علی حیدری
علی حیدری
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

گرسنگى بدترین درد جهان است!


اگر از من می‌پرسید در کنار سردرد موضعی که قسمتی از سر، شقیقه یا چشم را درگیر می‌کند، «گشنگی» بدترین درد جهان است! به خصوص اگر فرد گشنه، مسئول سیر کردن گشنه‌های دیگری هم باشد! این را از این جهت می‌گویم که سابقه رژیم‌های غذایی متعدد دارم و از آنجایی که حداقل تا ۵ ساعت بعد از خوردن شام بیدار هستم، معولا با معده و شکم خالی می‌خوابم و گفتم خواب؟! مگر آدم با شکم گشنه و خجالت از ناکامی در سیر کردن افرادی که مسئولیت‌ گرسنه ماندنشان به ظاهر بر عهده اوست خوابش می‌برد!

گشنگی دردی موزی و زیرجلدی است، عضلات شکم و معده منقبض و خشک می‌شوند، قسمت‌های مختلف گلو و معده تیری صداآلود می‌کشند و یک نوع احساس عدم آرامش و بی‌قراری در فرد پدید می‌آید؛ درست ۳۶۰ درجه خلافِ شرایطی که انسان تا خرخره خورده باشد و احساسی نشئه‌مانند سراغش آمده باشد.

آدم گرسنه یخ می‌کند، انسان که هیچ حیوان هم که باشد یخ می‌کند! گشنه، چشمانش تار می‌بینید، خُلقش تنگ و قوه تمرکز و تفکرش زائل می‌شود. اگر جوان باشد پیر می‌شود و اگر پیر باشد تصور می‌کند که ریغ رحمت را سرکشیده و اینک در جهنم به سر می‌برد!

گشنه ناامید می‌شود، وقتی چیزی برای خوردن نداشته باشد، هیچ‌چیز برای از دست دادن هم ندارد. خون به مغزش نمی‌رسد و با همان حال خراب و با چشمانی که سفیدی‌اش به قرمزی می‌زند، بلند می‌شود...

اما چه می‌گویم؟! آیا من هم از گشنگی خُل شده‌ام؟

از زمان زنده بودنم، این سخت‌ترین شرایطی است که به خاطر وضعیت بلبشوی کشور تجربه می‌کنم. در این روزها به این فکر می‌کنم که واقعا مردم چه می‌خورند؟! چه می‌توانند بخورند؟ به این فکر می‌کنم که این گشنگی چه بر سر آن‌ها می‌آورد؟ به این فکر می‌کنم که بر سر مملکتی که حسرت و عقده مردمش مرغ باشد و یک کارمند یا کارگر نتواند با مزد روزانه‌اش خود را برای یک شب سیر نگه دارد، چه خواهد آمد؟

به سر مملکتی که کارمند و کارگرش، یخ کرده باشد، چشمانش تار ببیند، اگر جوان است پیر باشد و اگر پیر است... به سر مملکتی که کارمند و کارگرش ناامید باشد و چیزی برای از دست دادن نداشته باشد. به سر مملکتی که کارگر و کارمندش، خون به مغزش نرسد و با همان حال خراب و با چشمانی که سفیدی‌اش به قرمزی می‌زند، بلند شود... به سر چنین مملکتی چه خواهد آمد؟

جایی از ترانه «والا پیامبر محمد» که با صدای زیبای زنده‌یاد فرهاد مهراد اجرا شده است، گفته می‌شود: «با کفر می‌توان حکومت کرد ولی با ظلم نه!» من اضافه می‌کنم: در بسیاری از شرایط می‌توان بر یک جامعه حکومت کرد، اما به شرطی که مردم آن جامعه «گشنه» نباشند. چرا که گشنگی بزرگترین درد جهان است و گشنگان وقتی چیزی برای خوردن پیدا نکنند، عاقبت «مسببان گشنگی» خود را خواهند خورد!

فقرگرسنگیروانشناسی اجتماعیايرانانسان شناسى
ایده‌پرداز، روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینه‌های روانشناسی، سرمایه‌گذاری، کسب‌وکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا می‌نویسم. سایتم: aliheidary.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید