوت در موضع‌شان است؟ در طرز فکرشان؟ خیر مسئله این نیست!

تفاوت در تعداد است. مجاهدین و داعش نهایتا لشکری ۲۰ هزار نفری داشتند که اراده‌ی جمعی آن‌ها را شکست. طالبان یا طرفداران جمهوری اسلامی بخش قابل توجهی از ملت خود هستند. همین الان با بدبینانه‌ترین عینک جمهوری اسلامی ۲۰ میلیون هوادار دارد و اینها لزوما کادرهای سپاه و بسیج نیستند.

پس باید چه کرد؟ یا باید هر ۴۰ سال به نفع یکی از طرفین، انقلاب کرد و طرف مغلوب را قتل عام کرد یا اینکه با یکدیگر کنار آمد. راه سومی وجود ندارد.

شجریانسکولارمذهبیپهلویقاجار
ایده‌پرداز، روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینه‌های روانشناسی، سرمایه‌گذاری، کسب‌وکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا می‌نویسم. سایتم: aliheidary.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید